eitaa logo
شعر و ذکر (اشعار کربلایی جابر عابدی)
546 دنبال‌کننده
60 عکس
48 ویدیو
1 فایل
اسیر عشق حسن خانوادگی شده ایم... ارتباط با ادمین: @khademkashani نقد و نظر شما را با اشتیاق می خونم
مشاهده در ایتا
دانلود
به بهانه ی میلاد حضرت باب الحوائج علی اصغر علیه السلام ______ لبریز عشقیم و دلی دیوانه داریم بر گِرد ساقی، ساغر مستانه داریم از باده ی ماه رجب پیمانه داریم با ذکر حیدر مستی جانانه داریم امشب مسیرم باز بر میخانه افتاد گرم علی گفتن شدم از شور میلاد _ از شوق، غرق قصه ی حیرانی ام من بین مدینه محو سرگردانی ام من در جستجوی خانه ای بارانی ام من مهمان بزم سفره ی سلطانی ام من من از ازل آباد آباد حسینم عمری گدای بذل اولاد حسینم _ ارباب ما بار دگر امشب پدر شد در آسمان، میلاد نوری خوش خبر شد جمع تمام خوبی خیر البشر شد سهم علی گویان عالم بیشتر شد کوچک ترین سوره به قرآن حسین است باب الحوائج باب احسان حسین است _ شهزاده ای که مثل او دنیا ندیده آقا و آقازاده ی تازه رسیده انگار حیدر را خدا باز آفریده رخساره اش خیلی به بابایش کشیده ای اهل حاجت باب حاجات آمد از راه مشکل گشای نسل سادات آمد از راه صحن دلم را آب و جارو کردم امشب با یا علی اصغر هیاهو کردم امشب با او دهان را باز خوشبو کردم امشب من هر چه شور و شوق را رو کردم امشب بند دلم را باز دادم دست ارباب امشب دوباره مست مستم، مست ارباب _ قنداقه ای دارد نخ اش حبل المتین است گهواره ای که هم تب و تاب زمین است زیر سرش هر شب پر روح الامین است مثل رقیه مثل اکبر دلنشین است یوسف اسیر حُسن او در هر نگاه است الحق و الانصاف مثل قرص ماه است _ عمه در آغوشش گرفته مثل قرآن عباس کرده صورتش را بوسه باران غم های اهل خانه را داده است پایان از بس شبیه فاطمه می خندد ای جان از روی او انوار حیدر منجلی شد مثل برادرهای خود، نامش علی شد دستان او مشگل گشای عالمین است با لطف او حتی کرامت زیر دین است نور علی و فاطمه، نور دو عین است جان رباب و پاره ی قلب حسین است می جوشد از کنج لبش صد چشمه کوثر دریا به دریا تشنه ی لبهای اصغر ____ آرام جان و طفل زیبای رباب است دلبند مادر، شور آوای رباب است دلگرمی امروز و فردای رباب است شیرین ترین بیت غزل های رباب است فطرس دخیل بخشش روز و شب اوست کوه نمک یک گوشه ی خال لب اوست _ با هر نفس از ابتدا اعجاز کرده باب الحوائج کار خود آغاز کرده با دست کوچک هر گره را باز کرده دست رقیه صورتش را ناز کرده خورشید در بیت حسینی سرزد امشب انگار علی اکبر بدنیا آمد امشب _ این دست ها و دامن باب الحوائج این دردها و گفتن باب الحوائج سرگشته ایم و مأمن باب الحوائج ماییم و صبح روشن باب الحوائج کارم غزلخوانی است محو ماهم امشب از این توسل کربلا می خواهم امشب _ اصغر ولی مانند اکبر بی نظیر است شش ماهه ای که در مسیر عشق، پیر است پیر مراد کربلایی ها، دلیر است بر هر چه شیدایی عاشورا، امیر است آمد به دست عشق معراجی شود او شش ماه لازم بود تا حاجی شود او یک روز هم بر دست بابا رفت بالا آمد به میدان مثل قاسم مثل سقا با گریه هایش ریخت برهم دشمنان را تا اینکه تیر آمد گلویش را زد آن جا از خنده های حرمله قلب حرم سوخت تیر سه شعبه حنجرش را بر پدر دوخت جابر عابدی @sherozekr
عشق آمد و حیرت زده یکدست شدیم فارق ز هر آنچه بوده و هست شدیم وا شد درِ میخانه ی شعبان امشب با جام حسین بن علی مست شدیم جابر عابدی @sherozekr
عشق آمد و با نگاش مدیونم کرد از حلقه ی غم گرفت و بیرونم کرد لیلی به خودت نناز عشقت حرف است عباس علی دوباره مجنونم کرد جابر عابدی @sherozekr
از راه رسیده جان مجنون صلوات عشقش شده تا همیشه قانون صلوات میلاد عزیزه الحسین است امشب بر هر نفس رقیه خاتون صلوات .......... بر نور رقیه، جان جان ها صلوات امشب بفرست با مسیحا صلوات آمد که گره گشای عالم باشد بر فاطمه ی حسین زهرا صلوات .......... بر گوش دلم رسد ز هر سو صلوات بفرست تو هم در این هیاهو صلوات دلبند ابالفضل علمدار آمد نذر قدم رقیه بانو صلوات ......... بر خنده ی بابای رقیه صلوات بر ذکر دل آرای رقیه صلوات دختر تو نگو بگو فرشته است انگار بر جلوه ی زیبای رقیه صلوات جابر عابدی @sherozekr
ای خیل گدایان ز شعف دف بزنید پشت در خانه ی نبی صف بزنید ریحانه مصطفی به دنیا آمد مثل همه ی فرشته ها کف بزنید جابر عابدی @sherozekr
به بهانه ی میلاد حضرت باب الحوائج علی اصغر علیه السلام ______ لبریز عشقیم و دلی دیوانه داریم بر گِرد ساقی، ساغر مستانه داریم از باده ی ماه رجب پیمانه داریم با ذکر حیدر مستی جانانه داریم امشب مسیرم باز بر میخانه افتاد گرم علی گفتن شدم از شور میلاد _ از شوق، غرق قصه ی حیرانی ام من بین مدینه محو سرگردانی ام من در جستجوی خانه ای بارانی ام من مهمان بزم سفره ی سلطانی ام من من از ازل آباد آباد حسینم عمری گدای بذل اولاد حسینم _ ارباب ما بار دگر امشب پدر شد در آسمان، میلاد نوری خوش خبر شد جمع تمام خوبی خیر البشر شد سهم علی گویان عالم بیشتر شد کوچک ترین سوره به قرآن حسین است باب الحوائج باب احسان حسین است _ شهزاده ای که مثل او دنیا ندیده آقا و آقازاده ی تازه رسیده انگار حیدر را خدا باز آفریده رخساره اش خیلی به بابایش کشیده ای اهل حاجت باب حاجات آمد از راه مشکل گشای نسل سادات آمد از راه صحن دلم را آب و جارو کردم امشب با یا علی اصغر هیاهو کردم امشب با او دهان را باز خوشبو کردم امشب من هر چه شور و شوق را رو کردم امشب بند دلم را باز دادم دست ارباب امشب دوباره مست مستم، مست ارباب _ قنداقه ای دارد نخ اش حبل المتین است گهواره ای که هم تب و تاب زمین است زیر سرش هر شب پر روح الامین است مثل رقیه مثل اکبر دلنشین است یوسف اسیر حُسن او در هر نگاه است الحق و الانصاف مثل قرص ماه است _ عمه در آغوشش گرفته مثل قرآن عباس کرده صورتش را بوسه باران غم های اهل خانه را داده است پایان از بس شبیه فاطمه می خندد ای جان از روی او انوار حیدر منجلی شد مثل برادرهای خود، نامش علی شد دستان او مشگل گشای عالمین است با لطف او حتی کرامت زیر دین است نور علی و فاطمه، نور دو عین است جان رباب و پاره ی قلب حسین است می جوشد از کنج لبش صد چشمه کوثر دریا به دریا تشنه ی لبهای اصغر ____ آرام جان و طفل زیبای رباب است دلبند مادر، شور آوای رباب است دلگرمی امروز و فردای رباب است شیرین ترین بیت غزل های رباب است فطرس دخیل بخشش روز و شب اوست کوه نمک یک گوشه ی خال لب اوست _ با هر نفس از ابتدا اعجاز کرده باب الحوائج کار خود آغاز کرده با دست کوچک هر گره را باز کرده دست رقیه صورتش را ناز کرده خورشید در بیت حسینی سرزد امشب انگار علی اکبر بدنیا آمد امشب _ این دست ها و دامن باب الحوائج این دردها و گفتن باب الحوائج سرگشته ایم و مأمن باب الحوائج ماییم و صبح روشن باب الحوائج کارم غزلخوانی است محو ماهم امشب از این توسل کربلا می خواهم امشب _ اصغر ولی مانند اکبر بی نظیر است شش ماهه ای که در مسیر عشق، پیر است پیر مراد کربلایی ها، دلیر است بر هر چه شیدایی عاشورا، امیر است آمد به دست عشق معراجی شود او شش ماه لازم بود تا حاجی شود او یک روز هم بر دست بابا رفت بالا آمد به میدان مثل قاسم مثل سقا با گریه هایش ریخت برهم دشمنان را تا اینکه تیر آمد گلویش را زد آن جا از خنده های حرمله قلب حرم سوخت تیر سه شعبه حنجرش را بر پدر دوخت جابر عابدی @sherozekr
شوری به سر دارم برای دلبری امشب چشم انتظارم تا ظهور دیگری امشب در گوش جانم یک نفر می گوید انگاری آید دوباره اهل عالم حیدری امشب در بزم عشاق حسینی شور می گیرم مستم دوباره از شراب کوثری امشب از رفت و آمدهای بالا می توان فهمید دارد مدینه اتفاق بهتری امشب چشم ملائک خیره بر بیت الحسین است و بر چهره ی مسرور و شاد مادری امشب باید بگیرم عیدی ام را امشب از این در وقتی خدا داده به اربابم علی اصغر ........ عالم دوباره رود جاری دارد از دریا جانِ رباب است این که امشب آمده دنیا الله اکبر بسکه این صورت نمک دارد در چشم او پیداست نور حضرت زهرا مجموعه ی حُسن خدادادی آل الله جمع است در لبخند شیرین همین آقا و اِن یکاد است روی لبهای علی اکبر می بوسد از ذوقش برادرزاده را سقا لالایی اش را یا علی می خواند از اول زینب گرفته در بغل جانِ برادر را کوچکترین سوره به قرآن حسین آمد جان رباب و زینب و جان حسین آمد .......... گل کرده لبخند رقیه با تماشایش دارد سکینه خنده بر روی دلارایش از ذوق، انگاری که تازه گشته است بابا بسکه نظر دارد بر این قنداقه بابایش این خانواده زنده کردند یاد مادر را وقتی که دیدند نقش زهرا را به سیمایش عطر محمّد در فضا پیچیده باز امشب بارانِ رحمت ریزد از ابر قدمهایش حالا رباب است و مسیح حضرت ارباب غبطه خورد مریم به مادر با مسیحایش جا دارد از خوشحالی و این جشن و شادی ها آقا به ما عیدی دهد کرببلایش را ....... مِی را دوباره از شعف تا به گلو کردیم در چشمه ی مِهر علی اصغر وضو کردیم باب الحوائج پا به دنیا زد خدا را شکر ما هم برای حاجت خود رو به او کردیم دلبستگان حضرتش گشتیم چونکه ما خود را گدای او، نه! صاحب آبرو کردیم غیر از علی اصغر دلارایی ندیدیم و امشب به شوق یک نگاهش آرزو کردیم یک کربلا امضا کند امشب برای ما با او بهشت با صفا را جستجو کردیم دستش گره وا می کند بی حد و اندازه هم پای عباس و حسین او دارد آوازه ....... اصغر نگویید و بخوانیدش علی اکبر شیر است در قنداقه مثل جذبه ی حیدر شش ماه دیگر می شود معلوم تاثیرش در ماجرای کربلا و لحظه ی آخر کوچک ولی سرباز عاشورای ارباب است گل می کند این غنچه حتی زخمی و پرپر او با گلویش کربلا را فتح خواهد کرد مُهر دلالت می زند بر پای این دفتر طفل است و از او انتظار رزم میدان نیست اما به گریه می دَرَد شیرازه ی لشگر یاللعجب از رزم عاشورایی اصغر جانم فدای این همه آقایی اصغر ........ امشب مرا در کربلا مهمان کند خوب است بار دگر بر عاشقان احسان کند خوب است دل های تشنه التماسش می کند امشب این دشت را مهمانی باران کند خوب است حالا دخیلم را به ذکر نافعش بستم با یک نگاهش مشکلم آسان کند خوب است خورده گره بر کار قلب مبتلای ما حاجات ما و درد ما درمان کند خوب است فردای محشر لحظه ی ناب شفاعت هم در دست زهرا صحنه ای طوفان کند خوب است این دست های خالی افتاده را دریاب باب الحوائج یا علیّ اصغر ارباب جابر عابدی @sherozekr
امشب به همه رسیده خیر و حسنات افتاده به دستان همه برگ برات دیگر نگران موج و طوفان نشوید انداخته اند به آب کشتی نجات جابر عابدی @sherozekr
عشق آمد و حیرت زده یکدست شدیم فارق ز هر آنچه بوده و هست شدیم وا شد درِ میخانه ی شعبان امشب با جام حسین بن علی مست شدیم جابر عابدی @sherozekr
عشق آمد و با نگاش مدیونم کرد از حلقه ی غم گرفت و بیرونم کرد لیلی به خودت نناز عشقت حرف است عباس علی دوباره مجنونم کرد جابر عابدی @sherozekr