تا که« اقرا بسم ربک شد »طنین وقت خَلَق
آفرین ها گفت وقتی آفریدت از عَلق
تو همان شهکار خلقت بودی از روز الست
کز غروبت قامت خورشید شد رنگ شفق
آسمان هم در عزایت خیمه ی غم زد به پا
پشت محرومان عالم شد ز هجرانت دوتا
آیه های سوره ی کوثر ! گل باغ بتول
فصل هجرت زود بود ای آیت و روح خدا
همچو مه در پشت ابری کهنه بودی هر زمان
از فروغت لاله سر می زد ز بستان جهان
پرتو نورت خدایی بود ای استاد دهر!
زنده کردی با کلامت خفته ی آتشفشان
آتشی بودی عیان بر خرمن ظلم و ستم
از قیامت تاج و تخت پادشاهان شد عدم
روح و جانی تازه چون دادی به گندم زار دین
باغ خشک این جهان شد با طراوت چون ارم
داغ جانسوزت اگر چه سوخت قلب عاشقان
گرچه همچون مه نهان گشتی پس ابری گران
آفتاب مکتبت هر روز تابد پرفروغ
آتشی عشق حسین است و بماند جاودان
#در رثای آفتاب
#خمینی کبیر
نیره جهانشاهی -بم