ای برادر پیش چشم خواهرت پرپر نزن
با گلوی پاره پاره حرفی از مادر نزن
جان خواهر هی نزن اینگونه پیشم دست و پا
دست و پا پیش منِ درمانده مضطر نزن
شمر ظالم اندکی آهسته تر آرام تر
ضربه ها را بر گلو هر دفعه محکم تر نزن
این گلو باشد حریم بوسه های جدّ من
بی حیا شرمی بکن بر بوسه گه خنجر نزن
او تمام اعتقاد و باور و ایمانم است
اینچنین با ضربه هایت شعله بر باور نزن
دخترش آمد برای بدرقه بی ظرف آب
لحظه ای این دشنه را پیش رخ دختر نزن
ای که بردی پیش چشم من تمام حاصلم
دیگر اکنون هی لگد بر پیکر بی سر نزن
#حمیدرضا_عرب_نژاد
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور