😉شرط اصلی ثبت نام برای نامزدی مجلس شورای اسلامی
.................................
لطفاً در انتشار این شعر کوتاهی نفرمایید👌
✓حق چه بُوَد؟ زحمت و رنج وبلا
دل چه بُوَد؟ به هر غمـــی مبتلا
✓و آن که نشسته گوشه ای، دنج ونرم
وه چه عجب، خان ویکی کدخدا
✓رنج کشی را که شبش تا به صبح
می گذرد برغم و درد شما
✓هست کجا جای شباهت به هر
دزدِ خطاکاره ی بی دست وپا؟
✓کی بشود خائن انبان تو
یار صمیمی و شود اقربا؟
✓جای تاسف که شوی یارگرگ
هین که بگوید به تو ای مرحبا!!
✓گر دل تو از هوست خالی است
سمت حق آید، مَثَلِ کَهرُبا
✓ظاهر تو نیست نشان کمال
تا چه کنی گوشه ی خلوت سرا؟!
✓هر که به دنبال حقیقت بُوَد
نیست حقیقت فقط از ادّعا
✓حق وسط گودی میدان بود
به گفتن حق نکند اکتفا
✓هر که به بالا زده دستان خود
کار کند بهر رضای خدا
✓اوست طرفدار حقیقت، پسر
اوست سزاواری فرمانروا
✓کار چه خوب است به اهلش دهیم
وآنکه به میدان شده مشکل گشا
✓نیست توانایی وانسانیت
صرف مهندس شدن ودکترا
✓گرچه سواد است چو سلطان ولی
علم به اعمال شود پُر بها
✓می نکنی خرد تو یک دانه جو
گر نشوی سنگ در این آسیا
✓هر که جهادی بود و پایِ کار
هست در این مرحله او ره گشا
✓مردِنبرد است که در روز جنگ
خط مقدم بُوَد و جان فدا
✓شیوه ی مردان بلاکش بُوَد
کاروجهاد وعمل بی ریا
✓جان من ار هست صفاتت چنین
پس به صف خدمت مردم درآ
~~~~~~
سراینده: نصراله بابامیر
༺شعرستان༻
دوستان خود را دعوت کنید. 👇
https://eitaa.com/sherestann
هرچند از زخمش دوصد هابیل افتاد
آتش به روی دامن قابیل افتاد
شدامتحانِ آخرینِ پورِ آذر
در پای کعبه،چند اسماعیل افتاد
موسی، عصایش رابه بالای سرش برد
باردگر لرزه به جان نیل افتاد
یوسف که با دست یهودا رفت درچاه
رؤیای ماه وکوکبش، تأویل افتاد
در الجلیل، عیسای مریم آیه ای خواند
نام محمد باز در انجیل افتاد
اینک ابابیل است ودر هر پنجه ای سنگ
از آسمان بر ابرهه، برفیل افتاد
طوفان الاقصی، فلسطین غزه، لبنان
افسارصهیون دست عزرائیل افتاد
گویا برای مرگ اسقاطیل غاصب
در وعده ی آقای ما تعجیل افتاد
روی لب آزاد اندیشان عالَم
فریاد وبانگ مرگ اسرائیل افتاد
نصراله بابامیر
قصیده ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها
اول صحبت به نام خالق دانا بود
شان او از وصف و توصیف و بیان والا بود
کیست این مولود کامشب جشن او برپا بود
آسمان از نور سیمایش جهان آرا بود
این که بال چادرش را صد ملک بوسیده و
قامت زهرایی اش چون شاخه طوبی بود
خلقتش از نور و عرش و فرش در تعظیم او
او که رضوان الهی، جسم سرتاپا بود
ریخته در مقدمش باغ و گل و یاس و چمن
عطر جای پای او از نرگس شهلا بود
دست افشان پایکوبان در حضورش حوریان
بانک جشن امشب او هی هی و ها ها بود
کیست این مولود کامشب خاکیان به به کنان
مرحبا گویان ملک در عالم بالا بود
گر بخواهم خط نویسم از کراماتش قلم
شاخه های هر درخت و جوهرش دریا بود
محو سیمایش ملک مست نگاهش حورعین
گوشهای از چادرش گر در قیامت وا بود
پانهد تا در بهشت حق تعالی آن عزیز
بانک جبرائیل آید «هر کسی بر پا بود»
کیست این مولود از آل محمد کاین چنین
خلقتش در عالم ایجاد بی همتا بود
گوش گوش ای اهل عالم این نگار نازنین
زینت شیر خدا و دختر زهرا بود
او که نامش را خود الله گفته زینب است
زین سبب هم زینت دنیا و هم عقبی بود
مظهرصبر و نماد استقامت زینب و
گوهر بحرحیا و مظهر تقوا بود
پاسدار انقلاب عاشقان کربلا
شیر بانوی دلیر عصر عاشورا بود
زینب است این زینب است این روح ایثار و شرف
در دو دنیا دخت حیدر، دستگیر مابود
طبل کوبید و سرهرکوچه ساز آرید و نی
اهل عالم را خبر سازید جشن اینجا بود
عیدی هر کس به جشن دختر بنت الرسول
برگه ای از نور وبا توفیق او امضا بود
~~
سراینده: نصراله بابامیر
༺شعرستان༻
دوستان خود را دعوت کنید. 👇
https://eitaa.com/sherestann
🪟در حسرت تماشا
✓بگذار که در غربت این درد بمیرم
چون شمع در این قافله سرد بمیرم
من مُردم وآن خال ندیدم، بگذارید
درحسرت آن خال سیه، مرد بمیرم
~~~~~~~
✓مردن چه بُوَد چهره دلدار ندیدن
درمعرکه، نومیدشدن،پای کشیدن
مردن چه بودگوش سپردن به نسیم و
صوت قدم آمدنش را نشنیدن
~~~~~~
✓مردیم و رخ ماه تویکبارندیدیم
از خواب خوش خال سیاه تو پریدیم
هرکس به طریقی بزند جام شهادت
ما چون زغم روی تو مُردیم شهیدیم
~~~~~~
✓ای خال لبت، حسرت ایام،کجایی؟
بنهاده زِ آن دانه یکی دام، کجایی؟
گفتند که پیران، رخ ماه تو ببینند
یک عمرنهادم دل و ناکام، کجایی؟
سراینده: نصراله بابامیر
التماس دعا
✓✓در این شبهای قدر برای سلامتی و زودآمدنش، بسیاردعا کنیم
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
یارب جدا کن از همه، این غصه و این بیم را
امروز مان، عیدی بده تو بهترین تقویم را
ای آنکه آتش کرده ای از لطف خود، چون بوستان
سالم به ما هدیه نما یارب! تو، ابراهیم را
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
🌹سرخوشان شهادت🌹
از خبر گم شدنت، صبرِمن، آب میشود
وز شب سرد غربتت، سینه، کباب میشود
یوسف گمگشته شدی، پیرهنت را بفرست
دیده ی یعقوب، شبی،از غمت، آب می شود
اَمَّ یُجیبِ ملتی پشت سرت روانه شد
به سینه، دست رد مزن، شهر خراب میشود
خلیل شهر عاشقان، قدم نزن در آسمان
شعله زبانه میکشد، کوه، مذاب میشود
هلهله ی حرامیان، زوزه ی گرگ می دهد
سینه ی تنگ عاشقان، غرق عذاب میشود
خسته مگر تو میشوی در عجبم ز کار تو
دیده ی تو، مگر شبی،دمی به خواب میشود
هر که قدم نهد در این، معرکه، زلف وکاکلش
به خون سرخ عاشقی جمله خضاب می شود
اگر چه جامِ زَهرِغم، به کام ما کشیده شد
به جان پر بهایتان، باده ی ناب می شود
خوشا به حال و روزتان که سرخوش شهادتید
تا به ابد، جمالتان به سینه قاب می شود
سراینده: نصراله بابامیر
تقدیم به ارواح طیبه شهیدان خدمت
حضرت آیت الله رئیسی
آیت الله سید محمد علی آلهاشم
دکتر حسین امیرعبداللهیان
دکتر مالک رحمتی
سردار سید مهدی موسوی
نیروهای پروازی و دیگر همراهان
صلوات بر محمّد وآل محمّد
هدایت شده از ༺شعرستان༻
12.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡سیدعلی الحسینی الخامنه ای
🔷
دل گفت شبی که واله ومست چه ای؟
دلداده وعاشق سر کوی که ای؟
🔷
در ملک سلیمانی صاحب نفسان
دنبال کدامین گهر نادره ای ؟
🔷
شمشاد خرامان که را می طلبی ؟
مجنون تماشای کدام آینهای ؟
🔷
ازعطر غزلهای تو پیداست ،که تو
با گلشن ودشت وباغ، بیگانه،نه ای!
🔷
صیدگره زلف دل آرای که شد
پای دل ودینت که دراین قافلهای ؟!
🔷
گفتم که شدم واله وشیدای رخ
سیدعلی الحسینی الخامنه ای
༺شعرستان༻
دوستان خود را دعوت کنید.
https://eitaa.com/sherestann
هدایت شده از ༺شعرستان༻
14.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😭برای سرباز شش ماهه😭
ناگهان پرده برانداخت از آن گوهر خویش
چشم پوشید به یکباره از آن نوبر خویش
چلّه را خوب کشانید به سرپنجه ی عشق
و رها کرد به صحرای بلا شهپر خویش
بعدِ عباس ابالفضل و پس از قاسم وعون
تا عبا را بتکانید پس از اکبر خویش
گفت: زینب! بده قنداقه ی سرباز مرا
بست سربند شهادت، به سرِ اصغر خویش
طبلها را بنوازید به پابوسی او
که خداوند به پا کرده مگر، محشر خویش!
ماه، بالا شده بر دست حسین بن علی
یا غدیر است و پیمبر شده با حیدر خویش؟
ذوالفقار است، علی اصغر و برندهترین
این حسین است به میدان شده با لشکر خویش
پرچم فتح و ظفر را پسر فاطمه داد
به سرانگشتِ گلِ نازترین افسر خویش
آسمان محو تحیّر و زمین غرق سکوت
این چه نازیست که شه میکشد از دلبر خویش؟!
ماهیِ برلبِ دریایِ عطش، سوختهْ لب
شد مُهیّا که دهد جان،به رهِ رهبر خویش
ناگهان سوخته شد گوشهای از عرش برین
تا حسین گشت عزادارِگل پرپر خویش
تا ابد چشم محبّین حسین، سوی علیست
کی فراموش کند پادشَهی، نوکر خویش؟!
✍نصراله بابامیر
༺شعرستان༻
دوستان خود را دعوت کنید.
👇
https://eitaa.com/sherestann
🌹سرخوشان شهادت🌹
از خبر گم شدنت، صبرِمن، آب میشود
وز شب سرد غربتت، سینه، کباب میشود
یوسف گمگشته شدی، پیرهنت را بفرست
دیده ی یعقوب، شبی،از غمت، آب می شود
اَمَّ یُجیبِ ملتی پشت سرت روانه شد
به سینه، دست رد مزن، شهر خراب میشود
خلیل شهر عاشقان، قدم نزن در آسمان
شعله زبانه میکشد، کوه، مذاب میشود
هلهله ی حرامیان، زوزه ی گرگ می دهد
سینه ی تنگ عاشقان، غرق عذاب میشود
خسته مگر تو میشوی در عجبم ز کار تو
دیده ی تو، مگر شبی،دمی به خواب میشود
هر که قدم نهد در این، معرکه، زلف وکاکلش
به خون سرخ عاشقی جمله خضاب می شود
اگر چه جامِ زَهرِغم، به کام ما کشیده شد
به جان پر بهایتان، باده ی ناب می شود
خوشا به حال و روزتان که سرخوش شهادتید
تا به ابد، جمالتان به سینه قاب می شود
سراینده: نصراله بابامیر
تقدیم به ارواح طیبه شهیدان خدمت
حضرت آیت الله رئیسی
آیت الله سید محمد علی آلهاشم
دکتر حسین امیرعبداللهیان
دکتر مالک رحمتی
سردار سید مهدی موسوی
نیروهای پروازی و دیگر همراهان
صلوات بر محمّد وآل محمّد
حسین،فـــــــدایی حق
••••••••••••
هست، حسین مَحرَم اسرار حق
کارحسین بن علی کار حق
هرچه زهستی به کف خویش داشت
کرد فدا برسر بازار حق
اوست عزیزِ دوسرا زآنکه او
در وسط معرکه شد یارحق
گل پسر حیدر و زهرا حسین
دلبرو ودلداده ودلدار حق
شیر خدا بود به کرب وبلا
دست خدا، دیده ی بیدارحق
بنده ی راضی به رضای خدا
با سرش افتاده به دربار حق
دشتِ پر از «پیکر بی سر»، شده
باغ گل و گلشن وگلزار حق
هرسه «علی» را به ره یار داد
مثل حسین کیست وفادار حق؟
باب نجات است وچراغ هدی
اوست سپهدار وعلمدار حق
هرکه هوادارحسین است او
پبش خدا هست هوادارحق
زائر شش گوشه ی ارباب ما
ثبت شده درصف زوار حق
کاش شوم زائر کوی حسین
تا بشوم لایق دیدارحق
خاک کف پای عزاداران ارباب بی کفن
نصراله بابامیر
هدایت شده از سرباز ولایت
وقت مرگ اسرائیل
باز هم شهد شهادت، قسمت هابیل شد
بعد ابراهیم، بر دل، داغ اسماعیل شد
خون یحیی باز می ریزد به دستان یهود
این نه بار اول خونخواری قابیل شد
سحر فرعون زمان را می کند باطل عصا
چون که بر دستان موسی در کنار نیل شد
باز میبینیم سجیل است وموشک جای سنگ
گوئیا از آسمان بر ابرهه، برفیل شد
این همه خون و شهادت، این همه داغ عظیم
بی گمان،الوعده، وقتِ مرگِ اسرائیل شد
نصراله بابامیر
#انتشارحداکثری
#سربازولایت