💔تقدیم به آستان رفیع سه سالهء ابی عبدالله الحسین(ع) حضرت بی بی #رقیه خاتون (س) #از_زبان_رقیه(س) ⚡️گوشم پر از صدایِ  ، آواز رعد و برق است 💥سیلی نخورده بودم ، آنهم ز دست نامرد ⚡️خیلی زمان گذشته خونش تمام گشته 💥اما ز زخم لاله هی میچکد نَمی زَرد ⚡️زبر است برگ غنچه؟ ای اهل باغ و گلزار! 💥بر گونه ام نشسته صد رَدّ پنجهٔ سرد ⚡️دست و قلم چگونه ؟ گوید به روی صفحه 💥با قلب کوچک من ، چشمان( زَجر)چِها کرد ✍ #حسین_احمدی 🌺🍃🍀🌺🍀🍃🌺🍀🍃🌺🍀🍃 #لهجه_دزفولی_ما_رضایی #از_زبان_امام_حسین(ع) ❣رَدّ سُو خَط مِ  ریِتْ ، یان جایِ چه بیده ❣په کُجان جُفت النگُوِت ، گوشواراتَ کی کشیده؟ ❣اَچه لکنتِ زبون داری ؟شیرین زبونم ! ❣دندونٍ شیریِت خودش افتیده؟ رقیه نور دیده! ✍ #حسین_احمدی ╭═ঊ🌼🌼ঈ─╮ @shersun ╰═ঊ🌸🌸ঈ─╯ 💠هدیه به پیشگاه باب الحوائج سه ساله ، پنج #صلوات_محمدی #به_نیت_گوشه_چشمی

💔قسمتی از مقتل حضرت رقیه سلام الله علیها   🏴کاروان از کوفه، راهی شام شد.🐫🐪 مشکلات اسارت و دوری پدر، همچنان رقیه علیهاالسلام را می سوزاند. در بین راه که سختی بر دختر امام حسین علیه السلام فشار آورده بود. شروع به گریه و ناله کرد. و به یاد عزت و مقام زمان پدر، اشک ها ریخت. گویا نزدیک بود روحش ‍ پرواز کند و در آن بیابان به بابا بپیوندد. یکی از دشمنان چون آن فریاد ضجه را شنید، به رقیه علیهاالسلام گفت: «اُسکُتی یا جاریه! فقد آذیتنی بِبُکائِک»؛ ای کنیز! ساکت باش، زیرا من با گریه تو ناراحت می شوم.آن نازدانه بیشتر اشک ریخت. دیگر بار آن مرد گفت: «اُسکُتی یا بنتَ الخارجی»؛ ای دختر خارجی! ساکت باش.  حرفهای زجر دهنده آن مزدور، قلب دختر امام علیه السلام را شکست. رو به سر پدر نمود و گفت:«یا ابتاه قَتَلوکَ ظُلماً و عُدواناَ و سَمُّوک بالخارجی»؛ ای پدر! تو را از روی ستم و دشمنی کشتند و نام خارجی را هم بر تو گذاردند. پس از این جمله ها، آن مرد غضب کرد و با عصبانیت، رقیه علیهاالسلام را از روی شتر گرفت و از بالا بر روی زمین انداخت.  تاریکی شب بر همه محیط سایه افکنده بود. رقیه علیهاالسلام از ترس، شروع کرد به دویدن در آن تاریکی. سختی و خار و خاشاک زمین، پاهای کوچولوی او را مجروح نمود. و او با همه خستگی باز می دوید.  ❤️‍🔥به نیمه شبی ز پی کاروان به دامن دشت ❤️‍🔥کسی که پای برهنه دوید من بودم   همان زمان، قافله متوجه نیزه ای شد که سر امام حسین علیه السلام بر بالای آن بود. نیزه به زمین فرو رفته بود. دشمن هر چه سعی کرد که آن را در آورد، نتوانست. زینب علیهاالسلام به هر سو می دوید. ناگهان چشمش به یک سیاهی افتاد. جلو رفت تا به آن رسید در آنجا یک زن را دید که سر کودکِ گمشده را به دامن گرفته است. رو به آن زن نمود و پرسید: شما کیستید؟! فرمود: «أنا أمُک فاطمه الزهراء، أظَنَنتِ إنّی أغفلُ عَن أیتامِ وَلَدی»؛ من مادر تو، فاطمه زهرا هستم. گمان می کنی من از یتیم های فرزندم غافلم!  رئیس قافله نزد امام سجاد علیه السلام آمد و سبب این ماجرا و حکایت را پرسید.  امام علیه السلام فرمود: یکی از بچه ها گم شده است تا او پیدا نشود، نیزه حرکت نخواهد کرد! حضرت زینب علیهاالسلام با شنیدن این سخن، خود را از بالای شتر به روی زمین انداخت و ناله کنان به عقب برگشت تا گمشده را پیدا کند.  زینب علیهاالسلام به هر سو می دوید. ناگهان چشمش به یک سیاهی افتاد. جلو رفت تا به آن رسید در آنجا یک زن را دید که سر کودکِ گمشده را به دامن گرفته است. رو به آن زن نمود و پرسید: شما کیستید؟!  فرمود:«أنا أمُک فاطمه الزهراء، أظَنَنتِ إنّی أغفلُ عَن أیتامِ وَلَدی»؛ من مادر تو، فاطمه زهرا هستم. گمان می کنی من از یتیم های فرزندم غافلم! (۱) زینب علیهاالسلام، رقیه را گرفت و به کاروان رساند و قافله به راه افتاد 😭😢😭💔❤️‍🔥 🤲 اللهم به حق الحسین اِشفِ صدرِ رقیه بظهور الحُجّه

❤️‍🔥شب دختر و شب بابایی ❤️‍🔥 واسه اصغره پُرِ لالایی ❤️‍🔥وَ عَجّل ظهورکَ یا مهدی(عج) ❤️‍🔥امشب چه شبی شده روءیایی #شب_رقیه_خاتون #شب_جمعه #روز_علی_اصغر(س) #روز_ظهور ✍ #حسین_احمدی 🤲  يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ رقیه بِظُهورِ الحُجَّة

#دکتر_علی_تقوی 🔴 قومی از امّت پیامبر(ص) که ملائڪه لبهـای ایشـان را مـی‌بریدنـد❗️ 😱😱😱😱😱

❤️‍🔥سر راهش بمان حتی ریایی ❤️‍🔥تو را هم میخرد، حر ریاحی!!! ✍ #حسین_احمدی 🦋رحمة الله الواسعة است حسین(ع)

❤️‍🔥عزاداری #شیعیان_روسیه به هوش باشید عقب نمانید امام حسین(ع) حامی و هوادار و محب و شیعه زیاد دارد #جا_نمانید

🔺 اشعار «نزار فرانسيس» شاعر مسیحی لبنانی برای امام حسین (علیه‌السلام) #جا_نمامید

🦋عکس نوشت ((سلفی با فرشته ها)) به یاد شهید مدافع حرم سید مجتبی ابوالقاسمی ✍ شادی روح بلندش سه صلوات سهم شما 🤲خدایا جز با شهادت ما را از این دنیا نبر ❤️‍🔥الهی آمین

برای اولین بار تو #ژاپن مجوز برگزاری مراسم دهه #محرم به شیعیان داده شد 🔴 #جا_نمانید

#هیئت_یک_نفره #جا_نمانید

🌷داغِ تو کشت مونه، ای لاله پرپر، 🌷 رولم علی اصغر(۲) 🥀شیش ماهه تشنه لو رفتیه یکته خو 🥀أچن رولم داغی مری کوردیه تو 🥀شرمندهٔ لوات ، شیری ندارم مو 🥀دائم تلذایی ، روز بیسه ور مو شو ❤️‍🔥اِ قطرهٔ کوثر رولم علی اصغر 🥀داره میا بابا ، مری ساقی رسید 🥀 أچه خیمه مَهَ عمودشه کشید 🥀امیدم نا امید بیسه سوقی شهید 🥀دس پا مزن روله بوت إ ره رسید ❤️‍🔥 اِ  خشکه لو حنجر رولم علی اصغر 🥀بَرَت تونه میدون دَهَه تونه ٱوِه 🥀بلکی بوی سیراب روی روله خُووِه 🥀رفتی و برگشتی أچه زیر عبا 🥀جا تو مٍه لَلُوَه نَه پُشتِ خیمگاه ❤️‍🔥إ  آخرین سنگر  رولم علی اصغر 🥀وِسات حسین عزیزم بینم لالمه 🥀غنچه یاس رسول طفل شیر خوارمه 🥀کوردیشه سیرابش؟ بی ناله بِیصداس 🥀خونه خراب مو تن أ سرش جداس ❤️‍🔥بالاترین افسر رولَم علی اصغر 🥀ای احمدی بَسَه آروم نویس نوحه 🥀رولَم بیِس شهید مِ خاک و خین خُوَه 🥀تا روز محشرم شرمندِه اصغرم 🥀روله ندآم شیرت شه زاده پرپرم ❤️‍🔥واویلاواویلا ، رولم علی اصغر ✍ #حسین_احمدی #نوحه_دزفولی #نوحه_علی_اصغر 🦋دوستان مداح هر کس اجرایی از این نوحه داشت خوشحال میشم برام بفرسته ╭═ঊ🌼🌼ঈ─╮      @shersun ╰═ঊ🌸🌸ঈ─╯

همینک مسجد کجبافان #حجت_احسان_بخش

همینک مسجد کجبافان #حجت_احسان_بخش #حمایت_از_قرآن #دو_دمه

من تا دیشب تصویر اینچنین 👆👆از #روضه_علی_اکبر(س) در ذهنم شکل نگرفته بود 😭😭😭😭😭 ❤️‍🔥ای که سرشارِ محبت زِ گل احساسی ❤️‍🔥باب عشق و کرم و لطف، به خلق الناسی ❤️‍🔥در غم مرگ جوانت به چنین حال، حسین(ع) ❤️‍🔥میدهم حق به تو که راه حرم نشناسی ✍ #حسین_احمدی #اِرباً_اربا ╭═ঊ🌼🌼ঈ─╮      @shersun ╰═ঊ🌸🌸ঈ─╯

💔خدا نمیشد اصلا حرمله به دنیا نمی اومد؟ 😭😭😭 ✍ #طاها_گلپا هفت ساله از دزفول پسر دختر خواهرم