حکایت کرد سرهنگی به کسری
که دشمن را ز پشت قلعه راندیم
فراریهای چابک را گرفتیم
گرفتاران مسکین را رهاندیم
به خون کشتگان، شمشیر شستیم
بر آتشهای کین، آبی فشاندیم
ز پای مادران کندیم خلخال
سرشک از دیدهٔ طفلان چکاندیم
ز جام فتنه، هر تلخی چشیدیم
همان شربت به بدخواهان چشاندیم
بگفت این خصم را راندیم، اما
یکی زو کینهجوتر، پیش خواندیم
کجا با دزد بیرونی درافتیم
چو دزد خانه را بالا نشاندیم
ازین دشمن در افکندن چه حاصل
چو عمری با عدوی نفس ماندیم
ز غفلت، زیر بار عجب رفتیم
ز جهل، این بار را با خود کشاندیم
نداده ابره را از آستر فرق
قبای زندگانی را دراندیم
درین دفتر، بهر رمزی رسیدیم
نوشتیم و به اهریمن رساندیم
دویدیم استخوانی را ز دنبال
سگ پندار را از پی دواندیم
فسون دیو را از دل نهفتیم
برای گرگ، آهو پروراندیم
پلنگی جای کرد اندر چراگاه
همانجا گلهٔ خود را چراندیم
ندانستیم فرصت را بدل نیست
ز دام، این مرغ وحشی را پراندیم
#پروین_اعتصامی
❤️❤️
مرد که خوب باشد
زن عزیزِ خانه میشود لباس های رنگارنگش
موهایِ بلند و آبشارش
گلِ سر های گل گلی اش
و عطرِ تنش
خانه را زنده میکند.
مرد که مهربانِ یار باشد
زن عزیز دردانه یِ اش میشود.
حس امنیت و اعتماد درونش موج میزند
محبت اش تمام آدمهای اطرافش را احاطه میکند
بلند میخندد با شوق وقایع را تعریف میکند
دنبالِ بهترین ها میرود که بهترین باشد
خانه همیشه گرم و امن باقی میماند
مرد که دوست باشد
زن همپایِ خستگی ناپذیر لحظه های سخت میشود.
رفیقِ شش دانگِ سالهایِ طولانی
که او دیگر میداند هر مهر و علاقه ای که خرج میکند دوبرابرش را پس میگیرد.
مرد که خوب باشد زنش را میسازد
اخلاقش را شکل میدهد
مهرَش را بارور میکند
هر زنی در هر سن و چهره و اصالتی
نیاز دارد که یک مردِ مهربان رفیقِ روزهایِ سختش باشد.
#فرگل_مشتاقی
❣
یار بیرون نرود از دلِ غمپیشهی ما
با پری قطعِ تعلّق نکند شیشهی ما
شد جهان آخر و حشر آمد و بگذشت، هنوز
به هوای تو پَرد طایرِ اندیشهی ما
آن گیاهیم که بر هر لبِ جویی ندمیم
تشنهی چشمهی خورشید بُود ریشهی ما
سرِ آزارِ دلِ سنگ نداریم، ای کاش
بیستون کوچه دهد تا گذرد تیشهی ما
سنگ -ای شِحنه!- نینداز، که خون جگر است
اینکه بینی تو به ساغر بُود و شیشهی ما...
#آتش_اصفهانی
پدرم دفتر شعری آورد
تکیه بر پُشتی داد
شعرِ زیبایی خواند
و مرا برد به آرامش زیبایِ یقین
زندگی شاید
شعر زیبای پدرم بود که خواند...
گوش جان بسپاریم به چند بیت از اشعارش با صدای خسروشکیبایی
۱۵مهر زادروز نقاش، شاعر و نویسندهی معاصر، سهراب سپهری🌹
دارد زمان آمدنت دیر می شود
دارد جوان سینه زنت پیر می شود
وقتی به نامه عملم خیره می شوی
اشک از دو دیده ی تو سرازیر می شود
کی این دل رمیده ی من هم زُهیروار
در دام چشم های تو تسخیر می شود؟
این کشتی شکسته ی طوفان معصیت
با ذوق دست توست که تعمیر می شود
حس می کنم که پای دلم لحظه ی گناه
با حلقه های زلف تو درگیر می شود
در قطره های اشک قنوت شب شما
عکس ضریح گمشده تکثیر می شود
تقصیر گریه های غریبانه ی شماست
دنیا غروب جمعه چه دلگیر می شود
#وحید_قاسمی
هفته به هفته میگذرد باخیال تو
پس لااقل به حرمت خون خدا بیا
بیش ازهزار سال توخون گریه کرده ای
ای خون جگر زغربت زینب کبری بیا
💔 #شبتون مهدوی و الهی 🌙✨
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🕊🍁🕊
🕊 موعظه🕊
🕊خداوندی چنین بخشنده داریم
🍁که با چندین گنه امیدواریم
🕊که بگشاید دری کایزد ببندد
🍁بیا تا هم بدین درگه بزاریم
🕊خدایا، گر بخوانی ور برانی
🍁جز اِنعامت دری دیگر نداریم
🕊سر افرازیم اگر بر بنده بخشی
🍁وگرنه از گنه سر برنیاریم
🕊ز مشتی خاک ما را آفریدی
🍁چگونه شکر این نعمت گزاریم
🕊تو بخشیدی روان و عقل و ایمان
🍁وگرنه ما همان مشتی غباریم
🕊تو با ما روز و شب در خلوت و ما
🍁شب و روزی به غفلت میگذاریم
🕊نگویم خدمت آوردیم و طاعت
🍁که از تقصیر خدمت شرمساریم
🕊مباد آن روز کز درگاه لطفت
🍁به دست ناامیدی سر بخاریم
🕊خداوندا، به لطفت با صلاح آر
🍁که مسکین و پریشانروزگاریم
🕊ز درویشان کوی انگار ما را
🍁گر از خاصان حضرت برکناریم
🕊ندانم دیدنش را خود صفت چیست
🍁جز این را کز سماعش بیقراریم
🕊شرابی در ازل درداد ما را
🍁هنوز از تاب آن می در خماریم
🕊چو عقل اندر نمیگنجید سعدی
🍁بیا تا سر به شیدایی برآریم
#سعدی_شیرازی
سلاااااااااااااام
سحرتون مملو از عطر دعا و مناجات
التماس_دعای_فرج 🤲
🕊🍁🕊