در دلِ بیخبران ،جز غم عالم غم نیست
در غمِ عشقِ تو ما را خبر از عالم نیست
#هلالی_جغتایی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
#در هر گذر که باشی، نتوان گذشتن از تو
آری! چو جانی و کس، از جان گذر ندارد!
#هلالی_جغتایی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
در آفتاب رخش باده تاب انداخت
چه آب بود که آتش در آفتاب انداخت؟
هنوز جلوهٔ آن گنج حسن پنهان بود
که عشق فتنه در این عالم خراب انداخت
قضا نگر: که چو پیمانه ساخت از گل من
مرا به یاد لبش باز در شراب انداخت
فسانهٔ دگران گوش کرد در شب وصل
ولی به نوبت من خویش را به خواب انداخت
بیا و یک نفس آرام جان شو از ره لطف
که آرزوی تو جان را در اضطراب انداخت
ز بهر آن که دل از دام زلف او نرهد
به هر خمی گره افکند و پیچ و تاب انداخت
ندیده بود هلالی عذاب دوزخ هجر
بلای عشق تو او را درین عذاب انداخت
#هلالی_جغتایی
من گرفتار و تو در بندِ رضایِ دِگَران
من زِ دردِ تو هلاک و تو دوایِ دگران
#هلالی_جغتایی
گفتم همیشه فکر وصال تو میکنم
در خنده شد که این همه فکر محال چیست؟
👤 #هلالی_جغتایی
گفتم همیشه فکر وصال تو میکنم
در خنده شد که این همه فکر محال چیست؟
👤 #هلالی_جغتایی
مرده ام عیسی دمی خواهم که یابم زندگی
همره باد صبا بفرست بوی خویش را
#هلالی_جغتایی
#امام_زمان
آن نه شبنم بود ریزان، وقت صبح، از روی گل
گل ز شرمت ریخت بر خاک آبروی خویش را
مرده ام، عیسی دمی خواهم، که یابم زندگی
همره باد صبا بفرست بوی خویش را
#هلالی_جغتایی
#طلوعی_دیگر_و_امیدی_دیگر
#روزتان_سراسر_رویش_مهر
#رحمت_خدا_شامل_حالتان
تازه بهار - محمد گلريز - كانال : شعر و موسيقي اصيل ايراني.mp3
852K
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍂🌺🍂
🌺
اي ز بهار تازه تر، تازه بهار کيستي؟
وه! چه نگار طرفه اي! طرفه نگار کيستي؟
هست رخ تو ماه نو، کوکبه تو شاه حسن
ماه کدام کشوري؟ شاه ديار کيستي؟
لاله و سرو اين چمن منفعلند پيش تو
سرو کدام گلشني؟ لاله عذار کيستي؟
خسته رنج فرقتم، کشته درد حيرتم
من به ميان محنتم، تو به کنار کيستي؟
چيست، هلالي، اين همه محنت و درد عاشقي؟
حال تو زار شد، بگو: عاشق زار کيستي؟
#هلالي_جغتايي
🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
برخیز، تا نهیم سر خود بپای دوست
جان را فدا کنیم، که صد جان فدای دوست
در دوستی ملاحظه مرگ و زیست نیست
دشمن بِه از کسی، که نمیرد برای دوست
حاشا! که غیر دوست کند جا بچشم من
دیدن نمیتوان دگری را بجای دوست
از دوست، هر جفا که رسد، جای مِنَتست
زیرا که نیست هیچ وفا چون جفای دوست
با دوست آشنا شده، بیگانه ام ز خلق
تا آشنای من نشود آشنای دوست
در حلقه سَگان درش می روم، که باز
احباب صف زنند بگرد سرای دوست
دست دعا گشاد هلالی بدرگهت
یعنی بدست نیست مرا جز دعای دوست
#هلالی_جغتایی
ناصح زبان گشاد که تسکین دهد مرا
نام تو برد و موجب صد اضطراب شد
#هلالی_جغتایی