بخوانمت
یا نخوانمت…
سکوت میکنم
فریاد میکشم
قراری برای سکوت
قراری برای فریاد نیست
تویی یگانه فریاد
تویی یگانه سکوت...
بخوانمت
یا نخوانمت…
تویی یگانه آواز،
تویی که مرا میخوانی به هنگامِ سکوت
و تویی یگانه سکوت...
#محمود_درویش
『♥️』
اکنون چه کسی
به من خواهد گفت:
با دیروز وداع کن,
و با تمام ِ ناخودآگاه ِ آزادت
رویاببین...
#محمود_درویش
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
دستم را فشرد
و به نجوایم سه حرف گفت
سه حرفی که عزیزترین داراییِ تمامِ روزم شد:
پس تا فردا...
#محمود_درویش
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
"على هذه الأرض"
علَى هَذِهِ الأَرْض مَا يَسْتَحِقُّ الحَياةْ
تَرَدُّدُ إبريلَ
رَائِحَةُ الخُبْزِ فِي الفجْر
آراءُ امْرأَةٍ فِي الرِّجالِ
كِتَابَاتُ أَسْخِيْلِيوس
أوَّلُ الحُبِّ
عشبٌ عَلَى حجرٍ
أُمَّهاتٌ تَقِفْنَ عَلَى خَيْطِ نايٍ
وخوفُ الغُزَاةِ مِنَ الذِّكْرياتْ
علَى هَذِهِ الأَرْض مَا يَسْتَحِقُّ الحَياةْ
نِهَايَةُ أَيلُولَ
سَيِّدَةٌ تترُكُ الأَرْبَعِينَ بِكَامِلِ مشْمِشِهَا
ساعَةُ الشَّمْسِ فِي السَّجْنِ
غَيْمٌ يُقَلِّدُ سِرْباً مِنَ الكَائِنَاتِ
هُتَافَاتُ شَعْبٍ لِمَنْ يَصْعَدُونَ إلى حَتْفِهِمْ بَاسِمينَ
وَخَوْفُ الطُّغَاةِ مِنَ الأُغْنِيَاتْ
علَى هَذِهِ الأَرْض مَا يَسْتَحِقُّ الحَياةْ
عَلَى هَذِهِ الأرضِ سَيَّدَةُ الأُرْضِ
أُمُّ البِدَايَاتِ أُمَّ النِّهَايَاتِ
كَانَتْ تُسَمَّى فِلِسْطِين
صَارَتْ تُسَمَّى فلسْطِين
سَيِّدَتي!
أَستحِقُّ، لأنَّكِ سيِّدَتِي، أَسْتَحِقُّ الحَيَاةْ
------------------------
بر این خاک چیزی است که ارزش زیستن دارد:
تردیدِ آوریل
رایحۀ نان در سپیده دم
دیدگاه های زنی دربارۀ مردان
نوشته های آشیل
آغاز عشق
علفی بر سنگ
مادرانی که بر رشتۀ باریکِ نیْ می ایستند
و بیمِ اشغالگران از خاطرات.
بر این خاک چیزی است که ارزش زیستن دارد:
پایان سپتامبر
بانویی که در تمامتِ زردآلوییِ خویش چهل سالگی را ترک می کند
ساعتِ آفتاب در زندان
ابری که فوجی کائنات را تقلید می کند
هوراهای خلقی برای آنان که لبخندبه لب به سوی مرگِ خویش بالا می روند
و بیمِ خودکامگان از ترانه ها.
بر این خاک چیزی است که ارزش زیستن دارد:
بر این خاک که بانوی زمین است
مادرِ آغازها
مادرِ فرجام ها.
چنان بود که فلسطین نامیده می شد. چنین شد که فلسطین نامیده می شود.
بانوی من: چون تویی بانوی من، من سزاوارم، سزاوار زندگی.
#محمود_درويش
مترجم: موسی اسوار
#القدس_عاصمة_فلسطين_الأبدية
#اليوم_العالمي_للقدس
#روز_جهانی_قدس
#فلسطين
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
الصباح الذي
لا تسمع فيه صباح الخير ممن تحب
يبقى ليلا حتى إشعار آخر!
صبحی که در آن،
صبح بخیر را
از آنکه دوست میداری نشنوی،
تا اطلاع ثانوی شب باقی میماند...
#محمود_درویش
در مورد بعد..
بعد از تو هیچ کس را دوست نخواهم داشت
در مورد قبل..
من اساساً عشق را بدون تو نمی شناختم..!
#محمود_درویش
چه نجیب زاده ایست این حبّهی قند
که تمام دارایی اش را به چای
می بخشد و ناپدید می شود.
#محمود_درویش
☕️⚘️📚
🍂
🕊"عِشق "
آن است که هِزار دلیل
برای رَفتن پیدا میکنی
امّا میمانی ...
#محمود_درويش
تسألُنی کیفَ أنت؟
فأجیبُک: مریضٌ بک...
«از من میپرسی چگونهای؟
پاسخ میدهم: بیمارِ توأم...»
#محمود_درویش
در قانون عشق
صبحی که از محبوبت
صبح بخیر نشنوی
تا اطلاع ثانوی شب باقی است ...
#محمود_درویش
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮
@Sheroadab_alavi
╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
عشق چون موج است
تکرار افسوس ما بر گذشته
اکنون
تند و کند
معصوم، چون آهویی که از دوچرخهای جلو میزند
و زشت، چون خروس
پر جرأت، چون گدایی سمج
آرام چون خیالی که الفاظاش را میچیند
تیره، تاریک
و روشنایی میبخشد
تهی و پر از تناقض
حیوان، فرشتهای به نیرومندی هزار اسب
و سبکی یک رویا
پر شبهه، درنده و روان
هرگاه عقب بنشیند، باز میآید
به ما نیکی میکند و بدی
آنگاه که عواطفمان را فراموش کنیم
غافلگیرمان میکند
و میآید
آشوبگر، خودخواه
سروَر یگانهی متکثّر
دمی ایمان میآوریم
و دمی دیگر کفر میورزیم
اما او را اعتنایی به ما نیست
آنگاه که ما را تکتک شکار میکند
و به دستی سرد بر زمین میزند
عشق
قاتل است
و بیگناه.
#محمود_درویش
پیشانیات وطن من است
به من گوش کن
و چون علفی هرز پشت این نردهها رهایم نکن
همچون کبوتری در کوچ
مرا وا نگذار
همچون ماه تیره روز
و بسان ستارهای دریوزه
در میان شاخسار
مرا با اندوهم رها نکن،
زندانیام کن با دستی که آفتاب میریزد
بر دریچهی زندانم
بازگرد تا بسوزانیام،اگر مشتاق منی،
مشتاق من با سنگهایم، با درختهای زیتونم،
با پنجرههایم… با گِلم
وطنم پیشانی توست
صدایم را بشنو و تنها رهایم نکن
#محمود_درویش