التماست کـــــــــردهام این سالهــا
تا بفهـــمی درد مــــــن را بی وفا!
مهـــــــــربان و گرم هستی با همه
با منِ عاشق چـــــرا سردی؟ چرا؟
کـــاش می دادی سلامم را جواب
یا که می گفتی برو دیگــــــــر نیا
راه امـا بین مـــــــا گویا دوتاست
این دو آخر می شوند از هـم جدا
بیخبر یک روز از دستــــــــان تو
می پرم دستت بمــــــــاند در حنا
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
نور علی نور....
ای باده پیمـــایان خبـــر چون فصل انگور آمده
شعبان شده، از خمــــر آن درسینه ها شور آمده
عباس و سجاد و حسین و اکبــــر و مهدیِ دین
نُّــــورٌ علی نُّـــــورٌ علی نُّـــــورٌ علی نــــور آمده
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
مقصود خــــــدای عاشقــــان حاصل شد
در پلـــــــه ی پنجمی ادب کامـــــــل شد
خونی کـــــــــه زد از گلوی نازش بیرون
*"یک قطره ازآن چکید و نامش دل شد"
#میلادحضرتاربابمبارک🌺
✍#اسماعیلعلیخانی
*مولانا
✒️@sherkadeh
افتــــــــــادنِ در شعله آتش سختست
از چشم تر مــــــاه پریوش سختست
باشی همه کس به چشم او امــــا بعد
ناکس بشوی به چشمهایش سختست
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
مجمــوعه اندوه زمـــانم بی تو
پایان پــر از درد رمـــانم بی تو
اکسیر جوانیام تو بودی،رفتی
من پیرترین مرد جهــانم بی تو
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
بر بوم دل تصویری از یک درد پررنگ است
ناکامی و بیچـــــارگی با من هم آهنگ است
شال و قبـــــــــای غم گشاد افتاده بر بختم
پیـــراهن شــــادی برای قـــــامتم تنگ است
کار تنــــــــور زنــــــدگی سوزاندنــــــم بوده
دیگر از آجـر هم گذشته نان من سنگ است
اسب مــــــراد از تشنگی زانو زد و افسوس
تا پای چشمه فاصله دهبیست فرسنگ است
باید همینجا بیت آخـــــر خوش کند جا را
چون قافیه نه، هر دوپای درددل لنگ است
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
دیدمت در باغ سبزی آمــــــــدی از روبرو
بار اول بود می دیدم کـه هستی خندهرو
آمدی نزدیکــم و آغوش مهــــرت باز شد
غرق حیرت شد تمامم، بندبندم مو به مو
آمدم لب وا کنــم در وصف بد رفتاریات
دست آوردی جلـو گفتی که می دانم نگو
لطف می کــردی و می دادی غبار قلب را
در گلاب مهربانی هـــــــای نابت شستشو
قــــــــول دادی می شوی دلداده دین دلم
نام من را هم نخواهی برد دیگر بی وضو
ناگهـــــــــان ناباورانه پلک چشمم باز شد
دیدم از رویم شده رد باز هــــــم بال پتو
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
با این لبـــــــاس چندش آور ای مترسک
از عقل و تشخیص و ادب گویا خلاصی
ای خاک و تف بر هیکــلت با این سلیقه
تو آدمــی یعنــــــــــی و نه چوبلباسی
✍#اسماعیلعلیخانی
پن: ببخشید اگر شعرم پریشان هست.
ماندهایم چه کنیم با این حیوانات ناطق در این دور آخرالزمان
✒️@sherkadeh
شعرکده
همیشه دور خود از جهل چرخیدیم به هر سازی که زد ابلیس رقصیدیم شدیم آنقــــدر گـرم خواهش دل که شهــــ
یک عـده به دنبال شهادت هستند
یک عـده از آن شهد مصفا مستند
امــــــا من و تو فقط پی دنیاییم
دستان هوس دو بال ما را بستند
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh
با حملـه گرگ خسته و بی جنمی
ناامن اگر شود از این پس حرمی
ای دورترین نقطـــه به انسانیت!
له می شـــود امنیت تو با قدمی
#مشهد
#اسراییل
✍#اسماعیلعلیخانی
✒️@sherkadeh