فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینید: شعرخوانی #مجید_تال در مدح و مرثیه حضرت فاطمه معصومه (س)
شب شعر بیت النور
خورشید پیش گنبد این شاه زرد نیست
هرکس که خاک پای علی نیست، مرد نیست
یک شب میان صحن نجف داد می زدم:
گشتم!
نبود بهتر از اینجا
نگرد،
نیست!
#مجید_تال
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#قصیده_واره
نماز آیات
از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد
فقط خداست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمهای
کسی که کفو علی میشود جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولیالله دردسر دارد
کسی که شهر سر سفرۀ قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟!
صدا زد: «اشهد ان علی ولیالله»
ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد...
کنیز بیت علی خاک را طلا میکرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد
اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد...
بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد...
بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد...
دهان تیغ دو دم را عجیب میبندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
فدای محسن شش ماههاش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد
به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه
حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد
اگر خمیده علی، از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد
شبانه گشت به دست ستارهها تشییع
که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد
میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد
📝 #مجید_تال
#تخریب_بارگاه_ائمه_بقیع
از صفای ضریح دم نزنید
حرفی از بیرق و علم نزنید
گریههای بلند ممنوع است
روضه که هیچ سینه هم نزنید
کربلا رفتهها کنار بقیع
حرفی از صحن و از حرم نزنید
زائری خسته ام نگهبانان…
…به خدا زود میروم نزنید
زائری داد زد که نا مردان
تازیانه به مادرم نزنید
غربت ما بدون خاتمه است
مادر ما همیشه فاطمه است
کاش درهای صحن وا بشود
شوق در سینهها به پا بشود
کاش با دست حضرت مهدی
این حرم نیز با صفا بشود
کاش با نغمه حسین حسین
این حرم مثل کربلا بشود
در کنار مزار ام بنین
طرحی ازعلقمه بنا بشود
پس بسازیم پنجره فولاد
هر قدر عقده هست وا بشود
چارتا گنبد طلایی رنگ
چارتا مشهد الرضا بشود
این بقیعی که این چنین خاکی است
رشک پروانههای افلاکی است
در هوایش ستاره میسوزد
سینه با هر نظاره میسوزد
هشت شوال آسمان لرزید
دید صحن و مناره میسوزد
بارگاه بقیع ویران شد
دل بی راه و چاره میسوزد
این حرم مثل چادر زهراست
که در اینجا دوباره میسوزد
این حرم مثل خیمهی زینب
که در اوج شراره میسوزد
سالها بعد قدری آن سوتر
چند قرآن پاره میسوزد
🔸شاعر:
#مجید_تال
______________________
کانال ܢܚ݅ܫܝ ܫܠࡐܨ
قرارِ بی قرار ها .. اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّ
#چهارشنبههایامامرضایی
#دلتنگتمامامرضاعلیهالسلام
گنهکار نوشت:
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید
#ذبیح_الله_احمدی
.
گلدسـته نوشت:
در آفـتاب حشــر که از آن گریز نیست
ما را بس است سـایه گلدسته های تو
#غلامرضا_سازگار
.
جوان نوشت:
یک جوان حاجتش این بود:که زن میخواهم
رفت...تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت
#حمیدرضا_برقعي
.
شاه نوشت:
صبح محشر هر کسی دنبال یاری می دود
یار ما باشد اگر شاه خراسان بهتر است
#علی_اکبر_لطیفیان
.
ضامن نوشت:
ضامن آهوی صحرا شدنت جای خودش
اینکه در روز جزا ضامن مایی عشق است
#مهدی_نظری
.
دلتنگ نوشت:
خوب یا بد، هرچه باشد، عیبِ دلتنگی ست این
من به هرکس میرود مشهد، حسادت میکنم
#لاادری
.
بی پناه نوشت:
زائری بارانی ام آقا به دادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنها؛ به دادم میرسی؟
#رضا_نیکوکار
.
امـید نوشت:
نیاز بر کـه بیارم تو حاجــتی تو نـیازی
امــید بر کـه ببنـدم تو آرزو تو امــیدی
#غلامرضا_سازگار
.
مرگ نوشت:
تو خودت خواسته ای داروندارم باشی
لحظه مــرگ بیایی و کــنارم باشی
#مجید_تال
بدهکار نوشت:
ﻣﻦ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺗﻮﺍﻡ ، ﺑﺎﺯ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﻄﻠﺒﯽ؟
ﺷﺮﻁ ﺁﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺗﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﮐﻨﯽ!
#ﺣﺴﯿﻦ_ﺷﯿﺮﺯﺍﺩﻩ
باب الرضا نوشت:
این بلا تکلیفی اش ارثیه کرب و بلاست
یک طرف باب الرضا و یک طرف باب الجواد
#حسين_صيامي
.
عفو نوشت:
صـدها هـزار نامه ی آلوده از گـناه
با یک نــگه عــفو تو تطهیر میشود
#غلامرضا_سازگار
.
آهو نوشت:
سوال می کند از خود هنوز آهویی
که بین دام و نگاهت کدام صیاد است
#حميدرضا_برقعي
.
پابوس نوشت:
بهتر از اين؟ كه كسی لحظه ي پابوسی تو
نفس آخر خود را بكِشد پا نشود
#محمد_رسولی
کربلا نوشت:
من هوای تو را به سر دارم تو هوای دلِ مرا داری
یکی از اهل کربلا می گفت :خوش به حالت امام رضا داری
#جواد_پرچمی
.
فقیر نوشت:
فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی
که جز ولای تو ام نیست هیچ دست آویز
#حافظ
.
دلخسته نوشت:
به خراسان ببری یا نبری حرفی نیست
تو نگیر از منِ دلخسته "رضا گفتن" را
#لاادری
.
طعمه نوشت:
آخر به عشق اینکه خودت ضامنم شوی
یک شب به عمد طعمه صیاد میشوم
#علی_طلوعی
.
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
.
🏳️ علمدار حسین
روزی شعر من امشب دوبرابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
شاهبانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هرکه از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
مورها هم سر این سفره سلیمان شدهاند
ارمنیها دو سه روزی است مسلمان شدهاند
جادۀ گیسوی این مرد پر از پیچ و خم است
هرچه از حضرت عباس بگوییم کم است
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه، ولی کعبه بر او مُحرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
در حقیقت "لک لبیک برادر" میگفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر میرفت
مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
علیاکبر به ثناگویی او میآید:
چقدَر منبر کعبه به عمو میآید...
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
"کاشف الکرب" تویی؛ خندۀ ارباب تویی
"پدر خاک" علی و "پدر آب" تویی!
با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
روی چشم تو بُوَد جای حسن جای حسین
هست مابین دو ابروی تو بینالحرمین...
وسط جنگ زمین را به زمان دوختهای
فن شمشیرزنی را ز که آموختهای؟!
ای جوان، پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟
"أشهد أن علیاً ولی الله" بگو
او علمدار حسین است ببخشید مرا
مدح او کار حسین است ببخشید مرا
#مجید_تال
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
کانال ܢܚ݅ܫܝ ܫܠࡐܨ
#مولاناامیرالمومنینعلیعلیهالسلام نرسد دست تمنّا چون به دامانِ شما میتوان چشم دلی دوخت به ایوان
خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد
که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد
کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی ست
دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی ست
نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی
نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی…
نوشتم شمس… دیدم گنبدش زیباتر از آن است
نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است
به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تراز آن است
نوشتم عرش…دیدم مرتضی اعلی تر از آن است
شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم
صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم
من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد
همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد
سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی داند
علی نادیده می بیند،علی ننوشته می خواند
چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را
#مجید_تال
خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد
که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد
کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی ست
دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی ست
نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی
نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی…
نوشتم شمس… دیدم گنبدش زیباتر از آن است
نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است
به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تراز آن است
نوشتم عرش…دیدم مرتضی اعلی تر از آن است
شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم
صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم
من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد
همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد
سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی داند
علی نادیده می بیند،علی ننوشته می خواند
چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را
#مجید_تال
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇
🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
سالروز ازدواج پر خیر و برکت حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله وحضرت خدیجه سلام الله علیها فرخنده باد🌹🌹🌹
من که جبریل نیستم بانو
از تو گفتن برای من سخت است
کار هرکس نبود کار تو بود
مادر فاطمه شدن سخت است
می توان گفت بی محبت تو
دین اسلام هم نتیجه نداشت
من قسم میخورم رسول الله
همسری بهتراز خدیجه نداشت
مثل زهرا طهارت محضی
قبل اسلام هم ،چنین بودی
از احادیث معتبر پیداست
تو فقط ام مومنین بودی
از محبان واقعی علی
اولین بانوی مکرمه ای
زود تر از غدیر شیعه شدی
بی نهایت شبیه فاطمه ای
باعلی راز مشترک دارد
هرکه در راه عشق کار کند
در حقیقت عجیب نیست اگر
ثروتت کار ذوالفقار کند
ثروتت بی نهایت است ولی
عزت و اعتبار تو زهراست
مال دنیا برای تو هیچ است
چونکه دارو ندار تو زهراست
#مجید_تال
خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد
که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد
کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی ست
دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی ست
نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی
نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی…
نوشتم شمس… دیدم گنبدش زیباتر از آن است
نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است
به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تراز آن است
نوشتم عرش…دیدم مرتضی اعلی تر از آن است
شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم
صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم
من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد
همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد
سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی داند
علی نادیده می بیند،علی ننوشته می خواند
چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را
#مجید_تال
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌷💌💐━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━💐💌🌷━━━┛
خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد
که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد
کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی ست
دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی ست
نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی
نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی…
نوشتم شمس… دیدم گنبدش زیباتر از آن است
نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است
به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تراز آن است
نوشتم عرش…دیدم مرتضی اعلی تر از آن است
شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم
صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم
من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد
همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد
سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی داند
علی نادیده می بیند،علی ننوشته می خواند
چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را
#مجید_تال
🌻سلاااااااام🌻
🌻سحرتون پرتوفیق
🌻اسعد الله ایامکم
🌻دلتون شاااااااااااد
🌻التماس_دعای_فرج 🤲
🕊🌻🕊
🕊🌻🕊
رسیدنش نفسی تازه داده دنیا را
همان مسیح که احیا کند مسیحا را
همان که یوسف کنعان به شوق دیدارش
شدهست مشتریِ پا به قرص بازارش
همان که چهرهی او نور فاطمی دارد
کنار گونهی خود خال هاشمی دارد
خدا کند بپذیرد مرا به خادمیاش
سپید بخت شوم مثل خال هاشمیاش
سلام یوسف زهرا خوش آمدی آقا
امید آخر دنیا خوش آمدی آقا
سلام یوسف زهرا تورا صدا کردم
برای آمدنت آمدم دعا کردم
نگو که فاصلهی ما هزار فرسنگ است
ببین که مادر پیرم چقدر دلتنگ است
عزیز فاطمه عمریست بی تو دربدریم
هزار جمعه گذشت و هنوز بی خبریم
عزیز فاطمه آقا کجاست خانهی تو
گرفته است دل تنگ ما بهانهی تو
تو آخرین پسر خانوادهی ماهی
تو آبروی زمینی، بقیة اللهی...
✍ #مجید_تال
🌻سلاااااااااام
🌻سحرتون سراسر نور و رحمت
🌻دلتون شاااااااااااد
🌻امیدتون فقط به خدااااااااااااااا
🌻التماس_دعای_فرج 🤲
🕊🌻🕊
مرا ببر به همان روزها که میدانی
همان ضریح، همان بوسههای پنهانی
#مجید_تال
صلیاللهعلیکیااباعبدالله
#حضرت_عباس علیهالسلام
#مثنوی
🔹علمدار حسین🔹
روزیِ شعر من امشب دو برابر شده است
چون که سرگرم نگاه دو برادر شده است
چون که بانوی کلابیه پسر آورده
چشم وا کن، پدر خاک قمر آورده
هر که از قافلۀ فطرسیان جا مانده
نظرش خیره به گهوارۀ سقا مانده
زور بازوی تو بیحد و عدد خواهد شد
بعد از این امبنین، اماسد خواهد شد
با وجود تو زمین حیدر دیگر دارد
کعبه جا دارد اگر باز ترک بردارد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
ماه ذیالحجه که عباس به حج عازم شد
همه بر کعبه ولی کعبه بر او مُحرم شد
در طوافش سخن از عقل فراتر میگفت
در حقیقت «لک لبیک برادر» میگفت!
این اباالفضل که از قبله فراتر میرفت
مرتضی بود که بر دوش پیمبر میرفت
علیاکبر به ثنا گویی او میآید:
چقَدَر منبر کعبه به عمو میآید..
گفت این خانه که حق آمد و ایجادش کرد
مسجدی بود که بابای من آبادش کرد
از در خانۀ او پا نکشیدم هرگز
چون حسینیتر از عباس ندیدم هرگز
«کاشفالکرب» تویی خندۀ ارباب تویی
«پدر خاک» علی و «پدر آب» تویی
روی چشم تو بُود جای حسن جای حسین
هست مابین دو ابروی تو بینالحرمین..
تیغ چرخاندهای و پیش تو طوفان هیچ است
لشکری پیشت اگر آمده میدان، هیچ است
وسط جنگ زمین را به زمان دوختهای
فن شمشیرزنی را ز که آموختهای؟
ای جوان! پیر رهت کیست از آن شاه بگو؟
«أشهد أن علیاً ولی الله» بگو
او علمدار حسین است ببخشید مرا
مدح او کار حسین است ببخشید مرا
📝 #مجید_تال
شان تودراندیشه ماجاشدنی نیست.mp3
1.15M
ﺷﺄﻥ تو در اندیشه ما جا شدنی نیست
درکوزه که جا دادن دریا شدنی نیست
هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست
تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست
طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد
بر خاک نوشتند علی ؛ در نجف شد
ماییم و دلی مست در ایوان طلایی
احسنت ! چه معماری انگشت نمایی
تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی
دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی...
هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد
در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد
در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد
از روز ازل هرچه دلت خواست همان شد
هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد
از برکت نام تو اذان نیز اذان شد
سردار بجز میثم تمار نداریم
ما غیر علی با احدی کار نداریم
از ظرفیت خویش فراتر چه بگویم؟
گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟
از تو که خدا گفته مکرر چه بگویم؟!
هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم
مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه ست
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان ست
نام تو شده قدرت بازوی پیمبر
در غزوه احزاب تویی یک تنه لشکر
یک ضربه ات از کل عبادات فراتر
با فاطمه شد قدرت تو چند برابر
غیر از تو علی هیچ کسی حصن حصین نیست
یا فاطمه گفتی رجزی بهتر از این نیست
باید که به رخ ها بکشانی هنرت را
آسوده کن این مرتبه تیغ دوسرت را
رندی کن و یک گوشه رها کن سپرت را
صفین مهیاست بیاور پسرت را
چشم تو گره خورده به ابروی اباالفضل
وصل است به تو قدرت بازوی اباالفضل
#شعر
#مجید_تال
#خوانش_صابرخراسانی
خوش آمدی، گلهای نیست، بهترم مثلاً...
شبیه قبل نشستی برابرم، مثلاً...
خیال میکنم اصلاً مدینهایم هنوز
بهشت چادر زهراست بسترم مثلاً
دوباره مثل گذشته کشیدهای بابا
خودت به دست خودت شانه بر سرم مثلاً
نسوختهست، نه... امشب به پات میریزم
خیال کن که همان نازدخترم مثلاً...
بگو: فدای سرت، گوشواره گم شده است
بگو دوباره برای تو میخرم... مثلاً
خیال میکنم انگشتر تو پیش عموست
تو هم خیال کن آنجاست زیورم مثلاً
اگر شکستهام و زخم خورده، چیزی نیست
خمیده قدّم و هم سنّ مادرم مثلا
خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر
خیال کن که سر دوش اکبرم مثلا...
کبود نیست کمی خاکی است صورت من
نرفته دست کسی سوی معجرم مثلاً
تو فکر کن مثلاً عمه را کتک نزدند
مراقب است عموی دلاورم مثلاً
شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم
نخورد ضربهی محکم به پیکرم مثلاً
به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند
ولی رسید به دادم برادرم مثلاً...
به روی نیزه کنار تو دید یک سر را
رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلاً...
#مجید_تال
#شهادت_حضرت_رقیه🏴
«اصلاً رقیه نه، به خدا دختر خودت
یک شب میان کوچه بماند چه میکنی؟»
در بین ازدحام و شلوغی بترسد و
یک تن به او کمک نرساند چه میکنی؟
اصلاً خیال کن که کسی دختر تورا
در بین جمعیت بکشاند چه میکنی؟
یاکه خدانکرده کسی روی صورتش
سیلی محکمی بنشاند چه میکنی؟
یا فرض کن که دختر تو جای بازیاش
هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی؟
اصلاً کسی بیاید و با تازیانهاش
خاک از لباس او بتکاند چه میکنی؟
✍ #مجید_تال
◾️شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها را به همه شما خوبان تسلیت عرض می نماییم ◾️
🌱تا قیامت اسیر او می شد
هرکه سلطان طوس را می دید
مولوی، شمس را رها می کرد
گرکه شمس الشموس رامیدید
چیـسـت تازه برات؟ ای حافـظ!
گــر بــگـیــری بــرات مـــشـهــد را
عشق شاخه نبات جای خودش
امـتـحان کـن نـبـات مـشـهـد را
در اذان های عاشقی، دل من
وقت خیرالعمل به مشهدرفت
درتمامی عمر خوشبخت است
هرکه ماه عـسل به مشهدرفت
خوش به حالم که اهل ایرانم
خــادم بــارگـاه ســلـــطــانــم🌕
از مــحـــل های دیـدنی جـهـان
بـیـشــتــر عـــاشــق خــراســـانــم
راه و رســـم گــدا شــدن بــلــدم
حاجتم گاه مستجاب تر است
دم بــاب الـــجــــواد فــهـمــیــدم
این پدر سخت عاشق پسراست
#مجید_تال
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح
#پیامبر_اعظم_ص_حضرت_خدیجه_س_ازدواج
به سیم و زر چه حاجت بود؟! از اینها فراتر داشت
پر از خورشید بود؛ آری نگاهی کیمیاگر داشت
زنان از بی حجابیها سر تسلیم افکندند
ولی، کنز الحیا از چادر خود تاج بر سر داشت
بزرگان عرب را یکبهیک دیروز پس میزد
که این دوشیزه فکر خواستگاری از پیمبر داشت
زمانی که همه خورشید را تکذیب میکردند
خدیجه، چشمهای مصطفی را خوب باور داشت
میان قوم خود شأن و مقام او فراوان بود
ولی نزد پیمبر عزتی چندین برابر داشت
نماز اولش را با علی پشت پیمبر خواند
شکوه این سه تن باهم، هزار الله اکبر داشت
کنار مرتضی دین خدا را یاوری میکرد
که مالش نسبت همشیرگی با تیغ حیدر داشت
لبالب بود از قرآن و آن روزی که مادر شد
به جای طفل، در آغوش خود آیات کوثر داشت
همینجا میشود بر پاکی دامان او پی بُرد
فقط این زن وجودی لایق زهرای اطهر داشت
علی داماد او شد، کاش او آنروز را میدید
که زهرا در نبود مادر خود دیدهای تر داشت
خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت
زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت
حسن روز جمل فریادِ "یا زهرا" به لب آورد
به یاد خاطراتی که مروری گریهآور داشت
::
::
کمک میخواست پشت در صدا زد خادم خود را
فدای فضه؛ اما فاطمه، ای کاش مادر داشت...
✍ #مجید_تال
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#شعر_پایداری
جامعه، دوزخی از مردم افراطی بود
عقل، قربانی یک قوم خرافاتی بود
بشر از لطف خداوند مکدر میشد
شرم میکرد اگر صاحب دختر میشد
اشک، لالایی بی واژهی مادرها بود
گورِ بی فاتحه، گهوارهی دخترها بود
ناگهان یک نفر این قائله را بر هم زد
(عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد)
آنکه بر شانهی خود پرچم اسلام گرفت
دخترش فاطمه، بانوی جهان نام گرفت
عشق را طبع خداوند به توصیف آورد
شرف هر دوجهان... فاطمه تشریف آورد
سیده، محترمه، ممتحنه، حنانه
حانیه، عالمه، اُم النجبا، ریحانه
عطر او آمد و عالَم نفسی تازه گرفت
و به یُمن قدمش نام زن آوازه گرفت
شهر با آمدنش عاطفه را باور کرد
زن به شکرانهی او چادر شوکت سر کرد
خواست تا خیرکثیرش به دوعالَم برسد
تا عقیق شرف الشمس به خاتم برسد...
مادرانه به طرفداری احمد برخاست
تا ابوجهل سرِ عقل بیاید، برخاست
جلوهای کرد و دلیل «زَهَقَ الباطل» شد
و از آن نور، سه آیه به زمین نازل شد
بیگمان بولهب آنروز پُر از واهمه بود
دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود
* *
بنویسید که معصومهی عصمت زهراست
سند محکم اثبات نبوت زهراست
دختری که لقبِ اُم ابیها دارد
پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد
و خداوند اگر «وَاعتَصِموا» میگوید
از کرامات نخ چادر او میگوید
سورهی دهر چنین گفته به مدحش سخنی
تا ابد، دهر نبیند به خود اینگونه زنی
نه فقط جلوهی او سورهی انسان آورد
چادرش یکشبه هفتاد مسلمان آورد
راه عرفان خداوند به او وابستهست
جز درِ خانهی زهرا همه درها بستهست
زهد با دیدن او حسِ تفاخر دارد
قرة العین نبی، وصله به چادر دارد
همه در خدمت بانوی دوعالم بودند
ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند
فضه هم بود؛ ولی باز خودش نان میپخت
نان برای دل بیتاب یتیمان میپخت
بارها خادمهاش گفت به لطفت شادم
(من از آنروز که در بند توأم آزادم)
فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود
یعنی آیینهی پیغمبر و مولا شده بود
غیر زهرا که بجز حق به کسی راغب نیست
احدی کفو علی بن ابی طالب نیست
آفتاب از افق خانهیشان سر میزد
هرزمان فاطمه لبخند به حیدر میزد
کار او عشق علی بود؛ چه خیر العملی!
کیست خوشبختترین مرد جهان غیر علی؟!
وقت آن شد بنویسید که حجت: زهراست
سند محکم اثبات ولایت: زهراست
اولین شیعهی بیتاب علی زهرا بود
که سراپای وجودش سپر مولا بود
یک جهان هم اگر از بیعت خود بر میگشت
بازهم فاطمه دور سر حیدر میگشت
نسل زهرا و علی، سلسلهی طوبی شد
میوهی این شجره، نایبةُ الزهرا شد
آسمانها پس از او یکسره کوکب دیدند
چادر فاطمه را برسر زینب دیدند
زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است
خطبهی دم به دمش وارث تیغ دودم است
او که چون مادر خود پای ولایت مانده
یکتنه فاتحهی کاخ ستم را خوانده
* *
تا ابد در دل ما هست غم عاشورا
این خبر را برسانید به تکفیریها
یاعلی از لب سردار نیفتاده هنوز
علم از دست علمدار نیفتاده هنوز
کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟
پسرفاطمه کافیست که فرمان بدهد
همه از خاتمهی معرکه آگاه شوند
فاتحان باخبر از (( نصر من الله)) شوند
باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود
شیعه عکس العملش سخت و خشن خواهد بود
ننگ بادا به ابوجهل، به همدست یهود
لعن تاریخ به موذی گریِ آل سعود
سپر خویش کنم غیرت سرداران را
به جهانی ندهم یک وجب از ایران را
سربلندیم اگر، تکیه به دنیا نکنیم
آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم
غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده
سایهی چادر او از سرمان کم نشده
بنویسید امید دل زهرا مهدیست
چارهی کار همه مردم دنیا مهدیست
✍ #مجید_تال
ܭߊࡅ߭ߊܠܙ_ܩߊ_ܝߊ_ܢ̣ܘ_ߊܢܚ݅ࡅ߳ܝߊܭ_ܢ̣ܭَܥ̇ߊܝࡅ࡙ܥ❣↶
╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮
@Sheroadab_alavi
╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯