🌺 سلام صبح_بخیر 💐 صبح🌤 🌹یعنی یک سبد لبخند، 🌼 یک بغل شادی، یک دنیا عشق 🌸یک عالمه خندیدن ازاعماق وجود 🌷بشکرانه‌ داشتن نفسی ‌دوباره 🍁🍂 سلام خوبان 🌺 صبح زیبای بهاریتون پراز مهر و وفا

تا خدا پرونده احساس "زن" را باز ڪرد خلقت زیباے "زن" را بے درنگ آغاز ڪرد ابتدا اندام او را مثل یک الماس ناب صیقلے داد آنقدر تا لحظه اے اعجاز ڪرد گیسوانش از حریرے تاروپودش از طلا اندڪے آشفتگے با موے او دمساز ڪرد با نوک انگشت خود نقش هلالے را ڪشید تا ڪمان ابروانش را شبیه ساز ڪرد تا به چشمانش رسید او پرده را پایین ڪشید من ندیدم طرح چشمش،پیش خودیک راز ڪرد صورتش همچون گلے از جنس گلهاے بهشت آنقدر زیبا شد آن "رخ" با خدا هم ناز ڪرد قرمز براقے از خون روے لبهایش ڪشید پرتویے از نور خورشید از لبش پرواز ڪرد رقص دستانش به روے قوس زیباے ڪمر پیچ وتاب ڪهڪشان را درتنش ایجاز ڪرد خلقت"زن" جلوه اے از حس زیباے خداست چون خدا احساس نابش را در او ابراز ڪرد تا خدا پرونده احساس"زن" را باز ڪرد آفرینش را خدا با نام "زن" آغاز ڪرد

📱 ویژه #استوری ؛ 📝 شعر استاد شهریار ◽️ #یکشنبه_های_علوی

📱 ویژه #استوری ؛ 📝 یکشنبه های علوی♥️ ◽️ #امیرالمومنین ع

😔 انقطاع.... 📱 ویژه #استوری ؛

خاموشی کانال عطر خاطره 👤علی زند وکیلی #ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇 ┏━━━🌷💌💐━━━┓ @Sheroadab_alavi ┗━━━💐💌🌷━━━┛

اینجا سوئیس و... نیست ایرانِ خودمونه💚 #ایران_زیبا

باسلام ... ✍دلگویه نادر...حرف دل . ✍رباعیّات ...... ✍بنده گان خدا........ بنده گان خدا به خدا توکل کنید باعشق خدا .به اهلبیت توسل کنید رها کنیدازمنیت ها. خویشتن را با لعن‌برشیطان درمسیرنورعبورکنید ✍الهی درپناه قرآن باشید.... درمسیرعاشقی کوشاباش باولایت فقیه همراه باش دورشو ازشرشیطان رجیم عاشقانه عاشقی شیدا باش ✍درمسیرولایت ثابت قدم باشید.. یارهم غمخوارهم درهرمحافل باشید عاشقانه درمسیرعشق همدل باشید چشم پوشی کرده ازجرم خطاء هم نوع هادی و همراه هم همچون معلم باشید ✍ازبزرگان درس بیاموزیم و برعمل نیک و کارخیرپافشاری کنیم ....صلوات یاعلی مدد... التماس دعا..‌. خادم الحسین ..توحیدی کریمی .....

✍به قول شهریار ... آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی‌وفـــــا حالا که من افـــتاده‌ام از پا چــرا نوشــدارویی و بعد از مرگ سـهراب آمدی سنگدل، این زودتر می‌خواستی حالا چرا عـمر ما را مهلت امـروز و فردای تو نیست من که یک امــــروز مـــهمان توام، فردا چرا

غزل شمارهٔ ۲۱۸   در ازل هر کو به فیض دولت ارزانی بود تا ابد جام مرادش همدم جانی بود من همان ساعت که از می خواستم شد توبه کار گفتم این شاخ ار دهد باری پشیمانی بود خود گرفتم کافکنم سجاده چون سوسن به دوش همچو گل بر خرقه رنگ می مسلمانی بود بی چراغ جام در خلوت نمی‌یارم نشست زان که کنج اهل دل باید که نورانی بود همت عالی طلب جام مرصع گو مباش رند را آب عنب یاقوت رمانی بود گر چه بی‌سامان نماید کار ما سهلش مبین کاندر این کشور گدایی رشک سلطانی بود نیک نامی خواهی ای دل با بدان صحبت مدار خودپسندی جان من برهان نادانی بود مجلس انس و بهار و بحث عشق اندر میان نستدن جام می از جانان گران جانی بود دی عزیزی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب ای عزیز من گناه آن به که پنهانی بود   #استاد_آهی #استاد_موسوی_گرمارودی #حافظ_خوانی_و_ادبیات

. ⚜ در دایره‌ای که آمد و رفتنِ ماست ⚜ او را نه بِدایت نه نهایت پیداست ⚜ کس می‌نزند دمی در این معنی راست ⚜ کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست #خیام