به تنگ آمده دلم از این جدایی
آقای من تو کی میایی ، تو کی میای
بی تو من اسیرم نجاتم بده
در این دنیای وحشت جلایم بده
تو بینی مرا من ترا نبینم
این چه حالی است ترا نبینم
نجاتم بده ، نجاتم بده
در این دنیای نیرنگ و تزویر
تو هستی نجابت و پاکی
نجاتم بده نجاتم بده
آقای من مولای من
نجاتم بده نجاتم بده
اللهم عجل لولیک الفرج
سروش .ش
✨🌹✨
#یاصاحب_الزمان_عج💚
دیریست دچار غم #هجران تو هستم
سامان منے،بے سر و سامان تو هستم
اے #یوسف_گمگشتہ در وادے غیبت
#یعقوب صفت مانده بہ ڪنعان تو هستم
اے حجت حق،جان جهان،لیلے عالم
درمانده و #مجنون پریشان تو هستم
بردار دمے پرده ز آن چهره ے زیبا
مشتاق نظر بر رخ رخشان تو هستم
بیمار توام اے تو طبیب همہ عالم
باز آے،ڪہ محتاج بہ درمان تو هستم
تو بارش رحمانے،پایان زمانے
خشڪیده زمین،تشنہ باران تو هستم
گویند #ظهور تو بهاران جهان است
من منتظر فصل #بهاران تو هستم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
می گفتند تو چرا سر به بیابان حضور داری
جای جای ایران و یا عراق و سوریه حضور داری
بگفتا خدمت راه خدا جای جای نمی شناسد
ایران و عراق و سوریه و یمن و لبنان نمی شناسد
ملاک ما اطاعت ز فرمان رهبری است
جان فدایی شدن زمان و مکان نمی شناسد
هر کس عاشق حسین باشد فدایی می شود
کشته ره خون خدا شدن ترس نمی شناسد
گر پیکرش اربا اربا شود و ز هر جای عالم
او جز امر مولا هراس ز دل بردن نمی شناسد
چنین شدند مردان خدا سپهر فولادین ز خصم
مردن ز راه خدا جا و مکان نمی شناسد
سروش .ش
تقدیم به روح شهید حاج قاسم سلیمانی
دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود.mp3
1.04M
دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود
هواگرفته ی عشق از پی هوس نرود
به بوی زلف تو دم می زنم درین شب تار
وگرنه چون سحرم بی تو یک نفس نرود
چنان به دام غمت خو گرفت مرغ دلم
که یاد باغ بهشتش درین قفس نرود
نثار آه سحر می کنم سرشک نیاز
که دامن توام ای گل ز دسترس نرود
دلا بسوز و به جان برفروز آتش عشق
کزین چراغ تو دودی به چشم کس نرود
فغانِ بلبل طبعم به گلشن تو خوش است
که کار دلبری گل ز خار و خس نرود
دلی که نغمه ی ناقوس معبد تو شنید
چو کودکان ز پی بانگ هر جرس نرود
بر آستان تو چون سایه سر نهم همه عمر
که هرکه پیش تو ره یافت باز پس نرود
#غزل
#هوشنگ_ابتهاج
#برنامه_قرار_شاعرانه
مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است
قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه
دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است
تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند
کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است
باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق -
آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است
فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست
دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است
هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست
اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است
کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من
« آرزوی وصل » از « بیم جدایی » بهتر است
#فاضل_نظری
داروهای حال خوب کن:
نگریستن به ستارگان، و آب روان
و پابرهنه بر زمین راه رفتن
و نغمه ای را زمزمه کردن
و تماشای گلها و شکوفه ها
و تنفس در هوای تازه
و کتاب خواندن،
و گوش سپردن به موسیقی خوب،
و بوییدن میوه،
و لمس درختان،
و نوازش کردن حیوانات
و آب دادن به گلدان ها
دارو تنها اونی نیس که میخوریم...
🌸دوستان خوبم ظهرتون
به زیبایی قلب های پاکتون
🌸روزگارتـون بــه وقـت
عــشــق و مــهــربــانــی
🌸ساعت هاتون به رنگ امید
و لحظه هاتون گرم و زیبا باشه
ظهر اول هفتهتون بخیر و شادی🌹🌹🌹
🌷درود بر تو دوست عزیز ، روزت بخیر🌷
🗓۱۳۹۹/۱۲/۱۶
بذرِ امید نه وقت می شناسد ...
نه موقعیت ... هر وقت بکاری
شبیهِ لوبیایِ سحر آمیز
با اولین طلوعِ آفتابِ خواستن جوانه می زند
و تا آسمانِ موفقیت و توانستن
اوج می گیرد ... هرگز نا امید نباش ...
نا امیدی ، تیشه ی بی رحمی ست
به جانِ ریشه ی شعور و خوشبختی ات ...
پس تا دیر نشده بذرِ جادوییِ امیدت را بکار
و معجزه هایت را درو کن ...
ایهاالناس! جهان جای تن آسانی نیست
مردِ دانا، به جهان داشتن ارزانی نیست
طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی
صِدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست
حذر! از پیـروی نفْس، که در راه خدای
مردم افکنتر ازین غولِ بیابانی نیست
خانه پُرگندم و یک جو نفرستاده به گور
برگِ مرگت چو غمِ برگِ زمستانی نیست
بِبَـری مالِ مسلمـان و چو مالت بِبـرند
بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
حاصلِ عُمـر تلف کرده و ایـّام به لغـو
گذرانیده، به جز حیف و پشیمانی نیست
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست
سعدی
گر ز ویرانْ آشیانی یاد میشد بد نمیشد
یا دلِ بی خانمانی شاد میشد بد نمیشد
رفتهایم از یاد یاران با گذشت روزگاران
گر ز ما وآن روزگاران یاد میشد بد نمیشد
گر به شادی خاطر آزردهی آزاد مردان
از غم دنیای دون آزاد میشد بد نمیشد
گنج در ویرانه پنهان داشتن سودی نبخشد
گر از آن ویرانهای آباد میشد بد نمیشد
هر کسی را خسرو آسا شور شیرینیست بر سر
گر به جانبازی یکی فرهاد میشد بد نمیشد
گَردِ اندوهی که بنشستهست بر آیینهٔ دل
از نسیمِ شوق اگر بر باد میشد بد نمیشد
تا که داد خویشتن گیرد ز صیّاد ستمگر
صید هم روزی اگر صیّاد میشد بد نمیشد
گونهٔ طفلِ سخن در مکتب اندیشه (مشفق)
سرخ اگر از سیلی استاد میشد بد نمیشد
#مشفق_کاشانی