زبانحال امام حسین علیه السلام هنگام خروج از مدینه
مدینه من ولی عالمینم
عزیز قلب زهرا حسینم
رسیده وقت رفتن سوی جانان
رسیده ای مدینه فصل هجران
ببین ای شهر غم ای مدفن یاس
به همراهم علی و عون و عباس
میان قافله چون ماه کوکب
رباب و اصغر و کلثوم و زینب
روم من با رقیه با سکینه
خداحافظ خداحافظ مدینه
غریب وعده گاه نینوایم
قتیل طف،شهید کربلایم
منم مهر سپهر آفرینش
ز امرم چرخ گردون راست گردش
منم در شام ظلمت نور عرفان
حریمم خوبتر از طور عرفان
صفایم مروه ام حجّم زکاتم
چراغ راه و کشتی نجاتم
منم دوم گلِ باغ ولایت
منم معنای ایثار و شهادت
منم ارکان آیین پیمبر
منم احیاگر دین پیمبر
منم خون خدا محبوب سرمد
محمد از من و من از محمد
به دوش او اگر چه زینت هستم
اگر چه عشق آل عصمت هستم
اگر چه رفتنم تقدیر و بخت است
به آل هاشمی هر چند سخت است
ولی من خود نِیَم ، یکسر خدایم
به فکر وعده ی قالو بلایم
روم تا که شهید عشق گردم
برای حفظ دین مرد نبردم
روم تا که کنم اهدا سرم را
ببینم غرقِ در خون اکبر را
روم تا در کنار نهر علقم
شود پشتم ز داغ ساقی ام خم
روم تا اصغرم در خواب گردد
ز تیر حرمله سیراب گردد
روم هیهات من الذله گویم
مسیر عشق در مقتل بپویم
روم تا بهر اثبات ولایت
کند زینب به تن رخت اسارت
روم بهر جهاد و سرفرازی
کنم با حضرت حق عشق بازی
دهم جان صد چو عزرائیل ها را
کنم رد بر مدد جبریل ها را
به عالم تا ابد در دشت غربت
پیامم هست ایثار و شهادت
امیر مُلکِ انسان سازی ام من
سراسر شورم و جانبازی ام من
ببین چشمان گریانم مدینه
رسیده روز هجرانم مدینه
مدینه الوداع ای شهر ماتم
خداحافظ الا ای وادی غم
چه آذرها که در تو شعله ور شد
چه غم هایی که در تو جلوه گر شد
چه غم آن که نبی از این جهان رفت
به سوی آن سرای جاودان رفت
چه غم آن که علی خانه نشین شد
به کوچه مادرم نقش زمین شد
چه غم آن که میان کوچه هایت
اهانت شد به قرآن و ولایت
چه غم آن غم که دستی گشت بسته
چه گویم من زِ پهلوی شکسته
چه غم آن غم که شد قدّی خمیده
سُرور قلب احمد شد شهیده
همو که علت خلق جهان است
میان خاک تو قبرش نهان است
اگر چه سوز تا افلاک دارم
در آخرش خواهش از تو خاک دارم
الا ای خاک پاک عالم آرا
مدارا کن تو با پهلوی زهرا
🔴 این شعر در حدود سال ۸۳ سروده شده
#دلنوشته
#خروج_از_مدینه
#شعر_امام_حسین
@sherosabk
ابیاتی درباره جنایات رژیم حرامزاده صهیونیستی در لبنان
دنیا پر از جنایت و ظلم جفا شد
لبنان ببین که معرکه ی کربلا شده
تحت لوای خامنه ای ، مقتدای ما
سید حسن به حزب خدا مقتدا شده
هر کس که داشت حاجت جانبازی و وصال
در نینوای وادی لبنان فدا شده
اعراب بر جفای عدو بی تفاوتند
زین رو یهود پر خطر و بی حیا شده
امّا به ذکر قدسی لبیک یا حسین
سید حسن حریف همه اشقیا شده
از یُمن نور مکتب ناب خمینی است
کین سرّ سرخِ فتح و ظفر بر ملا شده
نه در جنوب خطه ی لبنان که هر کجا
تیر دفاع جانب دشمن رها شده
سرمایه ی الهی اشک غم حسین
موشک شده است و جان عدو را بلا شده
از بهر چیرگی به یهود ستم شعار
شیعه هماره گرم نوای دعا شده
از داغ طفل ها و زنان به خاک و خون
شادی ز خیل شیعه بدل بر عزا شده
زین دردها به خاطر غمدیده ام عیان
درد غریبیِ پسر مرتضی شده
آن کس که کام خشک به گودال قتلگاه
سر از تن مقدس و پاکش جدا شده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
ابیاتی در بیان حماسه سازی حزب الله
رسیده است به عالم صدای حزب الله
یهود خورده شکست از قُوای حزب الله
هزار شکر که با افتضاح لشکر کفر
اثر نمود دعا از برای حزب الله
کنون بگویمت ای راز دارِ سرّ ظهور
درون پرده من از ماجرای حزب الله
ز یمن مکتب آن سیّدِ خراسانی
شده است نصر خدا ، مقتدای حزب الله
🔴 این ابیات در سال ۸۵ سروده شده
#دلنوشته
#شعر_مقاومت
#لبنان #فلسطین
#ولایت_فقیه #شهدا
@sherosabk
شرح شهادت عابس بن شبیب علیه السلام
روز عاشورا به جولانگاه عشق
عابس آمد در حضور شاه عشق
عابس آن شاه شهیدان را مجیب
یاور خون خدا، اِبنُ الشّبیب
عابس آن آلاله ی گلزار عشق
وان که بوده از ازل بیمار عشق
خواست رخصت بهر جنگ اشقیا
از حسین بن علیّ مرتضی
شاه رخصت داد بر آن شیر مرد
کرد عابس رو به میدان نبرد
همچو شیری بین خیل روبَهان
غُرِّشی بِنمود بر کافر دلان
ناز شست آن محب سینه چاک
شد دو صد از دشمنان دین هلاک
در همان دم بین آن قوم رَجیم
نعره زد ناگه ربیعِ بن تمیم
کِی جماعت این که باشد بی شکیب
در شجاعت هست ثانیِ شبیب
همچو بابش بهترین جنگ آور است
او به تنهایی خودش یک لشکر است
تا به حالا در صف هیجا بسی
تن به تن با او نجنگیده کسی
زین سخن ها و اشاراتِ عیان
رُعب افتادی به جان کوفیان
پور سَعد آنکه صدا زد از جَفا
سنگ بارانش کنید این مرد را
گشت عابس آن محب بی نظیر
بین آن قوم ستم گستر اسیر
از جفای کوفیان خیره سر
او فِتاد آنگَه کُلَهخودش زِ سَر
چونکه لَختی وَعده ی او دیر شد
پِیک وَصلش دِشنه و شمشیر شد
دید آندم سرنوشت عشق را
داشت احساسِ بهشت عشق را
پیکر پاکش به خون آغشته شد
غرق آن احساس ، عابس کشته شد
🔴 این شعر در سال ۸۶ سروده شده
#مثنوی
#دلنوشته
#اصحاب #شعر_اصحاب
#عابس #عابس_بن_شبیب
@sherosabk
شرح شهادت مسلم بن عوسجه علیه السلام
آن ز ملک هر تَعَلُّق خارجه
پیر رِندان مسلم بن عوسجه
آن ولایت پیشه ی صاحب کمال
یاور خون خدای لایزال
پیر مردی ظاهرِ او کم توان
باطناً چیره به صد لشکر جوان
دورِ عِیشَش چونکه بر پایان رسید
خدمت مولای اِنس و جان رسید
رخصتی بگرفت از بهر نبرد
پس وداعی با امام خویش کرد
رو به سوی بزم قَربانگه نمود
وَه چه قُربانگه پر از قوم عَنود
وَه چه قربانگه سراسر تیغ ِ تیز
کوفیانش منتظر بهر ستیز
در دفاع از سیّد کون و مکان
خوش نبردی کرد با اهریمنان
او تَک و دشمن زِ هر سو بیشمار
بعدِ لَحظاتی زِ جنگ و کارزار
گشت تیغ خصمِ از دین خارجه
پیکِ وصل مسلم بن عوسجه
رشته ی آمال او از هم گسست
ضربه های تیغ بر جسمش نشست
آن دلاور شیر صحرای جهاد
از فراز اسب، بر خاک افتاد
زد شرر بر قلب مافیها غمش
شاه دین خون گریه کرد از ماتمش
لیک مُسلِِم، آنکه بود عَبد و خَدَم
مُزد خود بِگرفت از شاه کرم
خرمن آلام او بر باد رفت
دردهایش جملگی از یاد رفت
چونکه بر بالینش آمد بی شکیب
سبط پیغمبر به همراه حبیب
گفت آن وجهُ الَّهِ رَبُّ الصَّمَد
رحمت حق بر تو بادا تا ابد
بین خاک و خون غُنودی، مرحبا
خوش مرا یاری نمودی مرحبا
پس حبیب آمد کنار پیکرش
گفت با آن یارِ از جان بهترش
مُسلِما ای همچو لاله، سُرخ رو
حاجتی داری اگر مؤمن بگو
گفت بر تو زین دل پر مِحنَتَم
ای رفیق این است تنها حاجتم
تا نفس هایت بیفتد بر شمار
دست از فرزند زهرا بر ندار
ای حبیب ای یار شاه عالمین
بعد من جان تو و جان حسین
🔴 این شعر در سال ۸۶ سروده شده
#مثنوی
#اصحاب
#دلنوشته
#شعر_اصحاب
#مسلم_بن_عوسجه
@sherosabk