eitaa logo
شعر و ذکر (اشعار کربلایی جابر عابدی)
548 دنبال‌کننده
60 عکس
48 ویدیو
1 فایل
اسیر عشق حسن خانوادگی شده ایم... ارتباط با ادمین: @khademkashani نقد و نظر شما را با اشتیاق می خونم
مشاهده در ایتا
دانلود
به بهانه ی نیمه شعبان، میلاد حضرت صاحب الزمان عج ------‐-----‐-------------- کاش بر می‌گشتی عهد نیمه‌ی شعبان من تا به یُمن مقدمت می شد فدایت جان من می رسید از کعبه آوای انالمهدی تو یا به سر می آمد این بغض شب هجران من حسرت یک لحظه دیدار شما را می کشم چاره ای کن بر دل مجنون و سرگردان من درد دنیایی شدن را سال ها حس کرده ام ای طبیب دردمندان، بهترین درمان من خوب خواهد شد اگر جانم به لب آید بگو؟ سود آیا دارد این زجر من ای جانان من؟ من که از عشق تو می میرم نمی دانم که چیست این همه غم سهم زخم سینه ی سوزان من تا به کی در انتظار وصل بی تابی کنم سوختم بی تو بیا برگرد ای سامان من رو به غیر از تو نخواهم زد چه حاجت بر کسی می رسد از سفره ات یک عمر آب و نان من من کویر تشنه ام می جوشد از قلب من آه بر من تشنه ببار ای حضرت باران من گوشه چشمی کن به شعر شاعر دلخسته ات تا ز اوصاف تو دیوانه شود دیوان من تا به کی در پرده سوزم چون ندارم محرمی آتشی دارم به دل، ای عشق بی پایان من... جابر عابدی @sherozekr
به بهانه ی نیمه شعبان، میلاد حضرت صاحب الزمان عج ------‐-----‐-------------- کاش بر می‌گشتی عهد نیمه‌ی شعبان من تا به یُمن مقدمت می شد فدایت جان من می رسید از کعبه آوای انالمهدی تو یا به سر می آمد این بغض شب هجران من حسرت یک لحظه دیدار شما را می کشم چاره ای کن بر دل مجنون و سرگردان من درد دنیایی شدن را سال ها حس کرده ام ای طبیب دردمندان، بهترین درمان من خوب خواهد شد اگر جانم به لب آید بگو؟ سود آیا دارد این زجر من ای جانان من؟ من که از عشق تو می میرم نمی دانم که چیست این همه غم سهم زخم سینه ی سوزان من تا به کی در انتظار وصل بی تابی کنم سوختم بی تو بیا برگرد ای سامان من رو به غیر از تو نخواهم زد چه حاجت بر کسی می رسد از سفره ات یک عمر آب و نان من من کویر تشنه ام می جوشد از قلب من آه بر من تشنه ببار ای حضرت باران من گوشه چشمی کن به شعر شاعر دلخسته ات تا ز اوصاف تو دیوانه شود دیوان من تا به کی در پرده سوزم چون ندارم محرمی آتشی دارم به دل، ای عشق بی پایان من... جابر عابدی @sherozekr
بیچاره ای در بین راهم تا که برگردی جا مانده ای غرق گناهم تا که برگردی خورده سرم بر سنگ، برگشتم به هر سختی از این مسیر اشتباهم تا که برگردی شرمنده ام گم کرده بودم خیمه گاهت را حالا پر از اندوه و آهم تا که برگردی کی می شود دیدار، سهم عبد آلوده من به امید یک نگاهم تا که برگردی اصلا فراموشم شده که صاحبی دارم من روسیاهِ روسیاهم تا که برگردی هجران عذابم شد بیا که آب شد قلبم در بین طوفان مثل کاهم تا که برگردی تا بر نگردی حال و روزم بدتر از قبل است سرگشته، زارم، بی پناهم تا که بر گردی مثل غروب جمعه ها دردی به دل دارم در انتظار وصل ماهم تا که برگردی با ندبه های جمکرانی ها شدم همراه سر بر در این بارگاهم تا که برگردی آقا بیا که طاقت این بیقراری نیست بیچاره ای در بین راهم تا که برگردی جابر عابدی @sherozekr