eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
تسلیت به همراهان حسینی 😔🏴🏴
کربلا محشر عظماست خدا رحم کند جای خون گشتن دلهاست خدا رحم کند از چه رو ساقی سرمست حرمخانه ی عشق تشنه لب بر لب دریاست خدا رحم کند آن زمانی که فتاد مشک و علم روی زمین ذکر لبها همه سقاست خدا رحم کند کشته شد ماه بنی هاشم و از داغ غمش خونجگر زینب کبراست خدا رحم کند با تنی خسته و بی یار و معین ثارالله بین دشمن تک و تنهاست خدا رحم کند آمده دشمن بی دین همه با تیغ وسنان بین گودال چه غوغاست خدا رحم کند خواهری را که غم داغ برادر دیده کعب نی از چه مهیاست خدا رحم کند دم دروازه ی کوفه سکینه ز چه رو روبرو با سر باباست خدا رحم کند مثل زهرای مطهر به رخ طفل حسین اثر سیلی اعداست خدا رحم کند پای سرهای بریده همه دم از چه سبب خنده و هلهله برپاست خدا رحم کند عوض تسلیت دختر ویرانه نشین سر بابا به تسلاست خدا رحم کند این سه ساله که ز سیلی رخ او گشته کبود نازنین دختر زهراست خدا رحم کند تا ابد از غم جانسوز حسین بن علی نوحه گر ام ابیهاست خدا رحم کند این سخن گفت شمیم از دل پر درد و غمش که خزان گلشن طاهاست خدا رحم کند علی قاسمی(شمیم)
بنشین برادرانه دوباره کنار من پایان بده به گریهء بی اختیار من از رنگ و روی زرد خودم مُلتفت شدم فصل خزان رسیده به فصل بهار من امشب بیا و مجلس ختم مرا بگیر بالا سرم بمان که نمانده قرار من دارم شبیه مادرمان میشوم کمان مگذار این فراق شود شود کوله بار من امشب اگر به صبح رسد میشود شروع تلخیِ روزگار تو و روزگار من فردا اگر که زخمیِ گودال بینمت آغاز میشود همهء اضطرار من فردا اگر گلوی تو با نیزه وا شود آتش رود به عرش ز داد و هوار من من بوسه میزنم به گلویت بعید نیست حلقوم پاره پاره بیاید به کار من رخصت بده که موی تو کوتاهتر کنم تا که به پنجه ها نرسد شاخسار من منکه هنوز سیلیِ مُحکم نخورده ام از گریه پُر ورم شده شده چشمان تار من همسایه ام که سایهء من را ندیده است فردا چگونه شمر شود هم قطار من ؟ زَجر و سنان و اَخنس و خولی و حرمله مُشتی شرابخوار بگردد حصار من شمشیر و تیر و نیزه کِشد انتظار تو بازار و سنگ کوفه کِشد انتظار من قرآن بخوان اگر به سرِ نیزه جا شدی تا جان بگیرد این نفسِ ذوالفقار من حتّی اگر که پَرت شوم با لگد حسین می ایستم که کم نشود اقتدار من مجتبی صمدی شهاب
فرا رسیدن عاشواری حسینی، بر تمام آزادگان جهان تسلیت و تعزیت باد. شعر عارف والامقام، حافظ شیرازی (ره) در مصیبت امام حسین علیه السلام زان یار دلنوازم؛ شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت بی مزد بود و منّت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مَخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مَپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
💠امشبی را شه دین در حرمش مهمان است... چه کسی سروده است؟ شاید کمتر کسی بداند شعر امشبی را شه دین در حرمش مهمان است...که سالیان است شب عاشورا در هیئات میخوانیم از پدر آیه الله العظمی بهجت یعنی مرحوم کربلایی محمود بهجت است،بخشی از این شعر: شب وصل است و تبِ دلبری جانان است ساغر وصل لبالب به لب مستان است در نظر بازیشان اهل نظر حیران است گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع «یارب این بوی خوش از روضة جان می آید؟ یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید؟» «یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟» «عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید!» یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
⚫️ یا ثارالله و بن ثاره ... 🍂 از هم جدا کنید، سر و پیکر مرا دیگر رها کنید، تنِ بی‌سر مرا از خیرِ گوشواره و خلخال، بگذرید غارت کنید، با خودم انگشتر مرا تعداد زخم‌های مرا بیشتر کنید یک زخم، هم کسی نزند دختر مرا در قتلگاه، چشم‌چرانِ تنم شوید کمتر نظر کنید، قد خواهر مرا جانی نمانده تا که بگیرید، از تنم کشتید، آن زمان که علی‌اکبر مرا ... خنجر اگر که تیز شود هم نمی‌بُرد بوسیده است، مادر من حنجر مرا آنقدر، بد بُرید سرم را؛ که خونِ من گلدار کرد، روسری مادر مرا دارد صدای جیغِ کسی می‌رسد به گوش «جان مرا بگیر، نبر معجر مرا»
کوتاه کن کلام... بماند بقیّه‌اش مرده است احترام... بماند بقیّه‌اش از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود آن هم نشد حرام... بماند بقیّه‌اش هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت آمد به انتقام... بماند بقیّه‌اش شمشیرها تمام شد و نیزه‌ها تمام شد سنگ ها تمام... بماند بقیّه‌اش گویا هنوز باور زینب نمی‌شود بر سینۀ امام...؟ بماند بقیّه‎اش پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته در بین ازدحام... بماند بقیّه‌اش راحت شد از حسین همین که خیالشان شد نوبت خیام....بماند بقیّه‌اش سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش از پیکر امام .... بماند بقیّه‌اش بر خاک خفته‌ای و مرا می برد عدو من می روم به شام... بماند بقیّه‌اش دلواپسم برای سرت روی نیزه‌ها از سنگ پشت بام... بماند بقیّه‌اش دلواپسی برای من و بهر دخترت در مجلس حرام... بماند بقیّه‌اش حالا قرار هست کجاها رود سرش؟ از کوفه تا به شام... بماند بقیه اش قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش شاعر: محمد رسولی
هدایت شده از شعرهای من
🖤🖤🖤🖤 غرق ماتم بود این قلب ... غرق شد در دریایی غم... عنان از کف رفت ... دیوانه شد صاحب قلب ... تا شنید روضه ی جانسوز قتلگاه را ... جسم ماند یکجا ... روح شد آواره ... همچون اسیران دشت نینوا ... سرگردان و بیچاره ... نه از دستش کاری می آید ... نه از جسمش ... جزء گریه بر احوال زینب س ... بزن نی سیاه ... بگو از غم ... بگویم من از دل ... دل بگوید از غم و نی بزند از غم ... ببار باران چشمم ... گرفته دلم ... عزای حسینم شده ... اغراق نمیکنم پروردگارا ... کاش من خود باران بودم ... کاش من خود دریا بودم ... میگریستم من همه حال بر احوال حسینم ... نه با اشک چشم ،نه ! با اشک دل ... کاش من همه بودم ،همه ... با همه ی دلها ... فقط امشب تورا صدا میزدم یا حسین ... تا صدایم را تا عرش خداوندی برسانم ... لبیک حسین لبیک ... آسمان دلم ابری است یا امام زمانم ... میبارد باران چشمم ... میسوزد این دل زخمی ... شنیده از کربلا ... حیران کرده یاران حسین ع ... بادلی زخمی .. چشم بارانی ... مات ومبهوت ... به دنبال امام زمانش ... بگوید عرض تسلیت ... لبیک حسین بگوید ... آقا امام زمان عج ... بگوید جواب این لبیک ها ... کاش بگوید ... کاش بگوید🖤🖤🖤🖤 لیلا اسربار
عالمی واله و شیدای حسین است حسین سرخوش از باده ی صهبای حسین است حسین می برد غم زدلش حضرت زهرا به جزا در دل هرکه تولای حسین است حسین زهره و مشتری وشمس وقمر در همه دم پرفروغ ازرخ سیمای حسین است حسین هرکه گردید هدایت به صف کرب وبلا بی شک از خطبه ی غرای حسین است حسین سرمه ی چشم ملائک به یقین تا صف حشر گردی از خاک کف پای حسین است حسین طور سینا که بود بهره ور از نور خدا این مکان غرق تجلای حسین است حسین روز محشر نخورم غصه وغم بهرجنان چشم من محو تماشای حسین است حسین آنچه بردرد دل خلق دوا می باشد تربت عالی اعلای حسین است حسین صد چو حاتم که بود شهره ی شهراز کرمش سائل سفره ی اعطای حسین است حسین چه غم از غصه ی فردای قیامت دارم چون قیامت قدوبالای حسین است حسین هر که یک قطره بریزد گهر از دیده ی خود در یکدانه ی دریای حسین است حسین فاطمه هرشب جمعه چو شمیم اشک فشان نوحه گر از غم عظمای حسین است حسین علی قاسمی (شمیم)
از حسن خلق رتبه همت زیاده نیست دست و دل گشاده چو روی گشاده نیست فیض فتادگان بود از ایستاده بیش سنگ نشان به راهنمایی چو جاده نیست چون وا نمی کنی گرهی، خود گره مشو ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست چون طفل نوسوار به میدان اختیار دارم عنان به دست و به دستم اراده نیست هر چند کوه قاف بود لقمه ای بزرگ عنقا اگر شوی ز دهانت زیاد نیست چرخ است زیر ران ز دنیا گذشتگان عیسی اگر پیاده شد از خر، پیاده نیست صائب در آن سری که بود همت بلند گر می شود به خاک برابر، فتاده نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️دو مصرع شعری که امیرالمومنین و امام زمان عج به محتشم کاشانی آموختند! ✳️محتشم از شعرای متوسط الحالی بوده که علی الظاهر برادری هم داشته که در جوانی از دست می دهد و مرثیه هایی هم برای وی سروده است. 🌸شبی در عالم رویا حضرت علی(علیه السلام) را می بیند و حضرت از وی گله می کند که چرا فقط برای برادرش مرثیه گفته و برای حسین(علیه السلام) شعر نمی گوید! 💠محتشم ادب کرده و عرض می کند که خود را شایسته ی مقام شاعری آن حضرت نمی داند و ضمن این که اگر بخواهد شعری بگوید واقعا نمی داند از کجا باید شروع کند. 🌹حضرت مصرع اول را برای محتشم خوانده و می فرماید این گونه شروع کن: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» 🌟 و محتشم می گوید: یک مرتبه از خواب پریدم در حالی که زیر لب زمزمه می کردم: «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است» 🔴 محتشم شعر را بی وقفه ادامه می دهد تا به این مصرع می رسد که: «هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال» او اما برای ادامه ی این بیت تردید می کند. ❎ چون قاعدتا مصرع دوم باید به گونه ای عنوان می شد که خداوند را از این واقعه ملول و ناراحت نشان دهد،در حالی که ناراحتی و غم در خداوند راهی ندارد. 🔆 به همین دلیل از ادامه باز مانده و به ائمه متوسل می شود. تا در عالم رویا یا در بیداری به محضر امام زمان عج🌸 مشرف شده و مشکل را در میان می گذارد و از حضرتش برای ادامه ی شعر استمداد می کند. ❤️ حضرت به او می فرماید که این بیت را این گونه تکمیل کند: ❄️هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال ❄️او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال و اینگونه حضرت بدون این که در مصرع اول دستی برده باشند، بیت را کامل می کنند به گونه ای که به محتوای آن هیچ گونه خدشه ای وارد نباشد. 🔵بدین صورت باید گفت در ترکیب بند محتشم کاشانی دو مصرع از دو معصوم علیه السلام نهفته است. 🌷مصرع اول شعر که از مولای متقیان امام علی است و مصرع بعدی که در بالا اشاره شد، از امام زمان(عج) است....