eitaa logo
شعر و کودکی
739 دنبال‌کننده
226 عکس
10 ویدیو
0 فایل
جملات شاعرانه کودکان جملات شاعرانه کودکان را با ذکر سن و نام کودک ارسال کنید: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین: مامان بریم بهشت رضا مامان: الان شبه پسرم بهشت رضا بسته است حسین: پس اگه شما شب مردین،ما چی کار کنیم حسین / پنج ساله @sherokoodaki
سرش و از پنجره ی ماشین آورد بیرون گفت هوا ترشه محمد طاها/ سه ساله @sherokoodaki
رقیه‌زهرای من دو سال و هفت ماهشه دوسه ماه پیش نگاه کرد به پاپیون لباس من گفت: مامان تو جایزه‌ای؟ @sherokoodaki
حدودا دوماه پیش درگیر پخت غذا بودم و چندبار سوالی رو ازم پرسید و همسرم هربار ورود کردن و جواب بچه رو دادن. دفعه‌ی اخر که خواستم جواب بدم باز هم همسرم جواب سوالشو داد. با نگاه عمیقی به پدرش گفت: بابا میشه اجازه بدی با مامانم صحبت کنم؟ رقیه زهرا/ حدود دو سال و نیمگی @sherokoodaki
حرم امام رضا علیه السلام بودیم . من مشغول زیارت نامه خوندن بودم و محمد ۴ ساله ام هم کنار دیوار مرمری حرم ، مشغول دیدن حرم و زائر هاش بود. من: محمد جان می بینی حرم امام رضا علیه السلام چقدر قشنگه ، چقدر آرامش داره ، چقدر بزرگه .... محمد: تازه شور هم هست! معلوم شد اون موقع که من سرم توی مفاتیح بوده ، پسر خوش اشتهای من حسابی دیوار حرم رو لیس زده. محمد/ چهار ساله @sherokoodaki
دخترم تب داشت و با استامینوفن کنترل نشد کف‌پای بچه رو حنا کردیم و نارنجی‌پرتقالی شد رنگش. بعد که تبش اومد پایین از ذوق پاهاشو می‌بوسیدم که گفت: مامان نبوس پرتقاله! رقیه‌زهرا/ دوسال و هفت‌ماه @sherokoodaki
رفتیم مسجد دخترم گلدسته مسجدو دید گفت مامان چقدر دودکشش بزرگه. فاطمه/ چهار ساله @sherokoodaki
مریض شده بود و مجبور بود سرم بزنه. به سختی راضیش کردیم. وقتی پرستار سرم‌ رو بهش زد گفت آآآآآی و دیگه تموم شد. گفتم دیدی چقدر دردش کوتاه بود؟ فقط یه آآآی بود. گفت آره ولی آآآآش مَدّی بود! شهاب‌الدین/ پنج و نیم ساله @sherokoodaki
خاسیه: خاله آسیه عابس/ دو سالگی @sherokoodaki
با اشاره به ماه، که در آسمان نیمه شده بود: مامان ماه روشو اونوری کرده ؟ حسنیه/ پنج سالگی @sherokoodaki
الاغ ابلهان خاموشی‌ست محمدمحسن/ هشت ساله @sherokoodaki
هدایت شده از شعر و کودکی
با دیدن گنجشکهای جمکران: اینا اومدن اینجا که گربه نخوردشون؟ علی اکبر/ پنج ساله @sherokoodaki