#شعر_و_کودکی دارم از بی صورتی ای می میرم دختر ۳ ساله @sherokoodaki

#شعروکودکی همسایه ها از اون دورا دستاشونو بردن بالا همه شون میگن سلام سلام شادی بازم برگشته غم و غصه ها رفته ثنا مقدسی ۷ ساله @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی انقد بدم میاد از این زَنای توی تلفناااا... (اشاره به: خط مشترک مورد نظر....) ۷ ساله. دختر @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی پسرا که دوستی ندارن… دختر. سه سال و نیمه @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی شیطون رفته توی گولم ۵ ساله. پسر @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی پارچ همون لیوان آدم بزرگاس پسر. ۴ ساله @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی کاش آدما اول پیر باشن بعد جوون بشن بعد بچه بشن. تا هیچ کس پیر و مریض نشه... سارا. ۶ ساله @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی شب خیلی دوره. حسین. دو و نیم ساله @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی دست خدا خیلی بزرگه که به همه جا میرسه ؟ امیر حسین. ۴ ساله @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی به نظرم خدا یه امپراطور خیلی مهربونه درسته مامان؟! 5 سال و 4 ماه. دختر @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی بچه‌ها اولش مثل ـُ ی استثنان، خیلی کوچیکن، دیده نمیشن. اما کم کم تبدیل میشن به «و». سوگند ۷ ساله @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی خدا شبیه آقاجونه یه عمامه ی سیاه داره با یه عبا موهاشم کوتاهه فقط قدش اونقدر بلنده که همه رو می بینه سارا، ۷ ساله @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی واژه توی یک کتاب توی یک کتابخانه ی بزرگ زندانی است آزاد میشود وقتی بخوانیمش محدثه طوبایی، ۹ ساله @sherokoodaki

پدرم مي گويد: "نبايد به گذشته فکر کرد" برادرم مي گويد: "مامانا هيچ وقت نمي ميرند" خواهرم مي گويد: "بايد با مرگ مادرمان کنار بياييم" کاش مي دانستم مادرم هم چه مي گويد فائزه سادات محمدی/11 سالگی

#شعر_و_کودکی مامان نیست من و بابا و آبجی باهم تنهاییم... الهام.سه ساله. @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی بابا اگه برام بستنی نخری بهت جایزه نمی دم... دختر. دو سال و نیمه @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی خدا همه جا هست منم خدارو اندازه ی همه جا دوست دارم دختر. ۴ ساله @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی مامان می دونی حضرت زهرا برای آتش نشاناست؟ پسر. سه ساله @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی چرا ماه چسبیده به آسمون؟ دوست دارم ماه بیاد توی خونه مون زهرا. سه سال و چهار ماه @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی دو تا ماه داریم. یکی مثل زردآلوئه، یکی مثل موز زهرا. سه سال و چهار ماه @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / 8 ساله) از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان / ۹ ساله) از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله) از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی مامان با خواب می تونم برم مشهد. محی الدین. سه ساله @sherokoodaki

#شعر_و_کودکی زمستان بود یکدفعه بهار شد سامان دادبان. ۹ ساله @sherokoodaki