نیلگون ! دیده ی در تعزیتت زار منم
آن پرستارِ مریض از غم بیمار منم
شمسِ افتاده ی در بستر خاموشی و درد !
همدمت تا به سحر ، اخترِ بیدار منم
بانگ ِ قدقامت و کعبه که "نشسته" به نماز!
شاهدِ آتش و آه و در و مسمار منم
گرگ را زوزه کشان پشت در و شعله بدست
دیده/لرزیده از این خدعه ی اشرار منم
به جهان خُردترین راوی و تاریخ نگار
آنکه چشمش شد از این حادثه خونبار منم
آنکه کاشانه ی آرامشش آغوش تو بود
بی « تو» زانو به بغل ، در خودش آوار، منم
شستنِ غصه و جارویِ مصیبت...؟! سخت ست
خانه دارِ به غمِ یار ، عزادار منم
.
.
.
قد خم ، چادر خاکی و صدای سیلی...
سینه ی سوخته از وحشت تکرار ... ! منم
#ریحانه_آربی
#صل_الله_علیک_یازهرا(س)❤️
#سلامعلیقلبزینبالصبور❤️🔥
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴