شب عاشورا
..........
شب آخر شد و چشمان حرم گریان است
سینه ی کرببلا از تب غم سوزان است
امشب آرامش قبل از سحرِ طوفان است
آسمان در دل این صاعقه سرگردان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
خیمه ها غرق مناجات و دعای سحرند
همه آماده ی وصل و همه فکر سفرند
همه لبریز شهادت همه مرد خطرند
قلب تاریخ از این زمزمه ها لرزان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ترس افتاده به جان و دل دشمن امشب
غیر وحشت چه شود حاصل دشمن امشب
اشک مظلوم شود قاتل دشمن امشب
شب احرام حسین است و شب پیمان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
پسر فاطمه دیده است پریشان ها را
جمع کرده ز روی خاک مغیلان ها را
بین تاریکی شب خار بیابان ها را
چه کند راه فرار همه ی طفلان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
پاسبان حرم عباس یل بی بدل است
صوت قرآن علی اکبر عجب بی مثل است
یک طرف قاسم و عبداله و بحث عسل است
لای لایی رباب است که جان سوزان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
این فرات است که بر سینه و سر می کوبد
شور آب است که بر زخم جگر می کوبد
بغص مشک است که بر دیده ی تر می کوبد
قطره ای آب به اصغر به خدا درمان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ناله ی کیست دل واقعه را لرزانده
خیمه را آتش تنهایی او سوزانده
روضه را پیش تر از حادثه گویا خوانده
زینب است این که غمش در دل غم پنهان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
تیغ ها منتظر بوسه به دست سقا
نیزه ها در هوس پیکر ارباً اربا
تیرها تشنه ی زخمی شدن خون خدا
کربلا از غم فردای خودش حیران است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ساربان در طمع غارت انگشترها
شمر در فکر رسیدن به مَطاع سرها
حرمله منتظر داغِ دلِ مادرها
فکر خولی همه درگیر تنور و نان است...
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
قتلگاه است که فردا پر خون خواهد شد
پسر فاطمه از اسب نگون خواهد شد
خیمه ها غارت و بی سقف و ستون خواهد شد
غربت کرببلا قصه ی بی پایان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
صابر عابدی
#شب_عاشورا #محرم #امام_حسین_ع #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
تشنه ی شور و مست دلداریم
بیقراریم و سائل یاریم
منصب نوکری به ما دادند
همه خدمتگزار درباریم
همه پروانه دور شمع حسین
گرد این شمع گرم اذکاریم
خادم هیئت حسینیم و
بین عشاق آبرو داریم
سال ها می شود به لطف خودش
خادم این همه عزاداریم
کار ما نوکری نوکرهاست
خستگی را به جان خریداریم
عهد بستیم با ابالفضلش
تا قیامت به فکر این کاریم
جز حرم نیست این حسینیه ها
لحظه لحظه به فکر زواریم
مزد ما را حساب کرده حسین
بیش از این ها به او بدهکاریم
پای روضه کنار گریه کنان
مثل ابریم و باز می باریم...
#محرم #نوکری #خادمان #کربلا #شب_اول #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
مادرت بدجوری پژمرده علی
می دونم چی تو رو آزرده علی
حالا سیراب شدی روی دست من
جای شیر تیر به گلوت خورده علی
......
من زدم روُ، دشمنت نظاره کرد
بی حیا به حرمله اشاره کرد
سفیدی گلوتو دید به خدا
گوش تا گوشتو سه شعبه پاره کرد
.....
حالا که سرت شده جدا علی
نمی رم به سمت خیمه ها علی
مادرت داره تماشا می کنه
چی بگم که کشتنت چرا علی
....
دیگه بعد تو با غصه لبریزم
خیمه رفتن بی تو سخته عزیزم
می خوام اینجا رد زخمت نَمونه
خون تو به آسمونا می ریزم
.......
ذبح شش ماهه ی من خشکه لبات
چرا خاموشه صدای گریه هات
پشت خیمه قبر براتو می کَنم
الهی بابا بشه علی فدات
.....
چرا چشمات نیمه بازه پسرم
نکنه که رمز و رازه پسرم
مادرت داره میاد دق می کنه
چرا داری خون تازه پسرم
......
گل آب نخورده ی کرببلا
من دلخسته رو که کُشتی بابا
می سپارم تو رو به خاک ای پسرم
الهی نیفتی دست نیزه ها
جابر عابدی
#حضرت_علی_اصغر_ع #محرم #محاوره #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
وای از اسارت....
اسیر و بی تو قافله، ستمگرانه می برند
مرا به ضرب نیزه ها چه وحشیانه می برند
چه شعله ای کشیده از دلم زبانه می برند
"به سمت شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند
نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند "
....................
مرا به زور کعب نی کشانده دشمن علی
تو رفتی و کنار من که مانده؟... دشمن علی
عذاب من به اوج خود رسانده دشمن علی
"سر تو را به نیزه ای نشانده دشمن علی
نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند"
.................
کجاست دست ساقی و کجاست صاحب علم
کجاست غیرتی من کجاست حافظ حرم
کجاست کاشف الکروب ، بگیرد از سه ساله غم
به یاد علقمه ببین گرفته ام دوباره دم
نمی روم ولی مرا از این کرانه می برند
..................
تو روی نیزه می روی کنار تو منم اسیر
ز ناله های دخترت شدم از این زمانه سیر
قدم قدم به پای تو شدم چگونه پیر پیر
کبوتری شدم، پَرم پُر از نشان سنگ و تیر
نمی روم ولی مرا ز آشیانه می برند
...............
چگونه قاری مرا به نیزه سنگ می زنند
چرا به موی دختر سه ساله چنگ می زنند
هنوز این حرامیان که حرف جنگ می زنند!
به صورت حرم ببین کبود رنگ می زنند
به چهره های خسته خون زده جوانه می برند
...........
نگاه کن به خواهرت به ناله های خسته ام
به این نماز وتر من به سجده ی نشسته ام
به زخم تازیانه ها به دست های بسته ام
برای احترام این حرم ببین شکسته ام
شکسته ام عیال تو محقرانه می برند
..............
ببین که شام می روم در ازدحام می روم
شبیه صید خسته ای به سمت دام می روم
نه اینکه من اسیر نه، پی امام می روم
به همّتِ رساندن همین پیام می روم
طناب بسته دست من، ببین به شانه می برند
..................
به زخم معجر حرم چقدر شعله دوختند
چه گوشواره ها که رفت و قیمتی فروختند
چه چشم ها به اهلبیت مصطفی ندوختند
چقدر دختران تو در این میانه سوختند
شتاب روز یک طرف، مرا شبانه می برند
جابر عابدی
#اسارت #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #قافله_اسرا #کوفه #شام #حرکت_کاروان #دفن_شهدا #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
بگو با زخم های روضه ی ناموس جان دادم
غل و زنجیر چیزی نیست از این داغ افتادم
برای عمه ی سادات جانم بر لبم آمد
چه حالی داشتند اهل و عیالم، آه اولادم
کجا بازار شام و کوفه جای خاندانم بود
چرا یک سنگدل نشنید حتی سوز فریادم
مگر دروازه ی ساعات جای زینب کبراست
خدایا بی حیا بودند.... کِی رفته من از یادم
همه دیدند بر عمامه ام آتش زدند از بام
ولی دیدم نیامد یک نفر حتی به امدادم
تمام دردها یک سو، من و بزم شراب آخر
ببین بی حرمتی هاشان درآورده است بیدادم...
جابر عابدی
#اسارت #امام_سجاد_ع #محرم #کوفه #شام #دفن_شهدا #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
با دلتنگی شب جمعه حرم اباعبدالله الحسین علیه السلام...
___________
آنچه با عشق، پدر داشت، علی بود علی
هر چه اولاد پسر داشت، علی بود علی
پسر فاطمه خورشید تمام عالم
دور خود هر چه قمر داشت، علی بود علی
مثل آن سیب بهشتی که پیمبر می چید
هر چه این باغ ثمر داشت، علی بود علی
کربلا بغض علی بود و دوباره دشمن
در دلش آنچه شرر داشت، علی بود علی
یک علی روی زمین خورد پدر از خاک اش
هر چه پیدا شد و برداشت، علی بود علی
هر طرف را که نظر کرد علی بود و پدر
ناله ای که به جگر داشت، علی بود علی
آنکه با نیزه و شمشیر و سنان، خود زخمی
بیش از چند نفر داشت، علی بود علی
یک علی هم به سر دست پدر پرپر شد
زخم سختی که اثر داشت، علی بود علی
آنکه با سوز عطش در بغل گرم حسین
به گلو تیر سه پر داشت، علی بود علی
یک علی با تن تبدار، اسارت بردند
زخم سنگین سفر داشت، علی بود علی
آنکه دل خسته چهل سال وجودش می سوخت
صبح و شب دیده ی تر داشت، علی بود علی
جابر عابدی
#محرم #کربلا #شب_جمعه #حرم #حضرت_علی_اصغر_ع #حضرت_علی_اکبر_ع #امام_حسین_ع #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
ای زخمی کرببلا بی بی شریفه
جان امام مجتبی بی بی شریفه
دلبسته ی خون خدا بی بی شریفه
با عزم زینب پا به پا بی بی شریفه
بند اسارت هم دخیل دست هایت
عالم اسیر پنجه ی مشکل گشایت
می ریزد از دستت کرم ای شاه بانو
لطف شما که نیست کم ای شاه بانو
هر بار ذکرت برده غم ای شاه بانو
خاک قدم هایت منم ای شاه بانو
زهرایی و تکرار زینب یا شریفه
لبیک بانوی مقرب یا شریفه
هر درد را بی بی مداوا کرده ای تو
هر قطره را مانند دریا کرده ای تو
مثل پدر هم کار زهرا کرده ای تو
بنت الحسن صدها گره وا کرده ای تو
ای دختری که مثل بابایت کریمی
کی می شود عشق به اجدادت قدیمی
آیینه ی بابا تویی از نسل شیری
گفتی امیری یا حسین، نعم الامیری
باب الحوائج هستی و تو دستگیری
بی بی مسیح اهلبیتی بی نظیری
می بارد از نام تو هر لحظه کرامت
داری تو در قلب حسینی ها اقامت
در آتش خیمه چه آمد بر سر تو
با تازیانه زخم و خون شد پیکر تو
می سوخت در تاب و تب غارت، پرِ تو
بوی حسن می داد آهِ آخر تو
رفتی اسیری وای از داغ اسارت
جامانده ای از اربعین و از زیارت
طاقت نیاوردی که سرگردان بمانی
تا بعد عاشورا چنین نالان بمانی
آشفته از داغ عمو گریان بمانی
تو سفره داری، سخت شد بی نان بمانی
نزدیک حلّه جان به لب هایت رسیده
تو یازده ساله ولی قدت خمیده
تازه شد از داغ تو آشوب مدینه
افتاد زهر غربت تو هم به سینه
چه روضه هایی خواند پیش تو سکینه
افتاد بر آیینه ی تو چنگ کینه
زینب تو را بگذاشت با افسوس در خاک
سوز غمت بانو رسیده تا به افلاک
جابر عابدی
#بی_بی_شریفه #شریفه_خاتون_س #شریفه_بنت_امام_حسن_س #شریفه_بنت_الحسن_س #طبیبه #مسیح_اهلبیت #بنت_الحسن_ع #کربلا #حلّه #اسارت #محرم #بیستم_محرم #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr