eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نمونه ها
🍃🌼تقدیم با بهترین آرزوها کوتاه دستي ام راببخشید که وسعت توانم اندک است اماهمین اندک را با احترام🍃🌼 پیشکش تون ميکنم هر کجا هستیـد خــدا پناهتون باشـه🌼🍃
هدایت شده از نمونه ها
🌸عصرتون شاد 🍹لحظه تون سرشار از 🌸عشق و محبت 🍹آرزومـندم 🌸در آخرین چهارشنبه 🍹اردیبهشت ماه 🌸خــداوند💕 🍹گره از مشکلاتتون بگشاید 🌸و برآورده کند 🍹تمام خواسته های قلبی تون را
•• یڪ‌عمرگذشت‌وعاقبت‌فہمیدیم ازدل‌نرودهرآنکہ‌ازدیده‌رود!"
مثل خرمشهر آزادم کن از چنگ جنون این بغل را داغ تر از شرجی اهواز کن فرهاد حامد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یا_اباصالح_مددی ... ! برای خودم گریه می‌کنم از عمق دردهای خودم می‌کنم خیلی کم از غم تو شدم مرد ها از کثرت جفای خودم گریه می‌کنم خیلی ولی هوای مرا داشتی شها! از وضع بی‌وفای خودم گریه می‌کنم از یک هم نگُذشتم برای تو از خُلق بی‌حیای خودم گریه می‌کنم از تو پیشکش ، از ظلمت خودم از غفلت و خطای خودم گریه می‌کنم آن شیعه‌ای که خواستی از من ، نگشته‌ام امروز در عزای خودم گریه می‌کنم آداب ، نیاورده ام به جا از شومیِ سزای خودم گریه می‌کنم ترسم بمیرم و نرسم به تو ! برای خودم گریه می‌کنم
هدایت شده از چلچراغ
🌺آخرین پنج شنبه 🌸اردیبهشت ماهتون عالی 🌺از خدا برایتان 🌸یک روز زیبا و 🌺سرشاراز موفقیت 🌸همراه با دنیا دنیا آرامش 🌺سبد سبد خیر و برکت 🌸بغل بغل خوشبختی 🌺و یک دنیا عاقبت بخیری 🌸و یک عمر سرافرازی خواهانم 🌺روزتون زیبا و در پناه خدا
آدم نشسته بود ، شش نفر آمدند ، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ. به یکی از سمت راستی‌ها گفت : «تو کیستی؟» گفت : «عقل» پرسید : «جای تو کجاست؟» گفت : «مغز» از دومی پرسید : «تو کیستی؟» گفت : «مهر» پرسید : «جای تو کجاست؟» گفت : «دل» از سومی پرسید : «تو کیستی؟» گفت : «حیا» پرسید : «جایت کجاست؟» گفت : «چشم» سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد : «تو کیستی؟» جواب داد : «تکبر» پرسید : «محلت کجاست؟» گفت : «مغز» گفت : «با عقل یک جایید؟» گفت : «من که آمدم عقل می‌رود.» از دومی پرسید : «تو کیستی؟» جواب داد : «حسد» محلش را پرسید. گفت : «دل» پرسید : «با مهر یک مکان دارید؟» گفت : «من که بیایم ، مهر خواهد رفت.» از سومی پرسید : «کیستی؟» گفت: «طمع» پرسید : «مرکزت کجاست؟» گفت : «چشم» گفت : «با حیا یک جا هستید؟» گفت : «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.» ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
صبح یعنی که خدا فرصت آغازت داد بال و پر داد تو را، رخصت پروازت داد صبح یعنی که خدا فال قشنگی به شما از غزل‌های همین ‌‌خواجهٔ شیرازت داد سلام ...صبحتان بخیر💐 امروزتون قشنگ عمرتون بلند روزی تون زیاد مشکلاتتون کم لبخندتون همیشگی مهربونی توقلبتون و دعای خیر همراهتون.... 🌸🍃
صبح می‌شود کنار عطر ریحان زندگی را می‌بوسم و روز و پنجره را با مقداری از آفتاب که از کنار ابرها از آسمان می‌چکد ستایش می‌کنم من هنوز هستم.
24.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔸شعرخوانی | باب اول در عدل و تدبیر و رای 🔹«به پیکار دشمن دلیران فرست هژبران به ناورد شیران فرست به رای جهاندیدگان کار کن که صید آزموده‌ست گرگ کهن مترس از جوانان شمشیر زن حذر کن ز پیران بسیار فن جوانان پیل افکن شیرگیر ندانند دستان روباه پیر خردمند باشد جهاندیده مرد که بسیار گرم آزموده‌ست و سرد جوانان شایستهٔ بخت ور ز گفتار پیران نپیچند سر گرت مملکت باید آراسته مده کار معظم به نوخاسته سپه را مکن پیشرو جز کسی که در جنگها بوده باشد بسی به خردان مفرمای کار درشت که سندان نشاید شکستن به مشت رعیت نوازی و سر لشکری نه کاری است بازیچه و سرسری نخواهی که ضایع شود روزگار به ناکاردیده مفرمای کار نتابد سگ صید روی از پلنگ ز روبه رمد شیر نادیده جنگ چو پرورده باشد پسر در شکار نترسد چو پیش آیدش کارزار به کشتی و نخجیر و آماج و گوی دلاور شود مرد پرخاشجوی به گرمابه پرورده و عیش و ناز برنجد چو بیند در جنگ باز...» 💠
در هوایت، بی‌قرارم، بی‌قرارم، یاحسین نام کس‌را بر لبم، جز تو نیارم، یا حسین صیقلِ جانِ منی، من عاشقِ آئینه‌ام تا پذیرد آئینه، دل‌بر ندارم یا حسین ذره ذره، ذره ذره، ذره ذره، بُرده‌ای بر فنا جان و دلم را می‌‌سپارم یا حسین چشمِ دل بُگشوده و نادیدنی‌ها دیده‌ام این همه نادیدنی شد افتخارم یا حسین گر نظر بر بنده‌ی ناچیز و ناقابل کنی کافرم با این سرم، گر سر به‌ دارم یا حسین رقص و جولان بر سر میدان به جان آورده‌ای بوسه اندر خون مردان می گذارم یا حسین در هوای عشقتان بوسه غزل خوان می زنم بال و پر بشکسته در ره، انتظارم یا حسین گشته‌ای عین‌الیقین، نور خدا اندر زمین بذر عشقت را به جان، هر دم بکارم یا حسین این تن خاکی نگر، خود را به خون آغشته کرد تا شوی راضی ز بنده جان نثارم حسین رقص در خون دیده‌ام با جان ودل آشفته‌ام مست مستم می‌کنی، ای غمگسارم یا حسین من چه آمدم در کوی سرمستان به ناز گوشِ دل بر این نوا کرده خمارم یا حسین عاشق روی شما گردیده این جان و دلم من از این عشق الهی دست ندارم یا حسین