eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
message-1706766062-39.mp3
796.3K
✌️ایام دهه فجر🇮🇷 🎙خدا یکی 📎 📎
message-1706766008-39.mp3
1.46M
✌️ایام دهه فجر🇮🇷 🎙ایرانی 📎 📎
از خون سرخ بهمن سرسبز شد بهاران اندیشه باور شد، در امتداد باران بر صخره‏های همّت جوشیده خون غیرت بانگ سرود و وحدت آید زچشمه ساران و الفجر بهمن آمد، فصل شکفتن آمد بر پهندشت باور، خالی است جای یاران 🎊دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد🎊
4_5800872092282912853.mp3
2.91M
🌷 سرود الله الله الله
4_532583014220194019.mp3
6.35M
🌷 سرود بهمن خونین جاویدان
تو جان منی و پرچمت محترم است سرمایه ی انقلاب تو مغتنم است سردار دلم به وصف نامت گفته: "جمهوری اسلامی ایران حرم است" ۱۴ بهمن ۱۴۰۱ ✒️
🔅 ✍ سزای رقابت در تفاخر 🔹در شهری دو تاجر بودند که مال‌التجاره فراوانی داشتند و آوازه‌شان در شهر پیچیده بود. بخشی از مردم تاجر اول را ثروتمند اول شهر و برخی دومی را ثروتمند اول شهر می‌دانستند، چون ثروت هر دو برابری می‌کرد. 🔸وقتی عروسی پسر تاجر اول شد او برای به‌رخ‌کشیدن ثروت و استعلای خود دستور داد سه اسب زین کردند؛ یکی برای عروس، دیگری برای داماد و سومی برای خودش. 🔹سُم اسب‌ها را روکشی ضخیم از طلا زدند و در منزل عروس حاضرشان ساختند و آوازه‌اش در شهر پخش شد. 🔸زمانی که اسب‌ها از منزل عروس به‌سمت منزل داماد حرکت کردند مردم پشت‌سر اسب‌ها راه افتادند تا از تکه‌های طلا که در برخورد سُم اسب‌ها در سنگ‌فرش کوچه به‌جای می‌ماند، بردارند. 🔹از همه شهر برای جمع‌کردن طلا در بیرون خانه عروس جمع شده بودند و تا منزل داماد مردم پشت اسب‌ها می‌دویدند و بر خاک می‌افتادند. 🔸با این حرکت تاجر اول، تاجر دوم در فکر فرورفت که او باید برای عروس خود چه کار جدید و بدیع انجام دهد که مردم شهر ثروت او را بیشتر بدانند. 🔹پس تصمیم گرفت در عروسی پسرش فیل بزرگی از هندوستان بیاورد تا مردم شهر که هرگز فیل ندیده بودند و نمی‌دانستند فیل چیست برای تماشای فیل در عروسی او جمع شوند. 🔸تاجر دوم فیل بزرگی را سفارش داد و آوردند. ولی او نمی‌دانست که فیل حیوان خاصی است و فیل‌بان باید کنار او باشد تا کسی او را عصبانی نکند. او نمی‌دانست فیل به‌شدت به آتش حساس است. 🔹آن زمان اطرافیان برای مشارکت در شادی داماد در پشت‌بام آتش می‌افروختند. وقتی عروس را سوار جهاز فیل کردند تا به منزل داماد بیاورند شعله‌ای از آن آتش در کوچه بر گوش فیل افتاد. 🔸فیل در آن حال با صدای مهیبی رَم کرد و پای بر زمین کوبید و از کوچه فرار کرد. زیر پای خود زنان و کودکان بسیاری را لگدمال و خانه‌های خشتی و گِلی بسیاری را فروریخت و عروسی شهر را به عزا تبدیل کرد. 💢آری! این است سزای رقابت در تفاخر اموال در بین خلایق. 🔅اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ؛ بدانيد كه زندگى دنيا، در حقيقت، بازى و سرگرمى و آرايش و فخرفروشى شما به يكديگر و فزون‌جويى در اموال و فرزندان است. (حدید:۲٠)
. 💠 ماییم و خط خمینی... ای مشرق چشم‌هایت مأوای خورشید ایران تابید تا قلب مغرب از نور مهر تو ایمان ای آسمان نگاهت معنای آرامش ما ای در بلندای تاریخ نامت به‌پا کرده طوفان پیش از تو ما قطره بودیم تنها و ازهم‌گسسته دریا شدیم از دم تو سرشار از دُرّ و مرجان ای روح اندیشۀ ما مهر تو در ریشۀ ما شد عاشقی پیشۀ ما تا گفتی از درس قرآن روشن شد از پرتو تو صد ماه تابان به عالم جان هزاران ستاره از مهر رویت فروزان بر خاک افتاده دنیا پیش قیام و مقامت رفتند با تو به افلاک دل‌های از غم پریشان از فیض نور حضورت گل کرد جان‌های عاشق در مکتب سرخ عشقت بالید روح شهیدان از شور شیرین شعرت شیدا شده دفتر دل کوه شکوه کلامت باقی است در کشور جان تو اسوۀ مهر و قهری شیواترین شعر دهری ای روح سرخ حماسه ای معنی عشق و عرفان تو روح این انقلابی تفسیر اسلام نابی با تو به عزت رسیدیم، گشتیم با تو مسلمان دل در تو غرق تماشا چشم از فراق تو دریا بستیم با جانشینت از جان و دل عهد و پیمان هرکس گرفتار یاری است در بند زلف نگاری است ماییم و خط خمینی ماییم و پیر جماران ✍️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️ اشک درچشمانِ من طوفانِ غم دارد به دل 🌼 خنده بـر لب می زنم، تا کَس نداند رازِ دل ⬜️ صائب‌ تبريزی
🟪 از لیلی خود مجنون شده‌ام وز صد مجنون افزون شده‌ام وز خون جگر پرخون شده‌ام   باری بنگر تا چون شده‌ام 🟧 مولانا
مي نويسم عشق مي خوانم حسين جان دهد بر جسمِ بي جانم حسين حُبِ او را اي خدا از ما مگير زانكه باشد دين و ايمانم حسين مرحمت فرما و از جامت بريز قطره اي در كامِ عطشانم حسين در حرم آنجا كه جبرئيل آمده است يك شبي بنما تو مهمانم حسين جانِ آن مادر كه پهلويش شكست رحم كن بر چشمِ گريانم حسين عاشقم كن چون حبيب و چون زهير عاشقي را من نمي دانم حسين در دفاع از آنكه "بنت الحيدر" است عاقبت در خون بغلطانم حسين شاعر : سیروس بداغی
« به آنان که ما را رها نمودند، در خاکِ خالی، بی‌ آب و بی‌ گیاه، بی هیچ اشک و آه، بگوئید: ما ریشه در خویش داشتیم و سبز گشتیم. » - محمود درویش