eitaa logo
شعر و ذکر (اشعار کربلایی جابر عابدی)
548 دنبال‌کننده
60 عکس
48 ویدیو
1 فایل
اسیر عشق حسن خانوادگی شده ایم... ارتباط با ادمین: @khademkashani نقد و نظر شما را با اشتیاق می خونم
مشاهده در ایتا
دانلود
میدان دوباره پر شده با شور بی مثل زنده شده برای همه صحنه ی جمل ده ساله ی حسن پسر نجمه می رسد بار آمده به دست عمو غیرتی و یل تکرار قاسم بن حسن، شیر با جگر با شوق آمده پیِ احلی من العسل خون حسن اگر چه به رگ هاش جاری است عشق حسین در دل او بوده از ازل عبداله است مثل قمر می درخشد و می ریزد از لبش رجز ناب، چون غزل با داد لاافارق عَمّی دوان دوان درهم شکسته لشگر لبریز از جدل انگار بی زره علی از راه می رسد افتاده در دل همه ترس از دم اجل با ناله های عمه امانش بریده بود آشفته خاطر آمده از ماجرای تل خود را کشید تا دم گودال خسته جان می دید قتلگاه امام است این محل از روی غفلت و حسد و کینه ریخته شمشیر و تیر و نیزه به رویش بغل بغل بحر بن کعب پشت سرش بود و این پسر فهمید تیغ تشنه کمین است محتمل با دست شد سپر که شود یاور عمو تا زخم کمتری بخورد آه، لا اقل ای وای نعل تازه چه آورده بر سرش جسمش به زخم ریگ بیابان شده بدل @sherozekr
تیغ چرخیده میان بدنت یا نیزه برده یک لشکری اعضای تو را با نیزه هیچ کس هیچ به حال دل من رحم نکرد ریخته بس که روی جسم تو یک جا نیزه پشت هر لخته ی خون حرف نگفته داری آه نگذاشت بگویی تو به بابا، نیزه دست و پا می زنی انگار زمین می لرزد چقدر با تو تکان می خورد اینجا نیزه جگرت دیدم و یاد حسنم افتادم زخم سر بُرد مرا کوفه ی مولا نیزه کوچه وا شد چقدر بغض مدینه گل کرد کرده پهلوی تو را پهلوی زهرا، نیزه از تنت خنجر و شمشیر و سنان و زنجیر دور کردم همه را یک به یک الا نیزه عمه آمد به تسلای دلم کاش ای کاش که نبیند به لبت زینب کبری نیزه رخ پیغمبری ات ریخته برهم با سنگ جابجا کرده تو را بیشتر اما نیزه صورت از صورت تو با چه دلی بردارم جان من کاش بگیرد به تقلا نیزه تیغ و شمشیر جدا، خنجر و هر تیر جدا چه بگویم که چه آورده سر ما نیزه کار من نیست تو را تا دم خیمه ببرم چون درآورد مرا پای تو از پا نیزه جابر عابدی @sherozekr
بیقراریم و اسیر غم عالم شده ایم از ازل معتکف ماه محرم شده ایم فاطمه دعوتمان کرده برای روضه باز با رخصت زهراست که محرم شده ایم پاک شد نامه ی ما از اثر جرم و گناه تا که راهی طرف خیمه ی ماتم شده ایم لک لبیک حسین جان همه سرباز تواییم دم به دم پای علم گرم همین دم شده ایم پای جان دادن با عشق برایت ارباب به خدا بیشتر از پیش مصمم شده ایم خوب و بد را به حسینیه شما دادی راه زیر این پرچم عشق است که آدم شده ایم نوکر خانه ات ارباب شدیم آقاوار ما گداییم و از این راه مکرم شده ایم تکیه گاه همه شد تکیه ی ماتم بی شک ما هم اینگونه دخیل تو مسلم شده ایم در عزای تو پر از داغ جگر سوزیم و پای تا سر همه لبریز از این غم شده ایم با همین چشم گنهکار شب اول ماه غرق جذر و مد رویایی پرچم شده ایم کربلا رزق گدا کن که دل ما تنگ است دور ماندیم پر از گریه ی نم نم شده ایم جابر عابدی @sherozekr
ای که شش ماهه ای و پیر طریقت آقا باب خیری به خدا باب کرامت آقا بی سبب نیست تو را باب حوائج گفتند آنقدر کرده روا نام تو حاجت آقا منم و دست توسل به پر قنداقه تویی و درد من و دست عنایت آقا جلوه ی محسن زهرایی و دلبند رباب می درخشد ز نگاه تو سیادت آقا جان زینب نفس حضرت عباس تویی بوسه ها داده تو را حضرت غیرت آقا تویی تکرار علی اکبر و سجاد، علی با تو روشن شده انوار هدایت آقا ما کجا شامل الطاف خداوند شدن نوکری تو به ما داده لیاقت آقا نام زیبای شما مستی مادام العمر برده دل ذکر تو از عالم خلقت آقا آبروداری و در قلب همه جاداری با تو هر حاجت ما گشته اجابت آقا تو علی اصغری و صاحب لطف و کرمی خورده بر نام شما رمز شفاعت آقا سند غربت ارباب تویی تا محشر خون تو داده به ما شوق شهادت آقا دستگیر همه ی خلق دو عالم باشد بند قنداقه ی تو روز قیامت آقا سوره ی کوچک قرآن حسین بن علی به روی نیزه شدی سخت قرائت آقا پشت خیمه چقدر دشت به هم ریخته شد آه افتاد سرت دست جماعت آقا... تو براتی بده تا کرببلایی گردیم قسمت ما شود این فیض زیارت آقا جابر عابدی @sherozekr
ریحانه ی عزیز خدا، دختر حسین تکرار فاطمه تویی ای کوثر حسین زهرا اگر که ام ابیهای مصطفاست آری تویی شبیه به او، مادر حسین گر چه سه ساله ای تو بزرگ دو عالمی فهمیده ایم قدر تو را گوهر حسین نامت رقیه ذکر تو مشگل گشای ما باید تو را صدا بزنم محشر حسین مهمان دست کوچک و لطف و عطای توست هر کس که خورده است مِی از ساغر حسین جا دارد عاشقانه به تو اقتدا کنند دلبستگان بزم کرم پرور حسین آرامش حسینی و باب الحوائجی هستی نگین و خاتم انگشتر حسین شیرین زبانی و نفس عمه زینبی دل می برد نگاه تو از خواهر حسین بر عرش، روی دوش ابالفضل جای توست ای تک ستاره پیش قمر، دلبر حسین پایین نیامده تو ز دوش عمو هنوز وا می کند بغل علیّ اکبر حسین کنج خرابه از سرِ پُر خون چه دیده ای شد دامن تو یاس حرم منبر حسین شکر خدا ندیده ای از بین قتلگاه غرق به خاک و خون شده بال و پر حسین دق کردی از لب پدر و بوسه اش زدی شد روضه خوان داغ تو چشمِ، تر حسین جابر عابدی @sherozekr
سرو بالای حسین و گل زیبای حسن نوه ی حیدری و ماه دل آرای حسن نام زیبای تو قاسم پسر شیر جمل مثل تو نیست کسی هم گِل و همتای حسن مثل عباس قمر چهره ای آقای کریم می درخشد به سراپای تو معنای حسن می نشیند به تماشای تو وقتی ارباب می برد لذت از این سیر و تماشای حسن عمه در صورت تو حُسن حسن را دیده بسکه داری نمک ای گوهر دریای حسن با خط نور سلامِ به تو حک خواهد شد دور ایوان، وسط صحن معلای حسن شهد احلی من عسل از لب تو می ریزد با تو هر ثانیه شیرین شده دنیای حسن سیزده ساله ای اما تو مراد همه ای نفست بوی حسن دارد و غوغای حسن زنده کرده رجزت هیبت رزم پدرت می شود نام تو را گفت مسیحای حسن شور شمشیر تو در کرببلا طوفان کرد زده ای ضربه ی جانانه تو هم جای حسن صفحه ای تازه زدی دفتر شیدایی را کربلایی شدی از جوهر امضای حسن زخم خوردی و شکستند تو را با نیزه سنگ باران شدی ای قاسم رعنای حسن جابر عابدی @sherozekr
مرثیه ی ظهر عاشورا، به نیت فرج منتقم کربلا، حجت ابن الحسن عج _ تشنه بود و سرش جدا کردند بی سر از خواهرش جدا کردند پیش چشمان زخم اهل حرم جلوی مادرش جدا کردند صبر کردند دست و پا بزند تا که از بسترش جدا کردند جای بوسیدن پیمبر را سخت از حنجرش جدا کردند خنجر از پشت هم نمی برّید کُند بود آخرش جدا کردند مادری ناله زد که وای حسین چهار رگ در برش جدا کردند ضربه ها به دوازده می رفت پیش چشم ترش جدا کردند پیرهن را به زور با زحمت از تن اطهرش جدا کردند جای سالم نبود بر تن او پوست از پیکرش جدا کردند تیر بر روی تیر می آمد سنگ ها پرپرش جدا کردند بند بندش به تیغ و تیر و سنان چون علی اکبرش جدا کردند دست بخشنده ی عزیز خدا مثل آب آورش جدا کردند تا که دیدند غارت است، انگشت جای انگشترش جدا کردند دختر افتاد روی جسم پدر با لگد دخترش جدا کردند وای از حال خواهرش زینب نشده باورش! ... جدا کردند... جابر عابدی @sherozekr
هر که شد نوکر اولاد علی محترم است برکت شیعه ی حیدر به خدا بی رقم است بین اولاد علی عشق حسین و حسنش بیشتر از همه دارایی اهل کرم است آبرودار دو عالم شود اینجا بی شک لطف زهرا به گدای پسرش دم به دم است از همان بدو تولد برکاتی دارد نسل عشاق حسینی به خدا خوش قدم است هر کسی با دل و جان شوق گدایی دارد با حبیب و وهب و مسلم و عون هم قسم است با همین کار ببین بار خودش را بسته لحظه ای خادم ارباب شدن مغتنم است عاقبت دارد اگر نوکر این در باشد بهترین لحظه ی این عمر به زیر علم است خوب پیداست کسی که به حسین دل داده لحظه لحظه به سرش شور هوای حرم است جابر عابدی @sherozekr
زبانحال حضرت زینب س .....‌‌‌‌...... نرفت از خاطر من داغ گودال ندیدی زینبت را رفته از حال سرت بر نیزه من درگیر غارت بمیرم پیکرت شد سخت پامال تو تشنه بودی و دشنه جوابت زدی در خون خود تنها پر و بال مگر جای تو زیر دست و پا بود چرا قرآن من گشتی لگدمال تو را بی سر رها کردم برادر بگردم بی رمق دنبال اطفال دوباره آتش و دود و هیاهو رسیده مادرم آشفته احوال رباب و غصه ی گهواره خالی همه با حرمله هستند خوشحال ببین دور و برم شمر و سنان را ندارد خواهرت غیر تو آمال به گوش دختران رحمی نکردند ز پای زخم شان بردند خلخال خدایا داغ روی داغ دیدیم برای ما شده هر لحظه صد سال کجا من همسفر با شمر و خولی چرا رفتی و بردی با خود اقبال نمی دانی چه آوردی به روزم نرفت از خاطر من داغ گودال جابر عابدی @sherozekr
به هوای شب اول محرم **** آه ای هلال خون، به من اشکی دگر بده لبریز ناله ام، نفسی چشم تر بده اول سلام بر لب عطشان بی کفن دیگر سلام ما به جناب قمر بده آماده ام برای عزاداری آمدم من را برای هر شب روضه خبر بده رخصت بده که شعله ور از روضه ها شوم امسال هم بیا تو به قلبم شرر بده آتش به هیزم تر اثر کی کند، بیا با اشک بر تمام وجودم اثر بده مثل فرات عکس تو در قلبم آب شد با موج غم به مرغ دلم بال و پر بده شکر خدا به زمزم مستان رسیده ام سعی مرا ببین و صفا بیشتر بده خوب است شال ماتم ارباب، گردنم؟ درباره ی لباس سیاهم نظر بده! نزدیک کربلاست دل بیقرار ما دلهای خسته را تو ز مقتل گذر بده جابر عابدی @sherozekr
رباعی و دوبیتی های مهدوی ویژه شروع جلسه شبهای محرم بعد از دعای فرج ___ *شب اول* من آمده ام تا که امانم بدهی دلمرده رسیده ام که جانم بدهی امشب شب اول است و من منتظرم تا اذن عزا به دیدگانم بدهی *شب اول* با اشک شما بزم عزا برپا شد طومار شریف نوکری امضا شد با ناله ی مادر تو زهرا امشب پرونده ی شبهای محرم وا شد *شب دوم* من خسته کبوترم هوایی ام کن مهمان حریم آشنایی ام کن با قافله آمدم شب دوم ماه همراه عقیله کربلایی ام کن *شب سوم* ای آرزوی هر شب مهتاب بیا ای صبر و قرار دل بی تاب بیا یک سفره ی بغض و گریه آوردم با غم های رقیه جان ارباب، بیا *شب چهارم* بر سینه ی خسته ام کمی آه بده بر قلب شکسته سوز این ماه بده شبهای محرم است و دستم خالیست این حرّ پشیمان شده را راه بده *شب چهارم* دنبال توأم ای نفسم پس برگرد سخت است به کویت برسم پس برگرد حساس به نام زینبی می دانم بر عمه ی سادات قسم پس برگرد *شب پنجم* من منتظرم که خاک پایت گردم لبریز ترنم صدایت گردم امشب غم قتلگاه دارم به دلم لب تر کن از این روضه فدایت گردم *شب ششم* ای یوسف فاطمه بیا گریه کنیم با زخم عمیق روضه ها گریه کنیم امشب تو بیا کنا هم مهدی جان با داغ یتیم کربلا گریه کنیم *شب هفتم* دنیای بدون تو عذاب است عذاب بی تو دل عاشقان خراب است خراب ما تشنه دیدار و تماشای توأیم مانند لب تشنه ی نوزاد رباب *شب هفتم* ای منتقم خون خدا روضه بخوان برگرد برای کربلا روضه بخوان جانسوزترین روضه غم شش ماهه است ای صاحب عزا خودت بیا روضه بخوان *شب هشتم* برگرد که در سرم تب عاشوراست امشب شب اشک و ناله های لیلاست من دل نگران چشم زخمی توأم این روضه فقطعوهُ ارباً ارباست *شب تاسوعا* ای کاش که نذر گریه های تو شویم یک جمعه پر از شور صدای تو شویم آقا تو دعا کن که شب تاسوعاست برگردی و ما همه فدای تو شویم *شب عاشورا* در سینه ی ما قیامت عاشوراست برگرد که فصل غربت عاشوراست دنبال دوای درد هجران تا کی؟ زخم دل ما به وسعت عاشوراست *شام غریبان* با آتش هجران تو تنها شده ایم دلخسته ترین تبار دنیا شده ایم آقا تو بیا بدون تو این شب ها آشفته تر از زینب کبری شده ایم @sherozekr
ادامه رباعی و دوبیتی های مهدوی ویژه شروع جلسه شبهای محرم بعد از دعای فرج ______ ۱. کی می شود آقا به تو یک دم برسیم از درد فراقتان به مرهم برسیم امشب شب اول است و ما منتظریم تا با تو به روضه ی محرم برسیم .......... ۲. هر شب به هوای وصل، حسرت داریم از شور محرم به خدا سرشاریم ای کاش که پشت سرت ای آقاجان با قافله پا به کربلا بگذاریم ......... ۳. دردی به خدا شبیه هجران نشود سنگ است کسی که دل پریشان نشود فریاد رقیه بود و ما می فهمیم این زخم فراق بی تو درمان نشود .......... ۴. برگشته ام از گناه با من سر کن با قلب شکسته آمدم باور کن آهم بده ای پناه عالم امشب چشمان مرا ز اشک روضه، تر کن ............ ۵. دل با غم هجران چه بلایی نکشید! داریم هنوز بر وصال تو امید امشب شب جان مجتبی عبدالله آقا تو بیا روضه به گودال رسید ........... ۶. برگرد که لبریز غم بی کفنیم ای صاحب عزا بیا که غرق محنیم ما منتظر وصال تو هستیم و بی تاب عزای قاسم بن الحسنیم .......... ۷. هر شب ز غم تو اشک جاری کردم من بهر فرج مگر چه کاری کردم؟ با داغ علی اصغر و هجران شما در خیمه ی روضه بیقراری کردم ........... ۸. زخمی فراق و خسته از هجرانیم ما مثل کویر و تشنه ی بارانیم با روضه ی سخت ارباً اربا امشب دلسوخته ایم و با شما گریانیم .......... ۹. قلبم به هوای تو پر از احساس است بر سوز فراق تو دلم حسّاس است فرموده ای آقا که خودت می آیی هر جا دم روضه ی عمو عباس است .......... ۱۰. ما منتظریم و مبتلا می مانیم بی تاب عزای کربلا می مانیم آتش به دلم زده غم عاشورا ما یار وفادار شما می مانیم ......... ۱۱. رفتی و دلم گرفته از تنهایی ای دلخوشی فاطمه کی می آیی؟ با زمزمه ی شام غریبان امشب افتاده به جانم تب عاشورایی جابر عابدی @sherozekr