#شعر_و_کودکی
مامان انقدر برای حضرت رقیه گریه نکن اشکات برا امام رضا تموم میشه ها
حلما/ هفت ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مادر:
فدات شم، آخه تو دیگه کی بودی؟
دختر:
من خدا بودم بعدش آدم شدم
فاطمه/چهار ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
-روز قیامت یعنی چی؟
یعنی روزی که همه ما دوباره زنده میشیم؟
حتی امام حسین؟
+ آره
-یعنی اون موقع امام حسین رو میبینیم؟
محمدمحسن/شش و نیم ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان!
امام زمان که بیاد بابای حضرت رقیه هم دیگه برمی گرده پیشش؟
زهرا/ 4ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
در راه برگشت از سقایی روز تاسوعا:
مامان من به همه آب دادم اما خودم هیچی آب نخوردم
محمدامین/ پنج ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
آدم هر چی عقلش بهش می گه، نباید بگه نه!
امیرعلی/هشت ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان این لوبیا چشم بلبلیه
اینم لوبیا توش گل گلی(لوبیا قرمز)
فاطمه/ دو سال و هفت ماهه
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان اشکاتو بده من،من گریه کنم
فاطمه/ دو سال و هفت ماهه
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
مامان
قبلا می گفتم خوش به حال بچه های چند ماهه ای که بی گناه مردند و معصوم رفتند پیش خدا
اما الان می گم خوش به حال ما که برای امام حسین گریه کردیم
فاطمه ده ساله
@sherokoodaki
هدایت شده از توییتر فارسی
دوستم دندونپزشکه، از بهزیستی یه پسر کوچولوی ۱۰ ساله اوردن کلینیک، ازش پرسیده بیماری خاصی نداری؟ گفته نه فقط یه بار قلبم شکسته ! 💔
@OfficialPersianTwitter
#شعر_و_کودکی
چرا خواهری (که مریض بوده) نمرد بره پیش خدا؟
مادر:
تو می خوای بری پیش خدا؟
خدا همهجا هست!
حسین/ سه ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
انقد موهات بلنده که نمی شه ذهنتو خوند
پسر/ هفت ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
دونات ها تو سیاره چکار می کنن؟
-چکار می کنن؟
شنا می کنن
سجاد/ دو و نیم ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
با کلی ذوق اومده می گه:
مامااااان می خوایم بریم مسجد، چقدر مسجد خوشحاله!
فاطمه/۲ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
بابا میشه امشب بریم مسجد بعدش بریم هیئت بعدشم بریم مشهد؟
فاطمه/ دو ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
تاب تاب عباسی.. خدا منو نندازی اگه منو بندازی ؛ گازت می گیرم
فاطمه/ چهار ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
این مقبره رو دیده می گه:
مامان یه کربلا اینجاست
محمدعلی/ دو سال و نیمه
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
محمدعلی بابا از کربلا اومد بهش چی می گی؟
_افرین باباجووون امبولانس سفید برام خریدی
محمدعلی/ دوسال و نیمه
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
+خورشید شروق کرده
_شروق نه، طلوع
پس چرا از مغرب میاد میشه غروب از مشرق میاد میشه طلوق ؟ باید بشه شروق..
حلما عبدی/ هفت سالگی
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
به خاله زهره که همیشه توی خونه روضه می گیره:
خاله روضه
محمدحسن/ سه و نیم ساله
@sherokoodaki
#شعر_و_کودکی
بعد از دیدن انیمشین رباتهای مبدل:
مامان یه داداش برام بیار که اسمشو بذاریم "رباتعلی"
علی/ سه و نیم ساله
@sherokoodaki