eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
💔.....💔 چشم‌ من‌ خیره‌ به‌ عکس‌ حرمت‌ بند شده با‌ چه‌ حالی‌ بنویسم‌ که‌ :(... (💔دلم‌ تنگ‌ شده . . .😭
هدایت شده از نمونه ها
🦋سلام دوستان خوبم 🌼صبح آدینه تون زیبا 🦋امیدوارم یک روزعالی را 🌼در کنار خانواده ودوستان 🦋و عزیزان داشته باشید.. 🌼ثانیه ثانیه امروز رو 🦋در پناه لطف خدا 🌼به سلامتی و خیر 🦋وخوشی سپری کنید 🌼دلهاتون بدون غم و 🦋سفره هاتون پر برکت باشه 🌼جمعه تون شاد و پر خاطره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴 سی ودومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی «ره» بر عاشقان راهش تسلیت باد.🖤💔 شادی روح مطهرش و شادی ارواح طیبه شهدا صلواتی هدیه کنیم ✨✨✨✨✨✨🌹
اشک افشان - @Maddahionlin.mp3
1.65M
🔳 (ره) 🌴ما خدایی کوکبی گم کرده ایم 🌴 آفتابی در شبی گم کرده ایم 🎤حاج
صبح صادق - @Maddahionlin.mp3
3.16M
🔳 (ره) 🌴چهره نیلی کن ای صبح صادق 🌴نـــاله کن با گـــــــــلوی شقایق 🎤حاج
 شعر از امام خامنه ای می فروشی گفت کالایم می است رونق بازار من ساز و نی است من خمینی دوست دارم چون که او هم خم است و هم می است و هم نی است
عــــرشيان، نـــــــالـــــه و فرياد كنان در ره يار قدسيان بر سر و بر سينه زنان ، از غم عشق عـــــــاشقـــــــــان از در و ديــوار هجوم آوردند طـــرفه سرّى است هويدا، ز در محكم عشق ريــــــــــــزه خــوارانِ درِ ميكده شاداب شدند جلــوهگاهى است ز رندان، به درِ خاتم عشق غــــــم مخور، اى دل ديوانه كه راهت ندهند پيش سالــــك نبود فرق، ز بيش و كم عشق به حـــــــــــريفانِ ستم پيشه، پيامم برسان جـــــــز من مست، نباشد دگرى محرم عشق (ره) 📖 (ره) 🌹🌹🌹
🍃🌼زنده تر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم🍃🌼 زنده‌تر از تو كسي نيست چرا گريه كنيم؟ مرگ‌مان باد و مباد آن ‌كه تو را گريه كنيم هفت پشتِ عطش از نام زلالت لرزيد ما كه باشيم كه در سوگِ شما گريه كنيم رفتنت آينه آمدنت بود ببخش شب ميلادِ تو تلخ است كه ما گريه كنيم ما به جسمِ شهدا گريه نكرديم مگر مي‌توانيم به جانِ شهدا گريه كنيم؟ گوشِ جان باز به فتوايِ تو داريم بگو با چنين حال بميريم و يا گريه كنيم؟ اي تو با لهجه خورشيد سراينده ما ما تو را با چه زباني به خدا گريه كنيم؟ آسمانا! همه ابريم گره خورده به هم سر به دامان كدام عقده‌گشا گريه كنيم؟ باغبانا! ز تو و چشم تو آموخته‌ايم كه به جانْ تشنگي باغچه‌ها گريه كنيم   محمدعلی بهمنی
  بی پنجره، بی چهره ما دیوارها بودیم بودیم و در تاریکی دنیا رها بودیم ما کور و کر دیوارها، دیوارهایی سنگ در حسرت آیینه دیدارها بودیم بر بام گور خسروان آوازه می جستیم اینگونه ما آواره آوارها بودیم بی دشت، بی دریا و بی رویا و بی فردا عمری اسیر چنبر تکرارها بودیم پیش از تو ای گلدسته بشکوه باورها واماندگان بازی پندارها بودیم دیوارهایی خسته از دیوار بودنها دیوارهایی خسته از آوارها بودیم با بودنت از پیله های آجری رستیم آیینه یوسف ترین دلدارها بودیم با تو همه شمشیرهایی آتشین و سرخ شمشیرها آماده ی پیکارها بودیم در دست تو سنگ فلاخن های داوودی آتشفشانها آری آتشبارها بودیم ما با تو باران در مصاف هرچه سنگستان رگبارها رگبارها رگبارها بودیم بی تو چه بی جا بود بودن، ما کجا بودیم آتش به جان چون ذره ها پا در هوا بودیم از بند خود رستیم و از دیوارهای خود نامت شکست آن سنگ-بازی را که ما بودیم پس سنگ دست کودکان قدس تا بحرین سنگ شکست هر طلسم و هر بلا بودیم سنگ بنای مسجدالاقصای موعودیم ما که ستون قصر کسری و کیا بودیم تعویذ ما و کیمیا ما و شفا ما، حیف! پیش از تو بی قیمت، شکسته، مبتلا بودیم ای چهره ی ما در میان قاب ماه ای ماه! دور از تو تمثالی مقدس زیر پا بودیم امروز ما هستیم و هستی بر مدار ماست دیگر گذشت آن دوره که سیاره ها بودیم فردا از آن توست، از خورشیدها پیداست فردا که می بینند: ما هستیم، ما بودیم    به نقل از صفحه ی اینستاگرام شاعر علی محمد مودب
از کتاب درسیای بچگیام چیزی یادم نمیاد جز یه نگاه که همون صفحه اول میدرخشید مث ماه پیرمرد چشم امیدش به ما بود امیدش به ما دبستانیا بود با هزارتا آرزو چشم امیدش میشدیم توی بازیای بچگی شهیدش میشدیم حالا ما بزرگ شدیم حال امیدتو بپرس حال و احوال کوچولوی شهیدتو بپرس :: خوش نداشتیم عکس ماهت روی سکه ها وکنج اسکناسا بشینه زینت قابای خاتم بشه و روی میز باکلاسا بشینه عکستو قاب میگیرن فقط تماشا میکنن اسمتو میارن و رسمتو حاشا میکنن چشم بیدار تو رو دیدن ولی دلشون خوابه هنوز بی خیال نگاه شرقی تو چشمشون به اون ور آبه هنوز این روزا دلم گرفته ولی باز بغضمو می خورم و همراه پا برهنه ها داد می کشم: حالا من چشم امیدم به توئه من هنوز انتظار فرج از نیمه ی خرداد می‌کشم   محمدمهدی سیار
‏‏کجاست آنکه نشان نجابت قم بود‏ ‏‏کجاست آنکه دلش جانماز مردم بود‏ ‏‏ضریح چشم عقیقش صفای رویا داشت‏ ‏‏درست مثل غروب گرفتۀ قم بود‏ ‏‏خروش بود، خروشی پر از تغزل بود‏ ‏‏سکوت بود، سکوتی پر از تلاطم بود‏ ‏‏فرشته‌های خدا شرمگین او بودند‏ ‏‏و او میان همین پابرهنه‌ها گم بود ‏ ‏‏به چشم آینه رنگین کمان عاطفه بود‏ ‏‏به قلب صاعقه‌ها دشنۀ تهاجم بود‏ ‏‏کجاست سید سبزی که روح باران داشت‏ ‏‏بهار سبزی بذری بلوغ مردم بود‏ ‏‏اگرچه باغ نگاهش تب شقایق داشت‏ ‏‏دلش به خرمی خوشه‌های گندم بود‏ ‏‏در التهاب نفس‌گیر، در کویر سکوت‏ ‏‏به گوش خسته‌دلان جاری ترنم بود‏ ‏‏میان سفرۀ درویشی تواضع او‏ ‏‏همیشه نان صفا پونۀ تبسم بود‏ ‏‏فدای معرفت فصلها که ملتهبند‏ ‏‏ز هُرم سوگ بهاری که فصل پنجم بود‏ ‏‏عرق نشسته به پیشانی غزل از شرم‏ ‏‏دگر مپرس که این شرم، شعر چندم بود‏ احمد شهدادی