#ستارگان_بقیع🌹🍃
سلام بر حرمِ بی حیاطُ بی گنبد
سلام بر دو سه تا #کربلا، #نجف، #مشهد
سلام شهر #مدینه، سرای هتاکی
چهار قلبِ تپنده، به سینه ی خاکی
سلام حضرت آقا، #حسن، حسن، ای ماه
تمامِ غربتِ عالم ، امامِ #ثارالله
سلام حضرتِ مهتاب حضرت #سجاد
شکوهِ خفته در آن تربتِ خراب آباد
سلام حضرت #باقر هنوز غمگینی؟
هنوز خواب اسارت به کوفه، می بینی؟
سلام حضرت #صادق گدا نمی خواهی
و یا که خادمِ صحنُ سرا نمی خواهی؟
سلام حضرت #ام_البنین، گرفتارم
مگر به غیر شما من دگر که را دارم؟
سلام حضرت #زهرا، سلام ای جانم
کجایِ شهر رسولی؟ کجا؟ نمیدانم
#محمدقاجار✍🍃
گفتم
از اینجا تا #مشهد
چقدر راهـ استــــــــــ؟!
گفت :
آنقدر ڪہ بگویے...
آقا سلام میدهم از جانودل بہ شما...
تا اینڪہ بشنوم
«وَ علیڪ السّلام»را...😭😭
﷽
.
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِک✨
الســـــلام علیــک یـا عَلـــــے بنْ موسَــــے الرّضـــ❤️ــــا.ع
. .
#يا_ضامن_آهو
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است!
🔻 مشهدی رمضان میگوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره میرود؛ تا اینکه جلو آمد و گوشتی خرید ولی بهجای پول، شناسنامهٔ شوهرش را بهعنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم.
🔸 من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و
به شوهر مجروحش غذا میخوراند.
اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانوادهام به #مشهد برویم و دویست تومان پول پسانداز کرده بودم. رو کردم به #امام_رضا علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما میآیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم.
🔺 من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانوادهام واقع شدم.
همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازهٔ ورود نمیدهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست میدهد و میگوید خوش آمدی به خانهٔ ما. اینجا فهمیدم عمل من مقبول افتاده است.