خانومِ شرلی.
چرا هیچ حس خوبی پایدار نیست؟
اگه منظورت از پایدار،
استوار/بادوام/باقی/برقرار/پابرجا/پایا/ثابت/جاوید/جاویدان/لایزال/ماندنی/محکم/مدام/مستدام/مستقر/مقاوم/نوشه و واثقه،
بشین اینجا کنارم و بگو ببینم، اینجا چی همهی ایناست که حس خوب باشه؟
بیخیال؛ معجزهای در کار نبود.
معجزه من بودم که نبودم که نبودم که نبودم.
نه برای خودم، نه هیچکسِ دیگهای.
اگه بگم دوست ندارم تغییر کنم که دروغ میشه ولی،
دلم واسه خودم تنگ میشه. همه جا، هر موقعی، هرروز، هر صبحِ شنبه. خیلی زیاد .
شاید بخوام برم بچها.
یه مدتی.
شاید یه مدت خیلی زیاد یا شایدم اصلا به هفته نکشه و نمیدونم. جدی نمیدونم
کی واسش رفتن و رها کردن فایده کرده؟لازمه اصن؟
نه اصلن رُک و پوست کنده بگو ببینم، حال جا بیاره؟
با رفتن آدم باید یه چیزایی و پشت سر بذاره و از روشون رد بشه.
رد شدن و جا گذاشتن نبوده کارِ من.
نیست بچها.