11.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها تسلیت باد
🎥 هرکس که حسینی است بدهکار رقیه است
🎙 کربلایی جابر عابدی
🗓 محرم ۱۴۴۴
📍نخل کاشان
#حضرت_رقیه_س #پنجم_صفر #سه_ساله #کربلا #محرم #شام #سوریه #جابر_عابدی #صابر #خادم
#هیئت_حسینی_نخل_کاشان
@sherozekr
به زخم های بی شمار رقیه سلام الله علیها
__
انگشتر تو دست او بود و کتک زد
بر زخم های صورتم سیلی، نمک زد
افتادم از ناقه شبی که زجر برگشت
هر چند زیر دست و پا گفتم کمک، زد
چشم خودش را بسته بود و داد می زد
انگار زهرا را به تاوان فدک زد
انسیه الحورای تو بودم مگر نه
با تازیانه بر پر و بال ملک زد
نیلوفری شد گونه های سرخم آخر
با صورتم بابا عقیق اش را محک زد
چنگی میان موی من انداخت بی رحم
با ضجه ام چون که دلش می شد خنک، زد
صد بار دیگر هم اگر چه خاطرش بود
می گفت شاید که زدم هی دو به شک زد
آزار داده دخترت را بیشتر زجر
با حرمله با شمر و خولی مشترک زد
پیرزنی در کوچه های شام بی خیر
بر این لبی که خورده بود از تب ترک، زد
#حضرت_رقیه #صفر #اسارت #شام #خرابه #جابر_عابدی #صابر_عابدی
@sherozekr
زخم سه ساله...
______
این روزها را دخترت سر می کند بابا
حال مرا حال تو بهتر می کند بابا
حالا که برگشتی چرا غصه چرا ناله
اما مرا موی تو مضطر می کند بابا
خاکستر از کنج تنور آورده ای با خود
این چشم کم سو را سرت تر می کند بابا
خیلی بهانه گیرم و آشفتگی دارم
تنها غمم را عمه باور می کند بابا
اینجا تسلای دلم جز تازیانه نیست
بغض دلم را نیزه پرپر می کند بابا
اینجا پر از بوی نم و خاک است می دانم
بویت خرابه را معطر می کند بابا
خار مغیلان را نگفتم روی زخم پا
این دردها را صد برابر می کند بابا
عجل وفاتی مثل زهرا بر لبم دارم
بی شک تبم را مرگ کمتر می کند بابا
جابر عابدی
#حضرت_رقیه_س #صفر #سه_ساله #کربلا #محرم #شام #سوریه #جابر_عابدی #صابر #خادم
@Sherozekr
تقدیم به گنج خرابه حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
_________
خواب دیدم رسیدی اما حیف
حیف شد خواب بود و رویا حیف
بغلت بودم و دلم خوش بود
چقدر خوب بود بابا حیف
دست روی سرم کشیدی و
گل سر داشتم چه زیبا... حیف
صورتم را چقدر بوسیدی
هی صدایم زدی به نجوا حیف
گوشواره به گوش من بود و
دستت انگشتری دل آرا حیف
شانه بر موی من زدی آرام
داشتی با سرم مدارا حیف
زخمی اصلاً نداشتم بر تن
گل لبخند شد شکوفا حیف
قد و بالات دیدنی تر بود
اینقدر داشتی تماشا حیف
خبری از سنان و زجر نبود
اصلاً اینجا نبود دعوا حیف
از خرابه نبود آثاری
همه جا سبز بود اینجا حیف
هم عمو بود هم علی اکبر
عمه دیگر نبود تنها حیف
کاش می شد سر بریده مرا
ببری با خودت تو حالا حیف...
جابر عابدی
#حضرت_رقیه_س #پنجم_صفر #سه_ساله #کربلا #محرم #شام #سوریه #جابر_عابدی #صابر #خادم
@Sherozekr
وای از اسارت....
اسیر و بی تو قافله، ستمگرانه می برند
مرا به ضرب نیزه ها چه وحشیانه می برند
چه شعله ای کشیده از دلم زبانه می برند
"به سمت شام و کوفه ام چه ظالمانه می برند
نمی روم ولی مرا به تازیانه می برند "
....................
مرا به زور کعب نی کشانده دشمن علی
تو رفتی و کنار من که مانده؟... دشمن علی
عذاب من به اوج خود رسانده دشمن علی
"سر تو را به نیزه ای نشانده دشمن علی
نمی روم ولی مرا به این بهانه می برند"
.................
کجاست دست ساقی و کجاست صاحب علم
کجاست غیرتی من کجاست حافظ حرم
کجاست کاشف الکروب ، بگیرد از سه ساله غم
به یاد علقمه ببین گرفته ام دوباره دم
نمی روم ولی مرا از این کرانه می برند
..................
تو روی نیزه می روی کنار تو منم اسیر
ز ناله های دخترت شدم از این زمانه سیر
قدم قدم به پای تو شدم چگونه پیر پیر
کبوتری شدم، پَرم پُر از نشان سنگ و تیر
نمی روم ولی مرا ز آشیانه می برند
...............
چگونه قاری مرا به نیزه سنگ می زنند
چرا به موی دختر سه ساله چنگ می زنند
هنوز این حرامیان که حرف جنگ می زنند!
به صورت حرم ببین کبود رنگ می زنند
به چهره های خسته خون زده جوانه می برند
...........
نگاه کن به خواهرت به ناله های خسته ام
به این نماز وتر من به سجده ی نشسته ام
به زخم تازیانه ها به دست های بسته ام
برای احترام این حرم ببین شکسته ام
شکسته ام عیال تو محقرانه می برند
..............
ببین که شام می روم در ازدحام می روم
شبیه صید خسته ای به سمت دام می روم
نه اینکه من اسیر نه، پی امام می روم
به همّتِ رساندن همین پیام می روم
طناب بسته دست من، ببین به شانه می برند
..................
به زخم معجر حرم چقدر شعله دوختند
چه گوشواره ها که رفت و قیمتی فروختند
چه چشم ها به اهلبیت مصطفی ندوختند
چقدر دختران تو در این میانه سوختند
شتاب روز یک طرف، مرا شبانه می برند
جابر عابدی
#اسارت #حضرت_زینب_سلام_الله_علیها #قافله_اسرا #کوفه #شام #حرکت_کاروان #دفن_شهدا #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
بگو با زخم های روضه ی ناموس جان دادم
غل و زنجیر چیزی نیست از این داغ افتادم
برای عمه ی سادات جانم بر لبم آمد
چه حالی داشتند اهل و عیالم، آه اولادم
کجا بازار شام و کوفه جای خاندانم بود
چرا یک سنگدل نشنید حتی سوز فریادم
مگر دروازه ی ساعات جای زینب کبراست
خدایا بی حیا بودند.... کِی رفته من از یادم
همه دیدند بر عمامه ام آتش زدند از بام
ولی دیدم نیامد یک نفر حتی به امدادم
تمام دردها یک سو، من و بزم شراب آخر
ببین بی حرمتی هاشان درآورده است بیدادم...
جابر عابدی
#اسارت #امام_سجاد_ع #محرم #کوفه #شام #دفن_شهدا #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr
اشک روز و شب خدایی تو
راز سجاده ی دعایی تو
زخم مشهود روضه هایی تو
روضه ی زجر کربلایی تو
چقَدَر سختی و بلا دیدی
سر بابا ز تن جدا دیدی
........
بُغض از حنجر تو می ریزد
اشکِ چشمِ ترِ تو می ریزد
ناله دور و بر تو می ریزد
ضجّه پشت سر تو می ریزد
تن تب دار تو پُر از داغ است
آتش ناله های عشاق است
.....
جانت آمد ز غصه ها بر لب
روزها ناله، گریه ات هر شب
سوختی بین روضه ها با تب
بیشتر با مصائب زینب
کربلا با دم تو احیا شد
جگر خونت ارباً اربا شد
........
بار غم روی دوش خود بردی
دل به غیر از خدا که نسپردی
مثل زینب چقدر پژمردی
بیشتر از همه کتک خوردی
چقدر سوختی و سوزاندی
تو چهل سال روضه می خواندی
..........
آب دیدی و گریه کردی تو
یاس چیدی و گریه کردی تو
قد خمیدی و گریه کردی تو
مو سفیدی و گریه کردی تو
روضه خوانِ مُوثّق دردی
با دل خون ما چه ها کردی
........
تن بی سر به چشم خود دیدی
رگ حنجر به چشم خود دیدی
پاره پیکر به چشم خود دیدی
زخم معجر به چشم خود دیدی
وای از شام و از مسیر عذاب
سرِ بازار و دردِ بزمِ شراب
جابر عابدی
#اسارت #امام_سجاد_ع #محرم #کوفه #شام #حضرت_زین_العابدین_ع #جابر_عابدی #صابر
@sherozekr