eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
16.9هزار عکس
4.6هزار ویدیو
53 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
یکه بود و بی حریف، این شد که لشگر باب شد لشگری را کشت، جنگ نابرابر باب شد تیغ بر کف با نقابی از دل لشگر گذشت در عرب، تشبیه ابروها به خنجر باب شد هیبتش را چون موذن داخل محراب دید ابتدای هر اذان الله اکبر باب شد شیعیان توحیدشان را در ولایت یافتند در نماز این شد که بعد از حمد، کوثر باب شد اصلا از وقتی که فهمیدیم کوثر با علیست ختم قرآن بین ما از جزء آخر باب شد گفت پیغمبر انا علمٌ علیٌ بابها در مدینه ناگهان سوزاندن در باب شد هرچه را شد باب کردند، آخرش اما چه شد؟ آخرش حیدر امیرالمومنین ارباب شد : ناز بر شاهان کنم چون ناز دارد منصبم زیر ایـوان نجف هر دم گدایــی می کنم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
نشستم خانه‌ی یاد تو را در دل بنا کردم خیالم را در آغوش حریم تو رها کردم: رسیدم بر در باب الجوادت غرق حاجاتم برای هرکسی که خاطرم آمد دعا کردم گذشتم از تمام صحن‌ها در صحن آزادی نشستم روبه روی گنبدت سجاده وا کردم نگاهم مست باران شد میان آفتاب صحن میان سجده‌ها نام تو را تنها صدا کردم شبیه قطره‌ای دنبال دریا رفتم و رفتم خودم را بین آغوش پر از مهر تو جا کردم نشستم مثل عاشق‌ها، تمامی دقایق را هرآنچه داشتم قربان آن صحن و سرا کردم صدایی آشنا آمد، دلم را دست او دادم وجودم را پر از عطر خوش نقاره‌ها کردم دلم از لحظه‌ی دیدار همراه کبوتر‌هاست دلی را که خودم با لطف‌ و مهرت آشنا کردم خیالاتم برای رفع دلتنگیم کافی نیست برای دیدنت رفتم بلیطی دست و پا کردم : فیضِ دستان شما دانه برایم پاشید تا کبوتر شدم و داد مرا پَر، حرمت‌‌...♥️ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
آئینه هستم تاب خاکستر ندارم پروانه ای هستم که بال و پر ندارم از دست نامردی به نام تازیانه یک عضو بی آسیب در پیکر ندارم تا اینکه گریان تو باشم در سحرگاه در چشمهایم آنقدر اختر ندارم چیزی که فرش مقدمت سازم در اینجا از گیسوان خاکی ام بهتر ندارم می خواستم خون گلویت را بشویم شرمنده هستم من که آب آور ندارم بر گوشهایم می گذارم دست خود را شاید نبینی زینت و زیور ندارم وقتی نمانده گیسویی روی سر من کاری دگر با شانه و معجر ندارم لب می گذارم روی لبهایت پدرجان تا اینکه جانم را نگیری بر ندارم : مجنون گشته‌ام عیبی نیست باشد همه دیوانه خطابم بکنند... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر به نام
سپردمت به خدا و به ريگهاي بيابان سپردمت به غبار به خارهاي مغيلان سپردمت به وحوش،به شيرهاي درنده به مردمان دهاتي به آهوان پريشان به گوش خاک سپردم تورا بپوشاند بد است اينكه ببيند كسي تورا عريان به باد گفتم اگر شد مرتبت بكند که پاره پاره نبیند تن تو مادر گریان عزیز فاطمه بودی ولی چرا حالا فتاده جسم تو آقا به خاک و خون غلطان سپردمت به هر انچه كه هست، اما تو سپرديم به كه رفتي؟به دلقكان به كنيزان؟ سپرديم به دوصد چشم هيز نامحرم؟ به شمر و خولی و اخنس به حرمله به سنان؟ مسير راه به سمت خرابه هاست برادر خدا كند ببرندم به سوي كشور ايران : 💔 ای بی کفن رها شده ی دشتِ کـربلا ما را به حالِ خود، تو نکردی رها حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، روزتون معطر بنام
لب تشنه غرق خون شدی آخر، زبانم لال پا میکشی بر خاکِ دور و بر، زبانم لال سرنیزه ها در پیکرت محکم فرو رفتند محکم، چنانکه زرد شد پیکر، زبانم لال میکرد اثر زهری که بر سرنیزه ها دادند هر لحظه میشد حال تو بدتر، زبانم لال شمرآمد و شد قتلگاهت گوشه ی گودال زد بی ه وا بر حنجرت خنجر، زبانم لال افتاد بی رحمانه موهایِ تو در دستش افتاد یک گوشه تنت بی «سر»، زبانم لال انگشتِ تو افتاد زیر تیغِ یک نامرد شد غرقِ در خونِ تو انگشتر، زبانم لال یک لحظه بین خاک و خون چشمت تکانی خورد از داغ تو افتاد تا خواهر، زبانم لال میبُرد با خود خاطراتِ خوبِ مادر را پیراهنت را بُرد، ای مادر، زبانم لال رفتند و برگشتند، دیدم حرمله هر بار انداخت نعلِ تازه ای دیگر، زبانم لال : تا سرت بر نیزه دیدم ای هلالِ یک شبه سرزدم برمحمل و روضه نمایان شد حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
زندان کوفه بود که بال و پرم شکست از طعنه‌ها دوباره دلِ مادرم شکست تسلیت عزای تو بر ما حرام شد زندان کوفه بود که صبرم تمام شد هشتاد و چار کودک و زن، لشگرم شدند عباس‌های دور و برِ معجرم شدند پاییزها به یاد بهارم گریستند زندانیان به حالِ وقارم گریستند محبس کجا و منزلت این حرم کجا؟ محبس کجا و این حرم محترم کجا؟ پشت سر قبیله‌ی ما حرف می‌زدند از قیمت سر شهدا حرف می‌زدند : 💔 حتی فرات هم به لبانت وفا نکرد قربان آن کویر که تکمیل عهد کرد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
شبِ فراق، به شبهای گور نزدیک است شبِ قبور، به یومُ‌النّشور نزدیک است سرم به سنگِ دلم خورد، درد دل گُل کرد لحد چقدر به سنگِ صبور نزدیک است به سمت آب دویدم سراب نوشیدم همیشه فاصله‌ی نار و نور نزدیک است ملاکِ وصل، به نزدیک و دور بودن نیست اگر چه راه رسیدن؛ به دور نزدیک است برای کوچکی من مسیر طولانی‌ست وگرنه راهِ سلیمان به مور نزدیک است وصال یار، در از خود گذشتن است فقط مرورِ فاصله‌ها با عبور نزدیک است به مُردگانِ زمستان بهار را بدمید مسیحِ رفته؛ به اهلِ قبور نزدیک است به کعبه نیز بگویید وقتِ احرام است لباس عید بپوشد، سرور نزدیک است پرید؛ ساعتم از خواب و گفت برخیزید به جانِ ثانیه‌هایم نزدیک است : 💔 میدمد صبحی که باشد صبح آغاز ظهور می‌رسد روزی به پایان انتظار اهل‌بیت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
بعد از تو گوشواره به دردم نمی خورد رخت و لباس پاره به دردم نمی خورد ای آفتاب بر سر طلوع کن این چند تا ستاره به دردم نمی خورد نزدیکـتر بیا که کمی درد دل کنیم تنها همین نظاره به دردم نمی خورد ما را پیاده کن، سرمان سنگ می خورد این بودن سـواره به دردم نمی خورد چندین شب است منتظرصحبت توام حرفی بزن، اشاره به دردم نمی خورد اینها مرا به مجلس خوبی نمی برند بعد از تو استخاره به دردم نمی خورد این سنگها هنوز حسابم نمی کنند با این حساب چاره به دردم نمی خورد این تکه حجم موی مرا پر نمی کند پس آستین پاره به دردم نمی خورد : من نیز با تو کشته شدم روز واقـعـه اذنی بده که دفن شود با تو خواهرت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
یعقوب کربلا چه قدر گریه میکنی از صبح زود تا به سحر گریه میکنی یعقوب را که غصه ی یوسف شکسته کرد داری برای چند نفـر گـریه میکنی وقتی که چشمهات میافتد به معجری حق داری ای عزیز اگر گریه میکنی این طفل را به جان خودت آب داده اند دیگر چـرا میان گـذر گریه میکنی از صبح تا غروب فقط نیزه میزدند داری به قتل صبر پدر گریه میکنی چشمت چرا ضعیف شده بی رمق شده یعقوب کــربلا چقدر گریه میکنی؟ با دیدن اسیر کجا میرود دلت با دیدن فقیر کجا میرود دلت : 😭 طوفان نوح زنده شد از اشک چشم من با آنکـه در غـمـت به مـدارا گـریستم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،. شهادت علیه السلام تسلیت باد🏴 😭😭😭 .
به روي دل، غم و داغ تورا گذاشته ام به روي شانه ي خود كربلا گذاشته ام براي آنكه مرا غُصه ي تو پير كند روی تمام جوانيم پا گذاشته ام براي آنكه بگويم هنوز فكر توام ببين كه پيرهنت را كجا گذاشته ام شكسته تر شده اين دل، دلِ بدون حسين شكسته تر شده هرچه دوا گذاشته ام اگر بناست ببيني مرا بيا گودال که خويش را لب گودال جا گذاشته ام هنوز خون گلوي تو رنگ موي من است گمان مبر كه به مويم حنا گذاشته ام نشد اگرچه تنت را كفن كنم اما هنوز هم كفنت را سوا گذاشته ام : قدری از کرب و بلا روضه بخوان دلتنگم تو خودت جای همه روضـه و مـنبر داری سلام عليكم و رحمة الله، روزتون معطر بنام
روزی به پات غم نخورم شب نمی شود این دلشکسته صاحبِ منصب نمی شود مُردن به پای "یار"،ملاک تَقَرُّب است "پروانه" تا نسوخت مُقَرَّب نمی شود حُر را ادب به مرتبه ی حُرّیَت رساند هرگز قفس سرای مودب نمی شود در بارِگاه شاه، یکی جُون می شود هر نوکری، غلامِ مُجَرَّب نمی شود هیئت کلاس حضرت زهرا برای ماست جز او کسی معلم مکتب نمی شود این روضه ها ستون بنای تشیُّع است مذهب بدون روضه که مذهب نمی شود هرکس که صحبت از تو کند، گریه می کنم دیوانه پیش خلق مُعَذَّب نمی شود ما گریه کرده ایم ولی هیچ گریه ای مانند گریه بر غم زینب نمی شود قربان جسم دَرهَم شاهی که اهل دِه هر کار می کنند مرتب نمی شود : 💔 بر خاک خفته ای و مرا می برد عدو من میروم به شام، بماند بقیه اش... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بساط نوکری‌ام ریخته به هم آقا نشسته بر دل تنگم غبار غم آقا به زیر قول و قرارم زدم، پشیمانم به زیر بار خطا باز خم شدم آقا  به دستهای قلـم ناامیدمان نکنی به سطرهای گناهان بکش قلم آقا به زور و زر نروم از درون خانه‌ی تو چه صد قدم بگشایی چه یک قدم آقا نریز آبرویم را به آبروی کسی سراغ ندارم به تو قسم آقا دعا بکن برسم به خیمه‎ی تو به دوری از تو شدم باز متهم آقا مریض آمدم اما شفا نمی‌خواهم فقط ببر مـرا گـوشه‌ی حـرم آقا : 💔 دلم هوای حرم کرده حضرت ارباب تو را به جان عزیزت بیا مرا دریاب سلام عليكم و رحمة الله، وقتتون بخير، روزتون معطر بنام