▫️
حدودساعت باران به وقت شرعیِ شعر
نشسته ام که دو رکعت غزل به جا آرم
بدون علم عروض و بدون آرایه
چقدر ساده نوشتم که دوستت دارم
#ظهیر_موءمنی
@sheroadab139
▫️
بالاخره در زندگی هر آدمی یک نفر پیدا میشود که بیمقدمه آمده مدتی مانده، قدمی زده و بعد اما بیهوا غیبش زده و رفته.
آمدن و ماندن و رفتن آدمها مهم نیست.
اینکه بعد از روزی روزگاری، در جمعی حرفی از تو به میان بیاید، آن شخص چگونه توصیفت میکند مهم است.
اینکه بعد از گذشت چند سال، چه ذهنیتی از هم دارید مهم است.
#۹شهریور_درگذشت
#صمد_بهرنگی
@sheroadab139
▫️
حتی اگر از عشق سری خواسته بودم
از شوکت سیمرغ، پری خواسته بودم
خورشید درخشان به کفم بود ولی من
از شمع، دل شعلهوری خواسته بودم
با عقل خود از عشق سخن گفتم و خندید
آری خبر از بی خبری خواسته بودم
غیر از ضررم مشورت دوست نبخشید
ای کاش ز دشمن نظری خواسته بودم
افسوس خدا حاجت یک عمر مرا داد
ای کاش لب سرخ تری خواسته بودم
#فاضل_نظری
@sheroadab139
▫️
ای آنکه دلم از غم تو شد متلاشی
سخت است کنار دل تنگم تو نباشی
دارد شب دلتنگی من باز می آید
ای کاش به زخمم نمکی تازه بپاشی
تصویرم اگر زشت بیفتد به از آن است
بر صورت آیینه ی من خط بخراشی
ای مرگ دگر با چه زبانی بنویسم
زود است مداد دل من را بتراشی
هرگز نکنم داوری لیگ دلت را
با این همه بینظمی و جنجال و حواشی
صد بوسه، نثار لب تو می کنم امشب
ای عشق اگر عشقترین عشق، تو باشی
#محمدحسین_حیدریزرنه
@sheroadab139
▫️
ای گشته تن من چو خیالی بیتو
هجر تو مرا کرده به حالی بیتو
ای ماه دو هفته، رفتی و هست مرا
روزی چو شبی، شبی چو سالی بیتو
#اوحدی
@sheroadab139
▫️
دیر فهمیدم که از گردون «پریش»
با تبسم میتوان تاوان گرفت
#پریش_شهرضایی
@sheroadab139
▫️
نه دستِ شلوغِ کوچه را ول میکرد
نه پای سکوتِ خانه دل دل می کرد
خورشید به رسم دلبری میآمد
در سایه و آفتاب منزل میکرد
#صفيه_قومنجانی
@sheroadab139
#آثارمرحومبهمنی
مجموعه شعر باغ لال (۱۳۵۰)
در بیوزنی (۱۳۵۱)
عامیانهها (۱۳۵۵)
گیسو، کلاه، کفتر (۱۳۵۶)
گاهی دلم برای خودم تنگ میشود (۱۳۶۹)
دهاتی (۱۳۷۷)
غزل (۱۳۷۷)
شاعر شنیدنی است (۱۳۷۷)
عشق است (۱۳۷۸)
نیستان (۱۳۷۹)
کاسهٔ آب دیوژن، امانم بده (۱۳۸۰)
این خانه واژههای نسوزی دارد (۱۳۸۲)
من زندهام هنوز و غزل فکر میکنم (۱۳۸۸)
غزل زندگی کنیم (گزیده غزل) (۱۳۹۲)
#عرضتسلیت
@sheroadab139
هدایت شده از ادبیاتفارسی دکترهاتفیاردکانی
عشق از جمله مضمون غزلهای بهمنی ست. بسیاری بر این عقیدهاند که غزلهای او وامدار سبک و سیاق نیما یوشیج است. آنچنان که خود او میگوید: «جسمم غزل است امّا روحم همه نیمایی است در آینه تلفیق این چهره تماشایی است.» نخستین شعر بهمنی در سال ۱۳۳۰، یعنی زمانی که او تنها ۹ سال داشت، به چاپ رسید. او برگزیده اولین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر در بخش شعر کلاسیک بود.
▫️
نشد سلام دهم، عشق را جواب بگیرم
غرور یخ زده را ، رو به آفتاب بگیرم
نشد که لحظهء فرار، مهربان شدنت را
بـه یادگار ، برای همیشه قاب بگیرم
#محمدعلی_بهمنی
#روحششاد
@sheroadab139