eitaa logo
شعرکده
870 دنبال‌کننده
878 عکس
92 ویدیو
6 فایل
اشعار #اســـمـــاعــیـــل‌عـــلــیـــخـــانـــی لینک جوین کانال؛ eitaa.com/joinchat/3939958806C313b4e7b3d خدایا قلم ما را در راه خودت روان کن اسماعیل علیخانی @Nabaled کپی با نام شاعر مجازست
مشاهده در ایتا
دانلود
التماست کـــــــــرده‌ام این سالهــا تا بفهـــمی درد مــــــن را بی وفا! مهـــــــــربان و گرم هستی با همه با منِ عاشق چـــــرا سردی؟ چرا؟ کـــاش می دادی سلامم را جواب یا که می گفتی برو دیگــــــــر نیا راه امـا بین مـــــــا گویا دوتاست این دو آخر می شوند از هـم جدا بی‌خبر یک روز از دستــــــــان تو می پرم دستت بمــــــــاند در حنا ✍ ✒️@sherkadeh
نور علی نور.... ای باده پیمـــایان خبـــر چون فصل انگور آمده شعبان شده، از خمــــر آن درسینه ها شور آمده عباس و سجاد و حسین و اکبــــر و مهدیِ دین نُّــــورٌ علی نُّـــــورٌ علی نُّـــــورٌ علی نــــور آمده ✍ ✒️@sherkadeh
مقصود خــــــدای عاشقــــان حاصل شد در پلـــــــه ی پنجمی ادب کامـــــــل شد خونی کـــــــــه زد از گلوی نازش بیرون *"یک قطره ازآن چکید و نامش دل شد" 🌺 ✍ *مولانا ✒️@sherkadeh
افتــــــــــادنِ در شعله آتش سختست از چشم تر مــــــاه پری‌وش سختست باشی همه کس به چشم او امــــا بعد ناکس بشوی به چشمهایش سختست ✍ ✒️@sherkadeh
مجمــوعه اندوه زمـــانم بی تو پایان پــر از درد رمـــانم بی تو اکسیر جوانی‌ام تو بودی،رفتی من پیرترین مرد جهــانم بی تو ✍ ✒️@sherkadeh
بر بوم دل تصویری از یک درد پررنگ است ناکامی و بیچـــــارگی با من هم آهنگ است شال و قبـــــــــای غم گشاد افتاده بر بختم پیـــراهن شــــادی برای قـــــامتم تنگ است کار تنــــــــور زنــــــدگی سوزاندنــــــم بوده دیگر از آجـر هم گذشته نان من سنگ است اسب مــــــراد از تشنگی زانو زد و افسوس تا پای چشمه فاصله ده‌بیست فرسنگ است باید همین‌جا بیت آخـــــر خوش کند جا را چون قافیه نه، هر دوپای درددل لنگ است ✍ ✒️@sherkadeh
دیدمت در باغ سبزی آمــــــــدی از روبرو بار اول بود می دیدم کـه هستی خنده‌رو آمدی نزدیکــم و آغوش مهــــرت باز شد غرق حیرت شد تمامم، بندبندم مو به مو آمدم لب وا کنــم در وصف بد رفتاری‌ات دست آوردی جلـو گفتی که می دانم نگو لطف می کــردی و می دادی غبار قلب را در گلاب مهربانی هـــــــای نابت شستشو قــــــــول دادی می شوی دلداده دین دلم نام من را هم نخواهی برد دیگر بی وضو ناگهـــــــــان ناباورانه پلک چشمم باز شد دیدم از رویم شده رد باز هــــــم بال پتو ✍ ✒️@sherkadeh
با این لبـــــــاس چندش آور ای مترسک از عقل و تشخیص و ادب گویا خلاصی ای خاک و تف بر هیکــلت با این سلیقه تو آدمــی یعنــــــــــی و نه چوب‌لباسی ✍ پ‌ن: ببخشید اگر شعرم پریشان هست. مانده‌ایم چه کنیم با این حیوانات ناطق در این دور آخرالزمان ✒️@sherkadeh
شعرکده
همیشه دور خود از جهل چرخیدیم به هر سازی که زد ابلیس رقصیدیم شدیم آنقــــدر گـرم خواهش دل که شهــــ
یک عـده به دنبال شهادت هستند یک عـده از آن شهد مصفا مستند امــــــا من و تو فقط پی دنیاییم دستان هوس دو بال ما را بستند ✍ ✒️@sherkadeh
با حملـه گرگ خسته و بی جنمی ناامن اگر شود از این پس حرمی ای دورترین نقطـــه به انسانیت! له می شـــود امنیت‌ تو با قدمی ✒️@sherkadeh