مرثیه ی خروج از شام و زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها
با سوز و نوا می روم
از شام بلا می روم
به کرببلا می روم
از شام بلا می روم
در این مصائبی که دیدیم
بر ما عجب زاری نمودید
خوش میهمانداری نمودید
ای شامیان بی مروّت
ما می رویم با اشک و ناله
جان شما جان سه ساله
در میان شهرتان دردانه جامانده
در شرار بی کسی پروانه جامانده
این مصیبت بر که گویم که در این غربت
گوهر ما گوشه ی ویرانه جامانده
آن دختر ماتم دیده
آن کودک غم کشیده
حرف و سخنش چنین بود
با رأسِ زِ تن بریده
بابا کجا بودی ببینی
یاس سپیدت را تو نیلی
از ضربه های سخت سیلی
بابا کجا بودی ببینی
یاست شده از کینه پرپر
خیلی شدم شبیه مادر
این چهل منزل چها دیدم منِ مضطر
یک شبی جا مانده ام از آل پیغمبر
نیمه شب زجر لعین من را چو پیدا کرد
زد مرا بابا ، چه گویم بر تو ای دلبر
🔴 اشعار این زمزمه در حدود سال ۸۷ سروده شده
#شب_سوم
#شام #خروج_از_شام
#زبانحال_حضرت_زینب
#حضرت_رقیه #زمزمه_حضرت_رقیه
@sherosabk
مطالبات حضرت زینب سلام الله علیها از یزید ملعون هنگام خروج از شام
نقل بنموده ابی مِخنَف چنین
بعدِ یک دنیا جفا و ظلم و کین
اهل بیت عصمت و شامِ بلا
موقعِ رجعت به سوی کربلا
گفت پور معاویه،یعنی یزید
کِی سیه پوشیدگانِ رو سپید
هر چه میخواهید گویید این زمان
تا برآورده کنم حاجاتتان
گفت زینب بضعه ی خیرالنسا
که سه مطلوبِ مهم داریم ما
اولاً عمّامه ی جدّم رسول
او که بوده جانِ زهرای بتول
ثانیاً پیراهنِ آن نورِ عین
جامه ی خونین مولایم حسین
ثالثاً آن نورِ چشمان ترم
معجرِ خاکیِ زهرا مادر
زین حدیث غم چنان ابر بهار
بر حسین و اهل بیتش خون ببار
#دلنوشته
#خروج_از_شام
🔴 سروده شده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۹۹
@sherosabk
مطالبات حضرت زینب سلام الله علیها از یزید ملعون هنگام خروج از شام
نقل بنموده اَبی مِخنَف چنین
بعدِ یک دنیا جفا و ظلم و کین
اهل بیت عصمت و شامِ بلا
موقعِ رجعت به سوی کربلا
گفت پور معاویه،یعنی یزید
کِی سیه پوشیدگانِ رو سپید
هر چه میخواهید گویید این زمان
تا برآورده کنم حاجاتتان
گفت زینب بضعه ی خیرالنسا
که سه مطلوبِ مهم داریم ما
اولاً عمّامه ی جدّم رسول
او که بوده جانِ زهرای بتول
ثانیاً پیراهنِ آن نورِ عین
جامه ی خونین مولایم حسین
ثالثاً آن نورِ چشمان ترم
معجرِ خاکیِ زهرا مادر
زین حدیث غم چنان ابر بهار
بر حسین و اهل بیتش خون ببار
#دلنوشته
#خروج_از_شام
🔴 سروده شده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۹۹
@sherosabk