eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸میلاد امام علی (ع) و روز پدر مبارک🌸🌸 نام تو را خدای خودت برگزیده است بسیار خاص نفس تو را آفریده است تو آن سوی تصورمان ایستاده‌ای بالاتر از مقام سخن، فوق‌العاده‌ای در قلب شیعه مهر تو افتاده از ازل سرتاسر جهان به تو دل داده از ازل سلمان تو را شناخت مسلمان‌ خاص شد قنبر به یمن نوکریت از خواص شد زیبایی بیان همه در انحصار توست نهج‌البلاغه‌_گنج سخن_شاهکار توست در جام جان عصاره‌ی اخلاص ریختی از بند رنگ و نام و نشان‌ها گریختی ای سرستون خیمه‌ی نعم‌الحبیب ما ای چشمه‌ی اجابت امن یجیب ما ما را میان آتش مهرت مذاب کن ما را غلام کوی حسینت حساب کن امشب دوباره غرق سروریم یاعلی در بند شعر و شور و شعوریم یاعلی حقا که شاه عشق و سلیمان عالمی ما شیعیان به پای تو موریم یا علی تا پرچم ولای تو بر سینه‌‌های ماست در محشر از عذاب به دوریم یاعلی چندی است که اسیر زمستان غیبتیم در حسرت بهار ظهوریم یا علی ما کوفه نیستیم علی را رها کنیم ما عاشقان حضرت نوریم یا علی رمز ظهور مهدی ما ذکر یا علی است سرباز این امام صبوریم یا علی
مَردها نمیدانم از کدام سیّاره آمده اند امّا از هَر کجا که آمده اند خوب است که هَستند .. که ته مایه بازوانشان ، امنیّت است ، که ته صدایشان بَم است و آرامش میدهد ، که ابهت دارند تا تکیه گاه شَوند ، که حافظه شان کوتاه مُدت است و زود یادشان میرود که جنس قَلبشان مَخملی است که آغوشِشان تمام تَرس ها را بلد است حل کند ، که جِنسشان بیشتر از پیچیدگی ، صاف و سادگیست .. که دلشان گرم به لبخند جنس زن است که بَلدند تمام خستگی شان را تَه فنجان چای زَن جا بگذارند .. خوب است که هَستند و دُنیا ، به این مُحکم های مُقتدر و اخموهای خوش قَلب نیازمند است .. اگر نبودند ، چه کسی میخواست این همه حس خواستنی بودن را به جنس زَن بدهد ؟! چه کسی میخواست خَریدار این همه ناز و دلبری بشَود ؟! این محکم های مقتدر ، این مَغرورهای خوش قلب ، خوب است که هستند از هَرکجا که آمدند ، خوش آمدند .. روز ولادت مولای مهربان علی ع وروز مرد و روز پدر مبارک وروح پدران آسمانی شاد⚘⚘⚘❤
کعبه امشب به دلش نور مکرّر دارد باید از شوق و شعف باز ترک بردارد سینه بشکافد و بر عالمیان فخر کند چون که در قلب خودش فاتح خیبر دارد شرح واقع کند از حال دگرگون خودش پرده بردارد از آن راز که در سر دارد! قصه این بود که می‌خواست خداوند حکیم به جهان فاش کند عشق به حیدر دارد! "ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت" رشک بردند به آن حال که صفدر دارد بعد از آن عشق علی در همه جا ساطع شد شیعه فهمید که عشقی دو برابر دارد "عاشقی شیوه‌ی رندان بلا دیده" نبود! عشق آن است که صدیقه‌ی اطهر دارد ✍  الهه‌فتحی 🍃🍃 عرض تبریک به مناسبت ولادت با سعادت مولای متقیان امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام 🍃🍃 💚 اللهم عجل لولیک الفرج 💚
وقتی که کار سخت شد و یاوری نبود در بین جنگ گشت فقط مرتضی بلند افتاد لرزه بر بدن دشمنان او تا گشت ذوالفقارِ شه لافتی بلند با ذوالفقار بر سر مرحب زد آنچنان کز ذوالجلال خاست دوصد مرحبا بلند جبریل گفت دستمریزاد یاعلی گردید از دهان نبی حبّذا بلند آری اگر نبود مراعاتِ حالِ خلق او مینمود جای دری، قلعه را بلند در ابتدای لشکر علی تیغ را که زد شد لشکر از اصابت آن ز انتها بلند
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای قلم جان علی اعجاز کن لکنت از احساس شاعر باز کن دریا تو را با نام ساحل می‌شناسد دنیا تو را حل المسائل می‌شناسد اهل کسا اشراف بر شان تو دارد گویا تو را از پرده‌ی دل می‌شناسد هر برکه ای در ناکجا آباد  دنیا شان تو را، ای ماه کامل می‌شناسد دشمن تو را در جنگهایی نابرابر نام آوری، حیدر شمائل می‌شناسد هر دادخواه دل شکسته در قضاوت عادل ترین، قاضی عادل! می‌شناسد وقتی غزل با یاد تو پهلو بگیرد شاعر تو را ای شعر کامل، می‌شناسد ولادت 《ایلیایِ انجیل》، 《بریِ تورات》، 《آریِ زبور》، 《بوئیِ کاهنان》، 《کبکرِ هندیان》، 《بطرسیای رومیان》، 《بثیرِ ترکان》 و 《ظهیرِ ابوطالب》 بر آقاجانمان امام زمان و بر عاشقان حضرتش مبارکباد
ای پیش پرواز کبوترهای زخمی! بابای مفقودالاثر! بابای زخمی! گیرم پدر یک آدم فرضیست، باشد! تا کی فشارخون مادرم، بیست باشد؟ دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر! پس کی؟! کی از حال و هوای خانه غم پر؟! تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی یک قاب چوبی روی دست میخ بودی توی کتابم هر چه بابا آب می‌داد مادر نشانم عکس توی قاب می‌داد اینجا کنار قاب عکست جان سپردم ازبس‌که از این هفته‌ها سرکوفت خوردم من بیست سالم شد هنوزم توی قابی! خوب یک تکانی لااقل مرد حسابی یک‌بار هم از گیرودار قاب رد شو! از سیم‌های خاردار قاب رد شو برگرد! تنها یک بغل بابای من باش! ها! یک بغل برگرد تنها جای من باش ای دست‌هایت آرزو آرزوی دست‌هایم ناز و ادایم مانده روی دست‌هایم تنها تلاشش انتظار است و سکوت است پروانه‌ای که توی تار عنکبوت است شاید تو هم شرمنده، یک‌مشت خاکی جامانده‌ای در ماجرای بی پلاکی عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است امشب عروسی می‌کنم جای تو خالی! پای قباله جای امضای تو خالی ای عکس‌هایت روی زخم دل نمک‌پاش یک‌بار هم بابای معلوم‌الاثر باش شعر: عظیم زارع 😔😔🥺🥺
بنویسید پدر تاب ندارد ، نقطه. روز،آرامش و شب خواب ندارد، نقطه... خطِّ بعدی بنویسید که خاکِ وطنش نفت‌خیز است ولی آب ندارد ، نقطه... علّتِ ظلمتِ شب‌های پدر را بنویس سهمی از تابشِ مهتاب ندارد ، نقطه... گاه‌گاهی پدرم بر سرِ خود می‌کوبید همه گفتند که آداب ندارد ، نقطه... بنویسید تواناییِ پرداختنِ نسخۀ دکترِ اعصاب ندارد ، نقطه... پدرم رعیتِ خوبی‌ست ولیکن نظری سوی او حضرتِ ارباب ندارد ، نقطه... در ادامه بنویسید که همزاد غم است پدرم چهره‌ی شاداب ندارد ، نقطه... پدرم بی سر و پا نیست ولیکن سر او شانه جز گوشه‌ی محراب ندارد، نقطه... و در آخر بنویسید که بعد از مرگش عکس ترحیم پدر قاب ندارد ، نقطه...
آقاست و از «کم»ان دل می جوید از بیش و کمی به لطف کم می گوید با خون جگر گلی فراهم کردم من معتقدم که او گلم می‌بوید یزد - ١٣ رجب ١۴۴۶ «درود»
اشکت که در بساط نیستان نمک گذاشت آوای شور را به لبِ نی لبک گذاشت می‌دید حق، که تو نمک عالمی علی پس در تو و نمک عددی مشترک گذاشت ✍
وقتی رسید قافله در مجلس یزید بالا گرفت قائله در مجلس یزید اشک سر بریده درآمد که پاگذاشت زینب میان سلسله در مجلس یزید زینب رسید و دور و برش جمع خسته‌ای با پای پر ز آبله در مجلس یزید داغ رباب تازه شد آن لحظه‌ای که دید بالا نشسته حرمله در مجلس یزید با کینه‌ای به قدمت تاریخ کفر، داشت با دین سر مقابله در مجلس یزید دف‌‌ها به روی دست، و کِل می‌کشید مست مطرب میان هلهله در مجلس یزید بزم شراب بود و چه کردند پای تشت رقاصه‌ها پِیِ صِله در مجلس یزید ای وای بین جام شراب و سر امام چندان نبود فاصله در مجلس یزید بالا که رفت چوب، سه ساله بلند شد صبرش نداشت حوصله در مجلس یزید شد اشک چشم، بغض و بدل کرد این چنین آتش‌فشان به زلزله در مجلس یزید صحبت که از خرید و فروش کنیز شد افتاد باز ولوله در مجلس یزید خون خورد زینب و جگرش پاره‌پاره شد از دست إبن آکله در مجلس یزید
شاعرم، کاتبِ وحی‌ام به زبانی دیگر می‌کِشم پای قلم را به جهانی دیگر هر چه جان بود سرِ روضه نوشتن دادم گفتن از مدحِ تو می‌خواهد جانی دیگر شأنِ نامِ تو کجا و دهن‌آلوده‌سگان باید از نامِ تو گفتن به دهانی دیگر تو که هستی که به یک تن همه‌ی پنج تنی؟ "کُلُّهُم نورٌ واحد" به بیانی دیگر روی دستانِ حسینت دلت آرام گرفت گفت در گوشِ تو انگار اذانی دیگر در حسینیّه‌ی قلبت تپشِ نوحه به پاست حرم‌اللهِ تو دارد ضربانی دیگر دفترِ عمرِ تو تقویمِ به غارت رفته‌ست می‌رسد فصل خزانش به خزانی دیگر کاسه‌ی صبر هم از صبرِ تو لبریز شده بر تنِ تاب نمانده‌ست توانی دیگر هدفِ هر چه بلا بود شدی، تا نخورَد تیری از چلّه‌ی غم‌ها به نشانی دیگر سوگواریم و به سر رختِ سپید است، ببخش بین ما از غم تو نیست جوانی دیگر