eitaa logo
شعر و ذکر (اشعار کربلایی جابر عابدی)
548 دنبال‌کننده
60 عکس
48 ویدیو
1 فایل
اسیر عشق حسن خانوادگی شده ایم... ارتباط با ادمین: @khademkashani نقد و نظر شما را با اشتیاق می خونم
مشاهده در ایتا
دانلود
25.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روضه ماه محرم لطفا با حال مناسب ببینید... 📌 روضه حضرت قاسم ابن الحسن (ع) 🎙کربلایی صابر عابدی @sherozekr
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعه است هوای حرمت را دارم... 🎥 یک دقیقه روضه... 📌 اُخیَّ اِلیَّ... 🎙کربلایی جابر عابدی @sherozekr
💠 شهادت حضرت اباالایتام علی بن ابیطالب(ع)💠 خانه بدون تو ندارد رنگ و بویی دیگر ندارم غیر مرگم آرزویی از بس شکسته دم به دم بغض گلویی جز حرف غربت نیست ما را گفتگویی این خانه را دیگر نباید گفت خانه تو رفتی و ویرانه شد این آشیانه ...... تو دلخوشی بعد مادر بودی اما تو رکن دین، بعد از پیمبر بودی اما یار یتیمان مرد خیبر بودی اما شیر خدا، حیدر، دلاور بودی اما بابا برایت کوفیان نقشه کشیدند تو مرد میدان بودی و از تو بریدند ....... آرامشم می داد باباجان صدایت خاموش شد دیگر صدای ربنایت امشب حسن با گریه اش کرده هوایت زخمی شده چشم حسینم در عزایت آتش به جانم می زند اشک ابالفضل خواندی برایم روضه ی مشک ابالفضل ...... ام البنین دلواپس حال حسین است حساس تر از قبل دنبال حسین است بعد از وصیت غرق احوال حسین است فکر تن زخمی و پامال حسین است پر کرده جای مادرم را غم نبیند دارد هوای دلبرم را غم نبیند ....... رفتی و من ماندم در این فصل جدایی رفتی و در خواب است شهر بی وفایی نیرنگ اینجا می کند بد خودنمایی گفتی که زینب می شوی کرببلایی یک روز بر می گردی اما دست بسته بین اسارت بی پناه و دلشکسته جابر عابدی @sherozekr
مرثیه ی ظهر عاشورا، به نیت فرج منتقم کربلا، حجت ابن الحسن عج _ تشنه بود و سرش جدا کردند بی سر از خواهرش جدا کردند پیش چشمان زخم اهل حرم جلوی مادرش جدا کردند صبر کردند دست و پا بزند تا که از بسترش جدا کردند جای بوسیدن پیمبر را سخت از حنجرش جدا کردند خنجر از پشت هم نمی برّید کُند بود آخرش جدا کردند مادری ناله زد که وای حسین چهار رگ در برش جدا کردند ضربه ها به دوازده می رفت پیش چشم ترش جدا کردند پیرهن را به زور با زحمت از تن اطهرش جدا کردند جای سالم نبود بر تن او پوست از پیکرش جدا کردند تیر بر روی تیر می آمد سنگ ها پرپرش جدا کردند بند بندش به تیغ و تیر و سنان چون علی اکبرش جدا کردند دست بخشنده ی عزیز خدا مثل آب آورش جدا کردند تا که دیدند غارت است، انگشت جای انگشترش جدا کردند دختر افتاد روی جسم پدر با لگد دخترش جدا کردند وای از حال خواهرش زینب نشده باورش! ... جدا کردند... جابر عابدی @sherozekr
زبانحال حضرت زینب س .....‌‌‌‌...... نرفت از خاطر من داغ گودال ندیدی زینبت را رفته از حال سرت بر نیزه من درگیر غارت بمیرم پیکرت شد سخت پامال تو تشنه بودی و دشنه جوابت زدی در خون خود تنها پر و بال مگر جای تو زیر دست و پا بود چرا قرآن من گشتی لگدمال تو را بی سر رها کردم برادر بگردم بی رمق دنبال اطفال دوباره آتش و دود و هیاهو رسیده مادرم آشفته احوال رباب و غصه ی گهواره خالی همه با حرمله هستند خوشحال ببین دور و برم شمر و سنان را ندارد خواهرت غیر تو آمال به گوش دختران رحمی نکردند ز پای زخم شان بردند خلخال خدایا داغ روی داغ دیدیم برای ما شده هر لحظه صد سال کجا من همسفر با شمر و خولی چرا رفتی و بردی با خود اقبال نمی دانی چه آوردی به روزم نرفت از خاطر من داغ گودال جابر عابدی @sherozekr
اسیر عشقم و افتاده بر شما کارم به یک نگاه تو ای مهربان گرفتارم نفس بده هوس کربلاست در سر من ز هر چه غیر هوای تو زار و بیزارم سپرده ام دل خود را به نم نم باران من از تب شب جمعه دوباره می بارم دوای درد مریض تو جز زیارت نیست ببر مرا که خرابم ببر ‌که بیمارم تصور حرمت موقع غروب و اذان گرفته صبر و قرارم گرفته اقرارم سلام بر لب عطشان و زخمی ات ارباب برای بردن نامت ببین عطش دارم هنوز هم که هنوز است زیر دین توام هنوز هم به تو و لطف تو بدهکارم گذشتی از زن و فرزند خود حسین غریب ز خون حنجر سرخ تو آبرودارم عزیز فاطمه بالای نیزه جایت نیست چقدر غصه ی این نیزه داد آزارم به این بهانه کشاندند کاروان تا شام همیشه سوخته از روضه های بازارم فدای زینب کبری که در چهل منزل کشید بار غم و گفت، نذر دلدارم جابر عابدی @sherozekr