eitaa logo
شعر و کودکی
703 دنبال‌کننده
226 عکس
8 ویدیو
0 فایل
جملات شاعرانه کودکان جملات شاعرانه کودکان را با ذکر سن و نام کودک ارسال کنید: @telkalayam
مشاهده در ایتا
دانلود
مامان! عشق، دست آدمه؛ پول، پای آدم آدم با عشق آدما رو بغل می کنه ولی با پول راه می ره مامان خدا هم عشقه هم پول حلما عبدی/ شش و نیم ساله @sherokoodaki
وقتی خیلی گرسنه باشه: "از ته دلم ضعف میاد بالا" محمد/ ۷ونیم ساله @sherokoodaki
در جواب قربونت برم: خدا درد نکنه (دستت درد نکنه + خدا نکنه) سجاد/ دو ساله @sherokoodaki
-مامان! +بله -می دونستی آتیشا بعضیاشون مهربونن بعضیاشون بَدن؟ +چطور؟ -مثلا آتیشی که توی بخاری هست مهربونه چون ما را گرم می کنه، اما آتیشی که درِ خونه‌ی کسی را می سوزونه خیلی بَده! محمد/ ۷ونیم ساله @sherokoodaki
میگه مامان منو میشماسی؟(میشناسی؟) من حسین جانم حسین ۲/۵ ساله @sherokoodaki
مامان چرا گریه می کنی؟می خوای بری امام حسینِ خسته ها؟ حسین ۲/۵ ساله مداحی امام حسین خسته ها از سید رضا نریمانی @sherokoodaki
در ورود به تهران و مواجهه با آسمان آلوده: بابا این ابراشون چند وقته حموم نرفتن فاطمه رقیه/ 5 ساله @sherokoodaki
موقع صدا زدن بچه ای که هم نام خودش است: -من! بیاا زینب/ یکسال و ده ماهه @sherokoodaki
مامان من فکر می کنم خدا تو بدنمه وقتی مهربون می شم... سید حسین/ چهار ساله @sherokoodaki
با دیدن خانه های محصور در برف: خوش به حال اینا توی برف زندگی می کنن محمدامین/ چهار و نیم ساله @sherokoodaki
مامان‌‌ فهمیدم بارون که تُرد بشه می شه برف.. حلما عبدی/ شش و نیم ساله @sherokoodaki
بارون درازه (لاغر یعنی) ولی برف چاقه حلما عبدی/ شش و نیم ساله @sherokoodaki
خدا داره با دستاش برف می پاشه تو خیابون! محمد/چهار ساله @sherokoodaki
شعر و کودکی
#شعر_و_کودکی #کلمه_ها_و_ترکیب_های_تازه با دیدن درختان ومناظر برفی: آخ جون! باغ برف! محمدامین/ چها
فوتبال پاسانَکی: نوعی فوتبال که در آن فقط پاسکاری می کنند و گل نمی زنند. دفتر بخش آوری: دفتری که در آن کلمه ها را بخش بخش می نویسند. پسر/ هفت ساله @sherokoodaki
بابا؟ اینا چرا این صداها رو از خودشون درمیارن؟ (در واکنش به میان برنامه های بدون کلام رادیو معارف) پسر/ هفت ساله @sherokoodaki
با تعجب و ذوق به دست اکلیلی خودش نگاه می کند: دستم آسمون شده اینا ستاره ست سجاد/ دو سال و دو ماهه @sherokoodaki
در مقابل اسباب بازی ای که خواهرش بهش داد گفت مرسی گفتم مامان چرا نمیگی ممنون گفت مرسی معنیش با ممنون فرق داره مرسی یعنی نمی خوام مجتبی/ چهار ساله @sherokoodaki
سر نماز بودم. بچه ها بازی می کردند. از حرفشان خنده ام گرفت. فاطمه رقیه: مامان برای خدا تعریف کن ما چی کار می کردیم دختر/ شش ساله @sherokoodaki
مامان؟ 9 می تونه یکو بوس کنه؟ محمدمهدی/ دو سال و ده ماه @sherokoodaki
می دونستی دایی ناسور یه نوع داییه که به آدم حمله می کنه آدمو پاره پور می کنه؟ محمد امین/ چهار و نیم ساله @sherokoodaki
با گریه: چرا همه زرت و زرت باردار می شن ما زرت و زرت باردار نمی شیم؟ پسر/ هفت ساله @sherokoodaki
خدا ما رو چه اندازه ای می بینه؟ آیسا/ سه ساله @sherokoodaki
آبجی می دونی چرا باید بعد از نماز قران خوند؟ چون اول تو با خدا حرف می زنی بعد خدا باهات حرف می زنه علی محمد/ هفت و نیم ساله @sherokoodaki