شب قدر آمده....
شب قدر آمده تا قدر بدانی خود را
بینوایی به نوایی برسانی خود را
وقت آنست که پیدا بکنی عزت خویش
توکه گم کرده ای از دیر زمانی خود را
خاک بازی نکن از خاک مذلت برخیز
وقت آنست که قدری بتکانی خود را
شده دنیا قفس بال وپر پروازت
باید از ذلت دنیا برهانی خودرا
باز کن حلقه ی زنجیر تعلق ها را
همتی کن که توباید بتوانی خودرا
به مقامی برسانی که نبینی جز حق
از چه در راه خودت بار گرانی خود را
به خدا می رسی از خویش شناسی دریاب
به خدایت برسان چون نگرانی خود را
چه نشستی که نشانی ز خودت نیست به جا
کاش روزی برسانی به نشانی خودرا
اشرف خلق پراز جلوه ی نور است بکوش
قدر یک آیه دراین ماه بخوانی خود را
این عصایی ست که پیرانه به راهت ببرد
چون که پیدابکنی وقت جوانی خود را
خواب نوشین به سرت بودسحرگاه رحیل
کاروان رفته مگر باز رسانی خود را
دور کن خاطره ی گندم ونان را، انسان
طعم عشق است که باید بچشانی خودرا
شب قدر آمده باکاسه ی دستان دعا
باز سیراب کن از بحر معانی خودرا
التماس دعا.
#احمدرفیعی_وردنجانی
💙🌴💎🌹💎🌴💙
صلی الله علیک یا قره عین رسول الله
دل می بَرَد از یک جهان لبخندهایش
او بسته دل تنها به لبخند خدایش
مصباح نور پاک حق می آید از راه
حق، ریسه بسته آسمانها را برایش
وقتی اذان گفتند در گوشش، ملائک
دادند گوش جان به شور ربنایش
ورد تمام عرشیان نام حسین است
دست قنوت کُل هستی در دعایش
ارزانی عالم نموده حضرت عشق
عشق حقیقی را ز دریای سخایش
«جانم حسینِ» مصطفی در دهر پیچید
شد قلب او شاد از نگاه باصفایش
حیدر نگاهی کرد و از گرمای خورشید
پوشاند روی ماه او را با عبایش
آهسته زهرا در تبسم اشک می ریخت
بادیدن لبهای مشغول ثنایش
آرام روی گونه اش گلبوسه می کاشت
با قطره های اشک بین لای لایش
آزاده ی آزاد خواهد بود از غیر
هرکس گرفتار است در زلف رهایش
در زیر پای زائرانش کرده ام پهن
فرش دلم را در مسیر کربلایش
ای کاش می شددرشب میلاد باشیم
زائر میان کربلای باصفایش
ما را برای عاشقی هم گر نخواهد
این بس که می دانند ماها را گدایش
#احمدرفیعی_وردنجانی