خاکی به سر امــــــــــروز شد بر رهروان راه دین
یک آسمان افتاد و شد غلتـــــــان به دامان زمین
رد کرده فرش زیر پا خوابیده روی خــــــــاک ها
تا جــــــــــان دهد مثل پدر سجــاد زین العابدین
او در جوانی پیــــــــــر شد وقتــی که بین بوریا
پیچید جسم بی ســــر شیرین نگــــــــــار نازنین
دارد به پایان می رسد سوز و گـــداز روز و شب
دیگــر نمی بیند کسی آن گــــــــــریه های آتشین
دارد غمش کم می شود آمــــــــد به بالینش پدر
شاد و خرامان می رود تا عرش و فردوس برین
#یا_امام_سجاد_علیه_السلام
#اسماعیلعلیخانی
══════════════════
|| ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ||
══════════════════
از سوی یمن...
گفت پیغمبــــــــــــر که از سوی یمن
می رسد بوی خـــــــــدا تا پیش من
چـون شمیمی مانده بود آنجـا به جا
از اویس ِ مومـــــن اهــــــل قـــــرن
مانده در تاریخ عطــــــرش همچنان
زنده از آن شیر مــــــــــردان و زنان
می زند خنجــــــــر به پهلوی سعود
می دراند زهـــره اش را بی گمــــان
جـــان به لب کـردست گاو و گاودار
بین میــــــــدان نبــــــــرد و کـارزار
چنـــــــد وقتی کــه از این بگـــذرد
می شود اوضـــــــاع گـاوان زار زار
بوی عطـــر حضرت حق ماندنیست
علتش را اولیـــــا داننــــــد چیست
بس که پیچیدست این عطرعجیب
بوی شیطـان در یمن انگــــار نیست
در یمـــن پیچیده عطـــری از ظهور
می شود بیـــــــــدار غیرت با غرور
گوییا دارد زمــــــــــــانش می رسد
تا کنــــــــــــد اسلام از سـدها عبور
صاحب تک پرچـــــــــــم زرد قیــام
می دهــــد گـویا به دل ها این پیام
ای یلان منتظـــــــــر آمــــــاده ایــد
تا کـه ســـــــــــر بازید در پای امـام
نام مهـــدی بــر لب و جان ها به لب
چند مــــــــاهی مانده تا مــاه رجب
کی یمانی می کنــــــــــد آغــاز پس
انتظــــاری مـی کشیم از روز و شب
ای نشان حتمیـــــه تعجیــــــــل کن
کــار و بــار کافـــــــــران تعطیل کن
تا شـــود نابود دشمـــــــــــن زودتر
مشت ها تجهیـــز با سجیـــــــل کن
#اسماعیلعلیخانی
══════════════════
|| ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ||
══════════════════
وقتی شدم تنها ترین بعد از تو ای شیرین عسل
جای قد رعنای تو زانو گرفتم در بغل
از آب و نان زندگی بعد از تو ای آب حیات
چیزی نمی خواهم مگر یک جام سر ریز از اجل
هر اعتباری داشتم در سایه ی نام تو بود
بی اعتبارم بعد از این در خانه و کوی و محل
رفتی و انگاری که رفت از رفتنت جان از تنم
در بین مردم قصه ام حالا شده ضرب المثل
ویران شدم در زیر غم آواری از من مانده چون
شهر وجودم ساختم یک راست بر روی گسل
#اسماعیلعلیخانی
══════════════════
|| ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ||
══════════════════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️😂
مرده بازی....
وقت بلوا بین مردم ترکتـــــازی می کنند
باکلک های عجیبی کشته سازی می کنند
در خیابان تا شود تشویش اذهان عموم
می روند وبا ظرافت مرده بازی می کنند
#اسماعیلعلیخانی
══════════════════
|| ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ||
══════════════════
پیش درآمدی بر نقد شعر🖋
از استاد خوشنویسی خودم شنیدم که می گفتن شیوه ی بررسی تابلو خوشنویسی دیگران توسط اساتید خوشنویس اینست که در ابتدا به دنبال محاسن و زیبایی های آن کار می گردند و آنها را پیدا و تمجید می کنند و در آخر معایب را تذکر می دهند.
و چه روش زیباییست اگر در نقد شعر و خواندن شعر دیگران مخصوصا شاعران نوپا نیز همین روش پیاده شود تا احیانا بعضی استعدادهای خوب و تازه کار در زیر بار انتقاد نابجا نشکنند و نابود نشوند.
#اسماعیلعلیخانی
══════════════════
|| ☘🌿 @sherkadeh🌿☘ ||
══════════════════
سیمرغ وطـن در اوج تنهاست
زیر پــــر او کــــلاغ رسواست
بال و پرت ای مگس شکستیم
این تازه شروع مـاجـراهـاست
#اسماعیلعلیخانی
#محاکمهیزم
══════════════════
|| ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ ||
══════════════════
کم گوی و گزیده گوی چون در🖋
بدترین آسیب در سرایش بیش از حد و اندازه شعرهایی که از نظر معنا و وزن و قالب مشکلاتی دارند اینست که دقت و توجه مخاطب از دست می رود. یعنی مخاطب آن شاعر را دیگر جدی نمی گیرد و از شعر و پیام او به راحتی عبور می کند.
کم گوی و گزیده گوی چون در
تا ز اندک تو شود جهان پر
#اسماعیلعلیخانی
══════════════════
|| ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ ||
══════════════════
دل.....
یک بار شد و کار دل افتاد به تو
بیچاره دلم چه تکیه ای داد به تو
طوفان شدی و رعد پر آشوب شدی
تا داد خبر از دل من باد به تو
از لرزش دل سقف فرود آمده است
دل داده ولی امید امداد به تو
از پای تو برخواستنی نیست دلم
دیگر شده وابسته ومعتاد به تو
ای کاش که این آه پر از سوز و گداز
رحمی کند ای خانه ات آباد به تو
#اسماعیلعلیخانی
══════════════════
|| ☘🌿 @sherkadeh 🌿☘ ||
══════════════════