اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل پیوسته میلاد حضرت علی علیه السلام
ای تماشاییترین مخلوقِ خالق یاعلی
عشق و معشوقِ خدا اِی عبدِ عاشق یاعلی
لافَتی اِلّا علی لاسیف اِلّا ذوالفقار
شد مَلَک مدّاحَت اِی شمسِ حقایق یاعلی
از خدا از مصطفی یک پلّه پایینتر ولی...
برتر از کون و مکان سَر از خلایق یاعلی
دین تویی ایمان تویی میزان تویی قرآن تویی
شرحِ فاروقی و در هر جبهه فائق یاعلی
یا علیِ ابنِ اَبیطالب امیرِ کائنات
علّتِ خلقِ جهان قرآنِ ناطق یاعلی
میهمانِ معتکفهای حریمِ رب شدم
شکرُلله از غلامانِ اَبَاالزّینب شدم
میزنم تسبیح میگویم علی جان... جان علی
توبه از آدم وَلیکن علّتِ غفران علی
آتشِ نَمرود اگر سرد و گوارا شد بدان
گفته ابراهیم یار و یاورِ رحمان... علی
میشکافد با عصا موسی اگر دریا بدان...
زیرِ لب گفته مُکرّر او در این میدان علی
مرده زنده میشود با یک دمِ عیسی اگر...
آن دمی بوده که دم زد از شَهِ مردان علی
احمدِ مختار هم با آذریها هم نواست
هر کجا گفتند اِی جانیم سَنَه گوربان علی
میهمانِ معتکف های حریمِ دلبرم
دین اگر دارم خدایا زیرِ دِیْنِ حیدرم
تکیهگاهِ روزهای بیکسیِ مصطفی
سرپناهِ روزِ محشر مرتضی شاهِ ولا
روزها در معرکه طوفان بهپا میکرد و شب...
مَرکبِ بازیِ طفلانِ یتیم و بینوا
مینشیند روی زانو پای منبر جبرئیل
تا بگیرد درسِ توحید و ادب عشق و حیا
خُردهنانِ سفرهاش روزیِ میکائیلها
صورِ اِسرافیل ذکرِ یاعلیِ مرتضی
اِبنِعَبدُوَد زمین افتاد با یک ضربهاش
کنده با یک دستِ خود دروازههای قلعه را
میهمانِ معتکفهای حریمِ بندگی...
یاعلی گفته اگر خورده زمین در زندگی
رو به ایوانِ طلا ذکرِ لبم یاحیدر است
خوش به حالِ هر که در این خانه عبد و نوکر است
زاهدان دلخوش به تقوا و عبادت کردهاند
دلخوشم من هم به اینکه شاه ذرّهپرور است
گرد و خاک زیرِ نَعلینِ علی شمس و قمر
نُه فَلَک وابسته به نیمهنگاهِ قنبر است
عیدِ ما روزیست که تیغِ دودَم دارد نگار
ذوالفقارِ مرتضی اسبابِ کارِ دلبر است
میرود بر بامِ کعبه میزند دم از علی
اَشهَدُ اَنَّ علی با لحنِ آقا محشر است
میهمانِ معتکفهای حریمِ انتظار
بیقراری میکند تا روزِ دیدارِ نگار
#میلاد #حضرت_علی_علیه_السلام
#نجف #کعبه #کربلا #اعتکاف
#هزار_مرتبه_شکر_خدا_که_حیدری_ام
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است
#ما_با_ولایت_زنده_ایم
#حسین_ایمانی
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
#مدح
#حضرت_علی_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
به دلـم نام تو افتــاد و زبـان گفت علی
شعر جوشید و قلم با هیجان گفت علی
قلـــم از زمــزمهٔ نام علــی شــور گرفت
از دلِ زمـزمی از اشک روان گفت علی
چه ردیفی ! که از آن شد غــزلم دریایی
وچه بحری که به شور آمد ازآن گفت علی
دل شوریده از این بحر، تب و تاب گرفت
صــد و ده مرتبه در هر ضربان گفت علی
این علی کیست که در آینـــهٔ لَــم یَــزَلی
نور حق در پسِ آن جلوه کنان گفت علی
این علی کیست که بر مقدم این فوق بشر
کعبه از شوق ، ترک خورد و عیان گفت علی
او همـا ن است که از برق دمِ شمشــیرش
ماه در هاله ای از شرم ، نهان ، گفت علی
او همــان است که از روز ازل در رگ مــا
خون به جوش آمد و در هر شریان گفت علی
بو ترابی که به هر ذره ای انداخت نظـر
آفتابی شد و بی شـرح و بیان گفت علی
تا نگاهــش به درِ قلعــــهٔ خیبــــر افتـــاد
در از آن هیبت او خورد تکــان گفت علی
در غدیری که خُمَش مستِ تولّا شده بود
مِی به جوش آمد از آن عشق وچنان گفت علی؛
برکه دریا شد و دریا متــلاطم شد و بعد
موج ، تکـرار شد از این جریان گفت علی
باز هم راهــیِ معـراج شد آن دست خدا
راه حــق را به بشــر داد نشان گفت علی
هرکه نوشید فقط قطره ای از شهد غدیر
سومین اَشهَـدِ خود را در اذان گفت علی
"کیمیا"یی است سعادت که ز خاک درِ او
می شود قسمت هر کس که به جان گفت علی
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)