eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
ساز هم با نفس گرم تو آوازی داشت بی تو دیگر سرِ ساز و دل آوازم نیست 🌿 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیگر تو رامیانِ غزل گم نمی‌کنم تا دارمت نگاه به مردم نمی‌کنم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
🌹 یک پیام اخلاقی 🌹 (سه گام قبل از صحبت) آدمی مخفی است در زیر زبان   این زبان پرده است بر درگاه جان چونك بادی پرده را درهم كشید  سرّ صحن خانه شد بر ما پدید             كاندر آن خانه گهر یا گندم است   گنج زر یا جمله مار و كژدم است           یا در او گنج است و ماری بر كران   زانك نبود گنج زر بی پاسبان               بی تأمّل او سخن گفتی چنان    كز پس پانصد تأمّل دیگران (مثنوی، دفتر دوم، ص۲۴۱) بزرگان اخلاق گفته اند: قبل از این‌که صحبت کنی، حرفت رو از سه دروازه عبور بده؛ اولین دروازه، از خودت بپرس: آیا این حرفی که می‌خوام بزنم حقیقت دارد؟ دومین دروازه، از خودت بپرس: آیا لزومی داره الان مطرحش کنم؟ سومین دروازه، از خودت بپرس؛ آیا حرفم نیش و کنایه نداره که کسی رو برنجاند؟ مردي به پيامبر ص گفت: به من نصيحتي فرماي پيامبر فرمود: زبانت را نگهدار. سپس گفت: اي پيامبر خدا، نصيحتي ديگرم فرماي فرمود: زبانت را نگهدار. آنگاه گفت: اي رسول خدا، نصيحتم فرماي فرمود: واي بر تو آيا جز اين است كه مردم براي آنچه با زبان درو كنند به دوزخ افكنده شوند؟.(تحف العقول) 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
جمال چهره جانان اگر خواهی ڪه بینی تو دو چشم سرت نابینا و چشم عقل بینا ڪن‌ 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
نذر کردم گر ز دست محنت هجران نمیرم آستانت را ببوسم، آستینت را بگیرم نه به جز نام لب لعل تو ذکری بر زبانم نه به جز یاد سر زلف تو فکری در ضمیرم در همه ملکی بزرگم من که در دستت زبونم در همه شهری عزیزم من که در چشمت حقیرم خسرو ملک جهانم من که در جنبت غلامم خواجهٔ آزادگانم من که در بندت اسیرم آشنای قدسیانم من که در کویت غریبم پادشاه لامکانم من که در ملکت فقیرم سرفرازی می‌کنم وقتی که بنوازی به تیغم کوس عشرت می‌زنم روزی که بردوزی به تیرم تا تو فرمان می‌دهی من بندهٔ خدمتگزارم تا تو عاشق می‌کشی من کشتهٔ منت پذیرم دیر می‌آیی به محفل، می‌روی زود از تغافل آخر ای شیرین شمایل می‌کشی زین زود و دیرم در گلستانی که گیرد دست هر پیری جوانی ای جوان سرو بالا دستگیری کن که پیرم درد هر کس را که بینی در حقیقت چاره دارد من ز عشقت با همه دردی که دارم ناگزیرم مهر و ماهش را فلک در صد هزاران پرده پوشد گر نقاب از چهره بردارد نگار بی‌نظیرم تا فروغ طلعت آن ماه را دیدم فروغی عشق فارغ کرده است از تابش مهر منیرم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
موری را دیدند به زورمندی كمر بسته و ملخی را ده برابر خود برداشته. به تعجب گفتند: "این مور را ببینید كه با این ناتوانی باری به این گرانی چون مى‌كشد؟" مور چون این سخن بشنید بخندید و گفت:"مردان، بار را با نیروی همّت و بازوی حمیّت كشند، نه به قوّت تن و ضخامت بدن". 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
تو مرا جان و جهاني چه کنم جان و جهان را تو مرا گنج رواني چه کنم سود و زيان را نفسي يار شرابم نفسي يار کبابم چو در اين دور خرابم چه کنم دور زمان را ز همه خلق رميدم ز همه بازرهيدم نه نهانم نه بديدم چه کنم کون و مکان را ز وصال تو خمارم سر مخلوق ندارم چو تو را صيد و شکارم چه کنم تير و کمان را چو من اندر تک جويم چه روم آب چه جويم چه توان گفت چه گويم صفت اين جوي روان را چو نهادم سر هستي چه کشم بار کهي را چو مرا گرگ شبان شد چه کشم ناز شبان را چه خوشي عشق چه مستي چو قدح بر کف دستي خنک آن جا که نشستي خنک آن ديده جان را ز تو هر ذره جهاني ز تو هر قطره چو جاني چو ز تو يافت نشاني چه کند نام و نشان را جهت گوهر فايق به تک بحر حقايق چو به سر بايد رفتن چه کنم پاي دوان را به سلاح احد تو ره ما را بزدي تو همه رختم ستدي تو چه دهم باج ستان را ز شعاع مه تابان ز خم طره پيچان دل من شد سبک اي جان بده آن رطل گران را منگر رنج و بلا را بنگر عشق و ولا را منگر جور و جفا را بنگر صد نگران را غم را لطف لقب کن ز غم و درد طرب کن هم از اين خوب طلب کن فرج و امن و امان را بطلب امن و امان را بگزين گوشه گران را بشنو راه دهان را مگشا راه دهان را شمس تبریزی. 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
و دست‌هایش هوای صاف سخاوت را ورق زدو مهربانی را به سمت ما کوچاند... 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
تو خود دانی که من بی‌تو عدم باشم عدم باشم عدم خود قابل هست است از آن هم نیز کم باشم چو زان یوسف جدا مانم، یقین در بیتِ احزانم حریفِ ظنِّ بد باشم، ندیم هر ندم باشم ببندم گردنِ غم را چو اشتر می کشم هر جا به جز خارش ننوشانم چو در باغ ارم باشم اگر طبّال اگر طبلم به لشکرگاهِ آن فضلم از این تلوین چه غم دارم چو سلطان را حشم باشم؟ بگیرم خِرسِ فکرت را رَهِ رقصش بیاموزم به هنگامه یْ بُتان آرم ز رقصش مغتنم باشم چو شمعی ام که بی‌گفتن نُمایم نقشِ هر چیزی مکن اندیشۀ کژ مژ که غمّازِ رقم باشم خمش باشم تُرُش باشم به قاصد تا بگوید او: خمش چونی؟ تُرُش چونی؟ تو را چون من صنم باشم 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi