eitaa logo
شعر و ذکر (اشعار کربلایی جابر عابدی)
548 دنبال‌کننده
60 عکس
48 ویدیو
1 فایل
اسیر عشق حسن خانوادگی شده ایم... ارتباط با ادمین: @khademkashani نقد و نظر شما را با اشتیاق می خونم
مشاهده در ایتا
دانلود
زخم های سامرا هرگز نمی گردد دوا سینه ای که سوخته با طعنه، دارد ناله ها از وطن تبعید و لحظه لحظه ها تحت نظر داغ دوری از مدینه نیست پس غیر از بلا میزبانی در خرابه، خاکِ عالم بر سرم هادیِ اُمّت کجا و این جسارت ها کجا شیعه می گردد جُنَیدی دشمن آل علی با نگاه نافذ و با دست اعجاز شما می شود در سال های عمرتان بی پرده دید کینه های سخت معتزّ و بنی عباس را روضه ات تکرار شام و زینب و سجاد شد وای از بزم شراب و تعارف آن بی حیا زهر، آتش زد به جانت در دیار بی کسی خانه ات شد مدفنت ای ماهِ شام سامرا خوب شد آمد پسر بالای جسم اطهرت یک پسر هم آمده دنبال بابا، کربلا دید افتاده به خاک و خون و پاره پاره تن سر جدا، حنجر جدا نه، رگ به رگ هایش جدا دفن کرد بابای خود را آه، زین العابدین بی کفن در غربت و با قطعه ای از بوریا جابر عابدی @sherozekr
در حسرت دیدنت ندارم آرام تا وصل، کشیدنت ندارم آرام برگرد عزیز فاطمه بی تابم از شوق رسیدنت ندارم آرام جابر عابدی @sherozekr
تب کردم از این جدایی طولانی بی تاب شدم برای تو می دانی پیش همه گفتم که تو بر می گردی دیر است بیا مسافر بارانی جابر عابدی @sherozekr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به عشق همه ی آنهایی که از جان و دل امیرالمؤمنین علی علیه السلام را دوست دارند... دخیل دست یاریم و وَلا غیر فقط خاک نگاریم و وَلا غیر مگر دین شرح غیر از حُبّ و بُغض است علی را دوست داریم و وَلا غیر جابر عابدی @sherozekr
💠 13 رجب المرجب، ولادت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)💠 باز آمد رجب و یار مرا مستم کرد ذکر او گفتم و هر بار مرا مستم کرد سیزده بار زدم باده ز صهبای رجب بعد هر بار همین کار مرا مستم کرد گوش من جرعه ای از ذکر علی تا نوشید شور او در سرم انگار مرا مستم کرد خبر آمدنش گوش جهان را پر کرد شوق این وعده ی دیدار مرا مستم کرد کعبه از لحظه ی میلاد گرفته حرمت قبله از جلوه ی دلدار مرا مستم کرد ساقی از باده نگو لب به شرابت نزنم چون که آن ساقی هشیار مرا مستم کرد دیگر از باده ی کهنه نه نمی خواهم چون صحبت از حیدر کرار مرا مستم کرد آنقدر گشت زمین تا علی از راه آمد گنج میخانه ی کعبه، اسدالله آمد ........... تا که نور رخ او در نظر ما افتاد عشق مولا به دل دربه در ما افتاد سر به راه از نفس حضرت جانان گشتیم خوب شد سایه ی حیدر به سر ما افتاد صحبت از عشق علی عالم ذر مطرح شد قرعه بر قلب و دل بی خبر ما افتاد از همه خوب تر این شد که گدایی علی نسل در نسل در اصل و ثمر ما افتاد با هوایش به خدا زندگی از نو کردیم بسکه در کوی علی بال و پر ما افتاد بر نداریم سر از سجده ی شکر از وقتی که به دست علی قدر و قدَر ما افتاد بین گمراهی ما دست خدا پیدا شد نقشه ی راه خدا در گذر ما افتاد هر که محبوب خدا شد به خدا مست علی است علوی بودن ما معجزه ی دست علی است ..... از تولای علی شیعه صفا می گیرد دل هر عاشق دلبسته جلا می گیرد کمترین اجر محبان علی هست بهشت با علی مُهر رضایت ز خدا می گیرد شربت کوثر و تأیید صراط و میزان این جوابی است که از شاه ولا می گیرد بوتراب است عیار همه ی مخلوقات عالم و آدم از این مرد، بها می گیرد در مدار نجفش خوب تلاقی دارد کهکشانی که از او راهنما می گیرد کار خورشید همین است که او صبح به صبح نور از تابش ایوان طلا می گیرد هر که آورده درِ خانه ی او دردش را مطمئن است که هر بار شفا می گیرد آنکه مهرش به دل افتاد علی بود علی نمک سفره ی ایجاد علی بود علی ......... اوج ایمان علی و وزنه ی میزان حیدر مظهر بندگی و مقصد انسان حیدر نبأ و مائده و فجر و ضحی و یاسین سرّ اسرار خدا، معنی قرآن حیدر کم ندارد ز خدا غیر خدایی اما می برد دل ز دل حضرت سبحان، حیدر از عبادات همه، جنّ و بشر بیشتر است ضربه ای که بزند در دل میدان، حیدر ذوالفقارش به یقین قوت قلب نبوی است لا فتی گفته خدا بر یل غرّان، حیدر در عدالت نرسد هیچکسی بر مولا پای احکام خدا گوش به فرمان حیدر گر چه خیبرشکن است از طرفی دستانش می دهد نان فقیران و یتیمان حیدر امشب از لطف خدا شور و شعف می خواهیم جامی از شربت انگور نجف می خواهیم ...... بر سر دار علی میثم تمار شدیم در مسیر علوی همره عمار شدیم مثل سلمان و ابوذر به علی دل بستیم ما هم از سلسه ی حضرت دلدار شدیم گنج مهر علی و آل علی در دل ماست اینچنین قیمتی و حافظ اسرار شدیم مقتدا حیدر و رهبر علی و ما پیرو این هم از لطف خدا بود که هشیار شدیم روز محشر همه با آل علی محشوریم چون که خاک قدم حیدر کرار شدیم دست ما نیست اگر دل به حسینش دادیم یا که دلباخته ی عشق علمدار شدیم هر کجا حرف حسن شد همه مستی کردیم با عنایات حسن شهره ی بازار شدیم خسته بودم ز سر لطف پناهم دادند بچه های علی و فاطمه راهم دادند جابر عابدی @sherozekr
من و این بغض و چشمان تر آقا نشد حال گدایت بهتر آقا نفس در سینه ام حبس است بی تو بیا تا که نمرده نوکر آقا جابر عابدی @sherozekr
نور می گیریم هر لحظه از ایوان نجف شعر هم مستی کند در شور دیوان نجف آنقدر انگور روییده به بستان ضریح خادمان در اصل هستند باغبانان نجف صاحب باغ نجف جام بهشتی می‌دهد بر کسی که می شود مست و غزلخوان نجف دیده خیر عرش را از آسمان و از زمین زائری که مانده گریان زیر باران نجف روزی از لطف علی دارند مردم تا ابد سفره ای اندازه ی دنیا شده خوان نجف خوش به حال نان خور مولا که خوشبخت است چون پخته زهرا از ازل با دست خود نان نجف عرشیان دست ادب بر سینه در صحن حرم بوسه می گیرند از دستان جانان نجف جبرئیل و آن همه جاه و مقام و منزلت با ملائک روز و شب هستند دربان نجف ماه و خورشید و ستاره از تمام کهکشان معتکف هستند در کنج شبستان نجف هر چه می گویم تمامی که ندارد مدح او مانده ام در وصف آقایی سلطان نجف جابر عابدی @sherozekr
به دلم افتاد امشب این عرض ارادت رو به ساحت مقدس حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بارگذاری کنیم.... به امید گوشه نگاهی، اربعین را از نجف آغاز کردم یا علی... ___________ در سرم دارم هوای صبح ایوان علی گوشه ی صحن نجف با جمع مستان علی باده ها می جوشد از انگور بالای ضریح لب گذارم بر سبوی حق پرستان علی می رسد خورشید اول آستان بوسیِ او بعد از آن می گیرد اوج از لطف و احسان علی آسمان با نور ایوان حرم روشن شده نور می گیرد ستاره در شبستان علی دست و پا گم می کنم وقتی که نامش می برم داد مستی می زنم، جانم به قربان علی روز محشر پای میزان با ولای مرتضی هر عمل سنجیده می گردد به میزان علی تا قسیم النار والجنه جناب حیدر است قسمت ما می شود جنت به فرمان علی منکران در بهت از برهان اثبات خدا کافران بیچاره از اثبات برهان علی مثل سلمان غرق در اوصاف مولا مانده ایم اصل اسلام است حیدر، ما مسلمان علی درک این مطلب خودش سیر مقامات است که روزی عالم رسیده از سر خوان علی گندم مهر علی را کاشت، حق روز ازل می خورد عالم هنوز از سفره ی نان علی کعبه گشته سینه چاک جلوه ی ربانی اش شد زمین مست از قدوم نورباران علی در جواب این سوال، عاجز شدند اهل کتاب میزبانش کعبه شد یا کعبه مهمان علی؟ قبله شد حیدر، حرم حیدر، از آن هم بیشتر السلام ای دلربای حضرت سبحان، علی... جابر عابدی ╭●◆●✧●◆●╮ @sherozekr ╰●◆●✧●◆●╯
عشق است مگر عزیز زهرا جز تو دلخواه ندارد همه دنیا جز تو درد من خسته را کسی درمان نیست از خیر همه گذشتم آقا جز تو جابر عابدی @sherozekr
به بهانه ی میلاد حضرت باب الحوائج علی اصغر علیه السلام ______ لبریز عشقیم و دلی دیوانه داریم بر گِرد ساقی، ساغر مستانه داریم از باده ی ماه رجب پیمانه داریم با ذکر حیدر مستی جانانه داریم امشب مسیرم باز بر میخانه افتاد گرم علی گفتن شدم از شور میلاد _ از شوق، غرق قصه ی حیرانی ام من بین مدینه محو سرگردانی ام من در جستجوی خانه ای بارانی ام من مهمان بزم سفره ی سلطانی ام من من از ازل آباد آباد حسینم عمری گدای بذل اولاد حسینم _ ارباب ما بار دگر امشب پدر شد در آسمان، میلاد نوری خوش خبر شد جمع تمام خوبی خیر البشر شد سهم علی گویان عالم بیشتر شد کوچک ترین سوره به قرآن حسین است باب الحوائج باب احسان حسین است _ شهزاده ای که مثل او دنیا ندیده آقا و آقازاده ی تازه رسیده انگار حیدر را خدا باز آفریده رخساره اش خیلی به بابایش کشیده ای اهل حاجت باب حاجات آمد از راه مشکل گشای نسل سادات آمد از راه صحن دلم را آب و جارو کردم امشب با یا علی اصغر هیاهو کردم امشب با او دهان را باز خوشبو کردم امشب من هر چه شور و شوق را رو کردم امشب بند دلم را باز دادم دست ارباب امشب دوباره مست مستم، مست ارباب _ قنداقه ای دارد نخ اش حبل المتین است گهواره ای که هم تب و تاب زمین است زیر سرش هر شب پر روح الامین است مثل رقیه مثل اکبر دلنشین است یوسف اسیر حُسن او در هر نگاه است الحق و الانصاف مثل قرص ماه است _ عمه در آغوشش گرفته مثل قرآن عباس کرده صورتش را بوسه باران غم های اهل خانه را داده است پایان از بس شبیه فاطمه می خندد ای جان از روی او انوار حیدر منجلی شد مثل برادرهای خود، نامش علی شد دستان او مشگل گشای عالمین است با لطف او حتی کرامت زیر دین است نور علی و فاطمه، نور دو عین است جان رباب و پاره ی قلب حسین است می جوشد از کنج لبش صد چشمه کوثر دریا به دریا تشنه ی لبهای اصغر ____ آرام جان و طفل زیبای رباب است دلبند مادر، شور آوای رباب است دلگرمی امروز و فردای رباب است شیرین ترین بیت غزل های رباب است فطرس دخیل بخشش روز و شب اوست کوه نمک یک گوشه ی خال لب اوست _ با هر نفس از ابتدا اعجاز کرده باب الحوائج کار خود آغاز کرده با دست کوچک هر گره را باز کرده دست رقیه صورتش را ناز کرده خورشید در بیت حسینی سرزد امشب انگار علی اکبر بدنیا آمد امشب _ این دست ها و دامن باب الحوائج این دردها و گفتن باب الحوائج سرگشته ایم و مأمن باب الحوائج ماییم و صبح روشن باب الحوائج کارم غزلخوانی است محو ماهم امشب از این توسل کربلا می خواهم امشب _ اصغر ولی مانند اکبر بی نظیر است شش ماهه ای که در مسیر عشق، پیر است پیر مراد کربلایی ها، دلیر است بر هر چه شیدایی عاشورا، امیر است آمد به دست عشق معراجی شود او شش ماه لازم بود تا حاجی شود او یک روز هم بر دست بابا رفت بالا آمد به میدان مثل قاسم مثل سقا با گریه هایش ریخت برهم دشمنان را تا اینکه تیر آمد گلویش را زد آن جا از خنده های حرمله قلب حرم سوخت تیر سه شعبه حنجرش را بر پدر دوخت جابر عابدی @sherozekr
شوری به سر دارم برای دلبری امشب چشم انتظارم تا ظهور دیگری امشب در گوش جانم یک نفر می گوید انگاری آید دوباره اهل عالم حیدری امشب در بزم عشاق حسینی شور می گیرم مستم دوباره از شراب کوثری امشب از رفت و آمدهای بالا می توان فهمید دارد مدینه اتفاق بهتری امشب چشم ملائک خیره بر بیت الحسین است و بر چهره ی مسرور و شاد مادری امشب باید بگیرم عیدی ام را امشب از این در وقتی خدا داده به اربابم علی اصغر ........ عالم دوباره رود جاری دارد از دریا جانِ رباب است این که امشب آمده دنیا الله اکبر بسکه این صورت نمک دارد در چشم او پیداست نور حضرت زهرا مجموعه ی حُسن خدادادی آل الله جمع است در لبخند شیرین همین آقا و اِن یکاد است روی لبهای علی اکبر می بوسد از ذوقش برادرزاده را سقا لالایی اش را یا علی می خواند از اول زینب گرفته در بغل جانِ برادر را کوچکترین سوره به قرآن حسین آمد جان رباب و زینب و جان حسین آمد .......... گل کرده لبخند رقیه با تماشایش دارد سکینه خنده بر روی دلارایش از ذوق، انگاری که تازه گشته است بابا بسکه نظر دارد بر این قنداقه بابایش این خانواده زنده کردند یاد مادر را وقتی که دیدند نقش زهرا را به سیمایش عطر محمّد در فضا پیچیده باز امشب بارانِ رحمت ریزد از ابر قدمهایش حالا رباب است و مسیح حضرت ارباب غبطه خورد مریم به مادر با مسیحایش جا دارد از خوشحالی و این جشن و شادی ها آقا به ما عیدی دهد کرببلایش را ....... مِی را دوباره از شعف تا به گلو کردیم در چشمه ی مِهر علی اصغر وضو کردیم باب الحوائج پا به دنیا زد خدا را شکر ما هم برای حاجت خود رو به او کردیم دلبستگان حضرتش گشتیم چونکه ما خود را گدای او، نه! صاحب آبرو کردیم غیر از علی اصغر دلارایی ندیدیم و امشب به شوق یک نگاهش آرزو کردیم یک کربلا امضا کند امشب برای ما با او بهشت با صفا را جستجو کردیم دستش گره وا می کند بی حد و اندازه هم پای عباس و حسین او دارد آوازه ....... اصغر نگویید و بخوانیدش علی اکبر شیر است در قنداقه مثل جذبه ی حیدر شش ماه دیگر می شود معلوم تاثیرش در ماجرای کربلا و لحظه ی آخر کوچک ولی سرباز عاشورای ارباب است گل می کند این غنچه حتی زخمی و پرپر او با گلویش کربلا را فتح خواهد کرد مُهر دلالت می زند بر پای این دفتر طفل است و از او انتظار رزم میدان نیست اما به گریه می دَرَد شیرازه ی لشگر یاللعجب از رزم عاشورایی اصغر جانم فدای این همه آقایی اصغر ........ امشب مرا در کربلا مهمان کند خوب است بار دگر بر عاشقان احسان کند خوب است دل های تشنه التماسش می کند امشب این دشت را مهمانی باران کند خوب است حالا دخیلم را به ذکر نافعش بستم با یک نگاهش مشکلم آسان کند خوب است خورده گره بر کار قلب مبتلای ما حاجات ما و درد ما درمان کند خوب است فردای محشر لحظه ی ناب شفاعت هم در دست زهرا صحنه ای طوفان کند خوب است این دست های خالی افتاده را دریاب باب الحوائج یا علیّ اصغر ارباب جابر عابدی @sherozekr
ساقی تو بیا و جام ما را برسان آن سایه ی مستدام ما را برسان گفتم شب جمعه کربلا خواهی بود لطفی کن و پس سلام ما را برسان جابر عابدی @sherozekr