در قلب من سراغ غم خویش را مگیر
خاکستر گداختہ را زیر و رو مکن...
#فاضل_نظرے
تأثیر احسان.mp3
2.84M
در قصه شنیده ام که باری
بودست به مرو تاجداري
در سلسله داشتي سگي چند
ديوانه وش و چو ديو در بند
شه چون شدي از کسي بر آزار
داديش بدان سگان خونخوار
هرکس که ز شاه بي امان بود
آوردن و خوردنش همان بود
*
چندان بنواخت او بدان سان
کان دشواري بدو شد آسان
از منت دست زير پايش
گشتند سگان مطيع رايش
*
روزي به طريق خشمناکي
شه ديد در آن جوان خاکي
فرمود به بندگان درگاه
تا پيش سگان برندش از راه
بستند و بدان سگانش دادند
خود دور شدند و ايستادند
وآن شير سگان آهنين چنگ
کردند نخست بر وي آهنگ
چون منعم خود شناختندش
هم لابه کنان نواختندش
گردش همه چون حصار بستند
سر بر سر دستها نشستند
بودند بر او چو دايه دلسوز
تا رفت بر اين يکي شبانروز
چون روز سپيد روي بنمود
آفاق سياه شد زراندود
شد شاه ز کار خود پشيمان
غمگين شد و گفت با نديمان
کان آهوي بي گناه را دوش
دادم به سگ اينت خواب خرگوش
بينيد که آن سگان چه کردند
اندام ورا چگونه خوردند
**
شه کرد شتاب تا شتابند
آن گم شده را مگر بيابند
بردند موکلان راهش
از جای سگان به صدر شاهش
شه ماند شگفت کان جوانمرد
چون بود کزان سگان نيازرد
گريان گريان به پاي برخاست
صد عذر به آب چشم ازو خواست
گفتا که سبب چه بود بنماي
کاين يک نفس تو ماند بر جاي
گفتا سبب آنکه پيش ازين بند
دادم به سگان نواله اي چند
ايشان به نواله اي که خوردند
با من لب خود به مهر کردند
ده سال غلامي تو کردم
اين بود بري که از تو خوردم
چون ديد شه آن شگفت کاري
گفت احسان است رستگاری
مقصودم از اين حکايت آنست
کاحسان و دهش حصار جانست
#حکایت
#تأثیر_احسان
#لیلی_و_مجنون_نظامی
#خوانش_استاد_ساعد_باقری
دانهی ما در ضمیر خاک بودی کاشکی
یا چو سر زد در زمان دهقان درودی کاشکی
آن که آخر سر به صحرا داد بی بال و پرم
روز اول این قفس را در گشودی کاشکی
هرچه از دل میخورم از روزیم کم می کنند
در حریم سینهی من دل نبودی کاشکی
آن که منع ما ز پرواز پریشان می کند
فکر آب و دانه ما می نمودی کاشکی
دست چون افتاد خالی، همت عالی بلاست
آنچه دارم در نظر در دست بودی کاشکی
#صائب_تبریزی
گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام
مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست
دی شیخ با چراغ همیگشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
#مولوی
اگر روزی چشم هایت را باز کردی
و خودت را وسط یک کوره دیدی نترس و سعی کن از آن پخته خارج شوی، چرا که "سوختن" را همه بلدند...
🖊 #هاروکی_موراکامی
Ehaam - Bezan Baran (320).mp3
12.56M
♡••
#ایهام
بزن باران...
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
ای پسر ملک جهان جاوید نیست.mp3
402.4K
«ای پسر ملک جهان جاوید نیست
بالغان را غایت امید نیست
پیشوا کن عقل دین اندوز را!
مزرع فردا شناس امروز را!
هر عمل دارد به علمی احتیاج
کوشش از دانش همی گیرد رواج
آنچه خود دانی، روش می کن بر آن!
وآنچه نی، می پرس از دانشوران!
هر چه می گیری و بیرون می دهی،
بین که چون می گیری و چون می دهی!
#هفت_اورنگ
#جامی
#برنامه_قرار_شاعرانه
ای سوخته از هُرم نگاهت، خورشید
ای در به در خال سیاهت، خورشید
"لطفی بنما که خاک پایت گردم"
ای عاقبتِ غبار راهت، خورشید
#محمدحسین_رشیدی
#مولانا
.
بار دڪَر آن صبح بخندید و بتابید
تا خفته صدساله هم از خواب درآمد
بار دڪَر آن قاضی حاجات ندا ڪرد
خیزید ڪه آن فاتح ابواب درآمد
کاش میتونستی خودت رو پرت کنی وسط بعضی از عکس ها ~_~
یه وقتایی هم بیخیال عقلت شو
با دلت زندگی کن! باور کن قشنگ تره ...
#حال_دلتون_خوب
دلم یک کلبه می خواهد
درون جنگل برفی
به دور از رنگ آدم ها
من و آواز توکاها
من و یک رود
من و یک کلبه پر دود
من و چای و
کتاب و حافظ و خیام