هدایت شده از شعر و مرثیه
#توسل_به_اهل_بیت
#توسل_به_امام_رضا
اي كه چون من هزارها داري
آسماني پُر از دعا داري
دستهايم دخيلتان هستند
بسكه دستِ گره گشا داري
از گدا هم كريم مي سازي
بسكه اعجاز كيميا داري
من هواي تو را به سر دارم
تو هواي دلِ مرا داري
هرچه بيمار هم بيايد باز
تو برايِ همه دوا داري
دلشكسته كسي به من مي گفت:
خوش به حالت امام رضا داري
در ِ اين خانه را زدم عشق است
كفتر جلدِ مشهدم عشق است
ما نديديم بام از اين بهتر
هيچ جا احترام از اين بهتر
آهوي دام ِ آهويت هستم
نيست صياد و دام از اين بهتر
از تهِ دل سلام همسايه
اي سلام اَلْسلام از اين بهتر
با جُزامي ، غلام ، همسفره
من نديدم مرام از اين بهتر
برتر از حاكمي ، سليمانيست
تو بگو كه كدام از اين بهتر
نوكر خانه ي تو باشم من
كه نباشد مقام از اين بهتر
غير نوكر شدن چه مي خواهم؟
جز كبوتر شدن چه مي خواهم؟
باز دارم به سر هواي ضريح
دل من تنگ شد براي ضريح
دوست دارم رها شوم از خود
در ميان سر و صداي ضريح
دستهايِ پر از تمنايي
مي خورد رويِ حلقه هاي ضريح
مي شود خوبتر خدا را ديد
در همان يا رضا رضاي ضريح
واجب است به هر عاشق
سجده ي شكر پيش پاي ضريح
حرم ثامن الحجج رفتم
ميليون مرتبه به حج رفتم
اشك با من سرود غم با تو
نوحه ي گريه دار و دَم با تو
گفتن شعر ِ روضه ها با من
جلوه دادن به محتشم با تو
ناله از دل زدن بُوَد با من
كربلا كردن دلم با تو
گذري كن شبي به روضه ي ما
چشم با اين گدا، قدم با تو
دست با من ، به سر زدن با من
زدن ِخيمه و علم با تو
روضه خواندن براي تو با من
گريه هاي مُحَرمم با تو
روضه خواندي تو اي امام غريب
جَدِّ ما تشنه بود يَابنَ شبيب
جَدِّ مارا سوارها كشتند
بين گودال بارها كشتند
جَدِّ ما يك نفر ولي اورا
لشگري از هزارها كشتند
نعل ها گرد و خاك ميكردند
جَدِّ مارا غبارها كشتند
خواهرش را پس از بريدن سر
خنده ي نيزه دارها كشتند
واي از عصر ِ روز ِ دهم
واي از ضربه ي دوازدهم
#مناجات_با_امام_زمان
از خود فرار کردم و لا یُمکنالفِرار
امشب دوباره آمدهام بر سر قرار
رسوای خویش گشتم و غرق خجالتم
من آمدم - ولی تو به روی خودت نیار
من در میان راه زمین خوردهام بیا
از بس که بار آمده بر روی دوش، بار
آنقدر در حجاب خودم غوطه میخورم
حتی تو را ندیدهام این گوشه و کنار
امشب که گریههای تو باران گرفته است
از چشم خشکسال منم قطرهای ببار
اصلاً وکیل ما تو و ما هیچ کاره ایم
ما خویش را به دست تو کردیم وا گذار
در انتظار آمدنم ایستادهای
شاید به این امید که می آیمت به کار
امشب برای این که بیایی به پیش ما
انگشت روی روضهی دلخواه خود گذار
امشب مرا به خانهی مادر ببر که باز
آنجا نشسته چشم کبودش به انتظار
ما را ببر که گریه بریزیم پشت در
مانند بچههای عزادار و بی قرار
www.kheyme.net
#مناجات_با_خدا
#توسل_به_اهل_بیت
#رمضان
رفت و آمد های سائل را کریمان میخرند
دیر هم حتی بیاید زود و آسان میخرند
التماس چشمهایت را بکن تا تر شوند
بیشتر از هرچه اینجا چشم گریان میخرند
دست هایی که به بالا رفته را پر میکنند
دستگیرند و ز ما دست به دامان میخرند
بُشر حافی را تمام عمر عابد میکنند..
گاه مور قصر را هم چون سلیمان میخرند
ای فدای سفره داری که به ماهم راه داد
میزبانها این حوالی ناز مهمان میخرند
وقت خوبی آمدی امشب امان نامه بگیر
آخرین شبها گدایان را فراوان میخرند..
اهل ایران به گدایان رضا شهره شدند
اهل ایران را به آقای خراسان میخرند
گر هوای کربلا داری بگو جانم حسین
آرزومند زیارت را دو چندان میخرند
شامیان رسم بدی دارند در پیش پدر
ناز دختر را روی خار مغیلان میخرند
#توسل_به_امام_حسین
کنج عزلت گزین و تنها باش
بین گمنام هاش پیدا باش
.
پی سیر و سلوک اگر هستی
خاک شو محضرش تمنا باش
.
آخرت میوه ی همین دنیاست
پس از امروز فکر فردا باش
.
نمک عاشقی به رسوایی ست
با جماعت نباش و رسوا باش
.
دست ، پیش کسی دراز نکن
سائل دست های سقا باش
.
علف هرز هم اگر بودی
در زمین حسینِ زهرا باش
.
گرچه اصلا به تو نیازی نیست
پای کار حسین اما باش
.
زیر خنجر به فکر ما بوده
ما به فکر گناه … ما را باش
.
میل داری به روضه ی رضوان
هر کجا روضه بود آنجا باش
.
هدف از گریه خنده ی زهراست
بی خیال ثواب عقبی باش
.
گریه کن پا به پای طفلی که
گریه می کرد با سر باباش
.
گفت حالا که آمدی بابا
یا مرا با خودت ببر یا باش
.
راستی دختری که آن کوچه است
کتک سیر خوردم از باباش
.
به من و روسریم فکر نکن
فکر بی معجری زن ها باش
.
.
.
گروه شعری یا مظلوم
#مناجات_با_خدا
#وحید_محمدی
هر زمانی در دلم درگیر طوفان می شوم
یا حسینی می نویسم غرق باران می شوم
از مسلمانی فقط عشقش برایم مانده است
آخر از عشق علی یک روز سلمان می شوم
کار من را بیشتر دست کریمان بسپرید
در گرفتاری دخیل یا حسن جان می شوم
من گناهی هم اگر کردم جهالت کرده ام
تا گناهی می کنم فورا پشیمان می شوم
بار سنگینم مرا خیلی خجالت می دهد،
هر زمانی که سر این سفره مهمان می شوم
روزه می گیرم ولی دائم به فکر روضه ام
آب می نوشم دم افطار و گریان می شوم
روضه آب و گریه نان هر شب اهل دل است
دور از این روضه ها، بی آب و بی نان می شوم
جان من را هم گرفتی روضه را از من نگیر
جان تو بی روضه من خیلی پریشان می شوم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مو پریشان...، بعدِ تو زینب پریشان می شود
همسفر با حرمله، با نیزه داران می شود
#توسل_به_امام_حسین
نصیحت پدرم مانده است در گوشم
که روز فقر، شبش نان روضه نفروشم
غم گرسنگی ات قوت غالب من شد
همیشه در وسط روضه اشک مینوشم
قسم به کتری جوشیده در حسینیه
که با کسی که نخواهد تو را نمیجوشم
گرفت نور خدا زندگی تاریکم
به لطف شعله ی در چلچراغ بر دوشم
حسین گفت پدر جای لای لایی شب
شراب ریخت به جانم هنوز مدهوشم
به چار گوشهی قبرم قسم که بعد از مرگ
برای تنگی قبرم گدای شش گوشم
کفن که دستِ مرا بست؛ دست تو باز است
وَ دست باز تو یعنی بیا در آغوشم
چرا به یاد لب تشنه ات نمیمیرم
مرا ببخش عزیزم که آب مینوشم
مصیبت پدر و مادرم ز یادم رفت
مصیبت پسر تو نشد فراموشم
میان روضه ی بزم یزید فریادم
به یاد شام غریبان اگر که خاموشم
عزیز فاطمه خیلی برای من سخت است
تو پاره پیرهنی، من لباس می پوشم
https://eitaa.com/joinchat/2396127234C1e79c91b0f
.
#توسل_به_امام_حسین
#علیرضا_وفایی_خیال
#آخر_سال
در میزبانیِ تو اگر میل و رغبت است
مِهمانیام برای تو اسباب زحمت است
ما در مُضیف خانهی تو قد کشیدهایم
این سرگذشتِ اکثر اولاد رعیت است
ما نان خور توأیم و توأم نانرِسان ما
نان خوردنِ به نرخ شما هم سعادت است
«ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست
در محضر کریم تمنا چه حاجت است؟ *»
درمانده ایم، آخر سالی مدد بده
چشم گدا به دست امیرِ سخاوت است
فکری برای این شب عید گدا کنید
دخلم کم است و خرج ولی بی نهایت است
مردم همه پیِ سفر و ما نشستهایم
ما را سفر خوش است که قصدش زیارت است
بالای پشتبامم و رو سمت کربلا
آقا مگر نه اینکه عمل ها به نیت است؟
👉 @Do_KhatRoze 📜
#توسل_به_امام_حسین
#سید_پوریا_هاشمی
از چشم گریه مانَد و از گریه عزتش
از جام باده مانَد و از باده لذتش
فرمود امام صادق ما روضه جنت است
دنیا جهنم است برو سمت جنتش
ما را حسین، بهر خودش انتخاب کرد
اینجا کسی نیامده الا به دعوتش
عرفان ناب چیست؟همین گریه بر حسین
صدسال فیض ریخته در نیم ساعتش!
تا زنده ای به هرنفسی یا حسین بگو
فردا میان قبر تو هستی و حسرتش
یک روز هم شبیه به حر میخرد مرا
بخشیده میشویم همه در نهایتش
آنکس که کار کرد برای عزای او
حتی عبادت است دم استراحتش
صدبار قهر کردم و دنبالم آمده
ماندم دگر چکار کنم از خجالت
خون حسین قاطی کرببلا شده
صد مرده زنده میشود از بوی تربتش
جان داشت و به خیمه او حمله ور شدند
فابک علی الحسین! شکستند حرمتش
27.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه حضرت علی اصغر و رباب سلام الله علیهما مرحوم حاج حسن جمالی خدا این سوز دل و گریه ها رو نصیب ما هم بگرداند. خوشا به سعادتت شادی روحش صلوات
#نوکری_اهل_بیت_ع
من فقط یک نوکرم، کار خودم را میکنم
او خودش هر وقت لازم شد به نوکر میرسد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
دستم مقابل کس و ناکس دراز نیست
تا روی پای نوکریام ایستادهام
✍ #رضا_قاسمی
مداح و روضهخوان و سخنران و چایریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکریست
✍ #وحید_محمدی
در لباسِ نوکری، موی سپیدم آرزوست
تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم
✍ #علیرضا_خاکساری
من زندهام به نوکری خانهی شما!
پس نوکری به کار نگیری به جای من!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
سرمایهی من نوکریِ حضرت سلطان
هر ثانیهاَش نابترین گنجِ زمانست
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است
عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند
✍ #محمود_ژولیده
بهترین آوازهها در خادمیِ کوی توست
شهرتِ خالی زشوقِ نوکری، شهرت نشد
✍ #علیرضا_خاکساری
آبرودار شدن، ماحصل نوکری است
هست، عزت همهاش تحت لوای حَسَنین
✍ #محمدجواد_شیرازی
تا غلامت شدیم فهمیدیم
نوکری، احترام هم دارد
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
آبروداری ما بی آبروها پای اوست
تا قیامت نوکری کردن برایش پای ماست
✍ #سیدپوریا_هاشمی
من مفتخر به نوکری حضرت توأم
تو سفرهدار هستی و من دعوت توأم
✍ #رضا_دین_پرور
حُکم قبول بندگیِ ماست با خدا
حُکم قبولِ نوکری ماست با حسین
✍ #بردیا_محمدی
از حب قیمتیِ تو قیمت گرفتهایم
با نوکری تو همه عزت گرفتهایم
✍ #علیرضا_خاکساری
عشق تو شغل شریف انبیای عالم است
در سرایت نوکری دارد مراتب یاحسین
✍ #رضا_دین_پرور
با نوکریِ آل علی زندهام فقط
عینِ حقیقت است کلامم، شعار نیست
✍ #احسان_نرگسی
غلام خانهی زهرا حسابمان کردند
برای نوکریاش انتخابمان کردند
✍ #وحید_محمدی
در لباس نوکری موی سپیدم آرزوست
تا نفس دارم درِ این خانه خدمت میکنم
✍ #علیرضا_خاکساری
از نوکری توست به هرجا که رسیدیم
یعنی که غلامیِّ تو تنها هنر ماست
✍ #احسان_نرگسی
مادرم با نمک روضه بزرگم کرده
من به این نوکری از کودکیام منصوبم
✍ #قاسم_نعمتی
عمری به عشق نوکریِ تو دویدهام
حالا که اوفتادهام از پا نمیخری؟
✍ #موسی_علیمرادی
ذرهای هم که آبرو داریم
همه از نوکری او داریم
✍ #مجید_گل_دار
نوکری فاطمه محشر به دادم میرسد
از غلام مادرش آقا تشکر میکند
✍ #محمدجواد_شیرازی
دلخوشیام چیست به جز نوکری؟
حیدریام حیدریام حیدری
✍ #احسان_نرگسی
از همان روز ولادت شدهام پابستت
قِدمت نوکریام از سَنَواتم پیداست
✍ #رضا_قاسمی
مطمئنم بیشتر از هر عمل، روز جزا
نوکریِ خانهی زهرا به دردم میخورد
✍ #محمدجواد_شیرازی
خدمتگزار اهل خرابات اگر شدی
ایام نوکریِ تو شاهانه بگذرد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
هر آنکه نوکری نوکر تو را کردهست
به قول مُرشد ما، بستهست بارش را
✍ #احسان_نرگسی
با نوکریات سینهزن شوکت گرفته
هر چه گرفته از همین کِسوَت گرفته
✍ #محمدجواد_شیرازی
دم تو گرم و کرمخانهی شما آباد
که بین خانهی تو گرم نوکری هستم
✍ #اسماعیل_شبرنگ
•┈┈••✾••┈┈•
تکبیتیها، دوبیتیها و رباعیات حسینیه
https://eitaa.com/joinchat/2489122881Cc0f48f2cd4
تمام دلخوشی زندگی من این است
که وقت مرگ می آئی و مرگ شیرین است
مگر نگفتی علی جان ؛ فَمَن یَمُت یَرَنی
بیا که وقت وفایت به عهد دیرین است
به رغم کوه گناهی که می کِشم بر دوش
سبک شدم چو پَر کاه و سینه سنگین است
شهادتین مرا فاطمه تقبُّل کرد
بیا همه کس و کارم ! زمان تلقین است
سلام وادی من ؛ وادی السلام علی !
کجاست مسکن امنِ کسی که مسکین است
رسیده جان به لبم یا لبم رسیده به جان
مرا دو بوسه به روی ضریح ، تسکین است
کفن کنید مرا رو به قبله ی حرمش
نجف چه جای قشنگی برای تدفین است
فراق و وصل مرا می کُشند یک میزان
سرم به دامن حیدر ، به روی بالین است
سرم مقابل ایوان طلای شاه نجف …
سرم مقابل زهرا همیشه پائین است
علی که ابروی او قابِ قوس اَو اَدناست
اگر مرا نرساند به عرش ، غمگین است
بخواه روزی از این پادشاه ، بنده خدا !
گدای خانه ی او هر که هست تضمین است
ممات ، عین حیات است و نار ، عین بهشت
کسی که دل به علی بسته است خوش بین است
رضا دین پرور
#یاحیدر
👉 @Do_KhatRoze 📜
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#شب_سوم
وقتی از خاک تو شفا برسد
گرنگاهی کنی چه ها برسد
به نوا میرسانی اش قطعا
بی نوا گر به نینوا برسد
رحمت واسعه بغل وا کن
تا غریبه به آشنا برسد
@hosenih
ما ز دست فراق خسته شدیم
یک نفرهم به داد ما برسد
دست ما را بگیرتا بلکه
پاى ما هم به کربلا برسد
لحظه ی احتضار منتظریم
قدمت روی چشم ها برسد
فطرس از قصد در عذاب افتاد
قصدش این بود به شما برسد
تا حسینی شدن بسی راه است
میوه ی کال مانده تا برسد
زخم های تو تشنه ی اشک اند
گریه کردم به تو دوا برسد
همه، شب های جمعه منتظرند
به حرم صاحب عزا برسد
@hosenih
ذکر میگفتی و سنان نگذاشت
تا به گوش همه صدا برسد
* **
با خودش میبَرَد مرا حتما
پدر امشب اگر خرابه رسد
نان خود را نخورد خواهرتو
تا به طفلان تو غذا برسد
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
مَلَک خادم ،مَلَک سائل، مَلَک دربان؛ علی اکبر
فَلَک رَفعت به تایید فَلَک گردان؛ علی اکبر
تو خَلقاً مثل جَدّت مصطفی هستی و این یعنی
تو را بخشیده یزدان حُسن بیپایان؛ علی اکبر
تو خُلقاً مثل ختمُ الانبیا هستی و این یعنی
خدا، مدحِ تو را گُفتهست در قرآن؛ علی اکبر*
تو داری منطقی مثل رسول الله و این یعنی
سخن گفتی فقط با منطقِ ایمان؛ علی اکبر
تو آن ماهی که وقتی دیده شد در عالم ِکثرت
ز چشم افتاد حُسن ِیوسف ِکنعان؛ علی اکبر
تو آن ممسوسِ فیاللّهی که از ماهند تا ماهی
درون بحر اوصاف ِتو سرگردان؛علیاکبر
عمو می گفت ای والله،به تو می گفت ثارالله
بزن بر قلب میدان همچنان طوفان؛ علی اکبر
برای تو ز هم پاشیدنِ شیرازهی لشگر
شبیه آب خوردن بوده است آسان؛ علی اکبر
نه تنها دشمنان، آن روز حتّی دوستدارانت
شدند از طرزِ میدانداریت حیران؛ علی اکبر
به یاد فاتح بدر و حنین و خیبر و احزاب
نشاندی مرگ را برگُردهی گُردان؛ علی اکبر
تو افتادی و بابای تو هم مُشرف به مُردن شد
تو افتادی و بابا گفت: زینب جان” علی اکبر”…
به یاد مادرِ پهلو شکسته ناله ها کردم
چو پهلوی تو را دیدم به خون غلطان؛ علی اکبر
عصای پیری ام برخیز من چشمم نمیبیند
به سمت خیمه زینب را تو برگردان؛ علی اکبر
دلم شد شرحه شرحه؛ میوهی قلبم کنار تو
بلی داغِ جوان دردیست بیدرمان؛ علی اکبر
محمدقاسمی
🔸بال فرشته که خاک پای حسین است
🔸فرش حسینیه عزای حسین است
🔹فاطمه دنبالش هست روز قیامت
🔹هرکه به دنبال دسته های حسین است
☑️شعر من و تو که افتخار ندارد
☑️تا که خدا مرثیه سرای حسین است
🔺رحمت زهرا برای اینکه بریزد
🔺منتظر گریه ای برای حسین است
✳️در دل مردم چه هست کار نداریم
✳️در دل ما که برو بیای حسین است
♦️دست به سمت کسی دراز نکردیم
♦️هر دو جهان دست ما،گدای حسین است
♻️گندم شهر حسین،روزی ما شد
♻️باز سر سفره ها،غذای حسین است
💥قیمت اشک برای خون خدا،هست
💥دست همان کس،که خون بهای حسین است
▪️پرچم کرببلا همیشه بلند است
▪️حافظ پرچم،اگر خدای حسین است
🔵هرچه که ما خواستیم،فاطمه داده
🔵آنچه فقط مانده،کربلای حسین است
⬅️ #کربلا_کربلا_کربلا_کربلا
➖این دل تنگم،عقده ها دارد
➖گوییا میل کربلا دارد
➖در همین گودال،دست و پا میزد
➖مادرش زهرا را صدا میزد
😭😭😭😭😭😭
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
اهل زمین چرا کمر آسمان خم است
جاری ز چهار رکن حرم اشک زم زم است
بر چشم خلق روز قیامت مجسم است
باز اين چه شورش است که در خلق عالم است
باز اين چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
گردون سیاه رنگ به دور هلال نیست
دیگر برای خلق تبسم حلال نیست
این یک حقیقت هست همانا خیال نیست
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سر های قدسیان همه بر زانوی غم است
این سوز و ناله و فریاد و آه چیست
خلقت عزا گرفته خدایا عزای کیست
دود از زمین بلند شد و آسمان گریست
گر خانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رست خیز عام که نامش محرم است
#محتشم
از آب هم مضايقه کردندکوفيان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند ديو و دد همه سيراب و مي مکند
خاتم ز قحط آب سليمان کربلا
آه از دمي که لشگر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خيمه ي سلطان کربلا
از زیر پای اسب دو دختر ز دست رفت ...
چون دختران پیاده دشمن سوار بود ...
یک رخ نماند بود که سیلی نخورد بود ...
در پشت هم چهره هر ماه پاره بود ....
از دست ها نپرس که با گوش ها چه کردند....
#یا_ابن_شبیب
یا ابن شبیب دشت پر از ازدحام بود
وقت غروب پای عدو در خیام بود
یا ابن شبیب دشت پر از بوی دود شد
وقت غروب صورت طفلان کبود شد
یا ابن شبیب دختر در خواب را زدند
یا ابن شبیب تشنه بی آب را زدند
یا ابن شبیب آتش قلبم جوانه زد
نا محرمی به عمه ما تازیانه زد
#سبک_خمیده_خمیده
غریب غریبم یه کاری بکن
جلو بچه ها حرف بد میزنن
من و مثل بابا کشیدن رو خاک
تو رو مثل مادر لگد میزنن
@ali_karami_roze
بگو که چه خاکی بریزم سرم
کمم کن به حال به روز حال حرم
دارن دست من رو میبندن داداشت
چه جوری اسیری بشه باورم
دست دخترات تو تنابه ...
استینای پاره حجابه ...
دیدار بعدیمون ، تو بزم شراب ....
زینب همین که وارد بزم یزید شد
بر روی نی محاسن سقا سفید
یا ابن شبیب عمه ام از غصه آب شد
با دست بسته وارد بزم شراب شد
#یا_مسلم ...
دیدی چه کاری دست زینب دادم آخر
از بام نه از چشمشان افتادم آخر
حالا که. می ایی ستاره کم بیاور
با دخترانت گوشواره کم بیاور
حالا که می آیی کمی معجر بیاور
از دست خود انگشترت را در بیاور
گشدم ولی این شهر پروانه ندارد
انگار جز طوعه کسی خانه ندارد
نگذاشتم در خانه اش لشگر بیاید
نگذاشتم یک زن پشت در بیاید
نگذاشتم آن ماجرا تکرار گردد
یک زن گرفتار در دیوار گردد
تو بین شعله رفتی و من گر گرفتم ...
حالا بیا و جمع کن خاکسترم را ...
هر شب حسن در خواب میگوید مغیره...
تو برو بیا میزد مادرم
خیلی بی هوا میزد مادرم
حق داره اگه حسن گریه کن
یه غلام سیاه میزد مادرم ...
#حسین_جان
کربلا همه رو از دم میزنن
مادر بچه رو با هم میزنن
@ali_karami_roze
اگه اون روز توی کوچه نبودم
عوضش زینب محکم میزنن
بمیرم تو بازار آهن گرا
سرصداش خیلی کلافم میکنه
شمر دیدم نشسته گوشه یی
بند کفشاش محکم میکنه
خدا بخیر کند شمر چکمه پوشیده ...
در انتضار تو استاده بی حیا برگرد ...
بخش اول :
اینه دار زینب زهرا ...رقیه
کوچک ترین انسیه هورا ...رقیه
پشت سرش بی شک دعای پنج تن بود
آدم اگر میگفت اول ... یا رقیه
سنش اگر کم، هم تراز انبیا بود
مانند زهرا ،ایت الله العظمی رقیه
جا داشت روی شانه ی کعبه ابالفضل
جا داشت روی شانه ی سقا رقیه
خورشید تا منظومه ی عشق حسینی
صد سال نوری راه دارد تا رقیه
@ali_karami_roze
تنها نه سال 61 تا روز محشر
هر فتنه یی را میکند رسوا رقیه
پا بر مغیلان میکند اما محال است
روی سر مویی گذارد پا رقیه
این طفل بی آزار را آزار دادن
زجر بدی را دید در دنیا رقیه
زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه
طفلان همه بودند الی رقیه
مقتل که خواندم من شبی با خیس گفتم
پیدا نمیشد کاش در صحرا رقیه
@ali_karami_roze
وقتی که پیدا شد خمیده راه میرفت
شد پیر تر از زینب کبری رقیه
با صد جلالت و شرف و عزت و وقار
آمد به دشت ماریه ناموس کردگار
.
فرش زمین به عرش مباهات می کند
گر روی خاک پای گذارد مَلَک سوار
پنجاه سال فاطمه ی اهل بیت بود
زینب که هست فاطمه هم هست ماندگار
عبدند ، عبد گوش به فرمان زینبند
از پیرمرد قافله تا طفل شیرخوار
محمل که ایستاد جوانان هاشمی
زانو زدند یک به یک آن هم به افتخار
.
حتی حسین تکیه بر این شانه می زند
خلقت زنی ندیده بدین گونه استوار
حتی هزار بار بیایند کربلا
زینب پی حسین می آید هزار بار
افتاد سایه قد و بالاش روی خاک
رفتند از کنار همین سایه هم کنار
محمل نشین کوفه بیابان نشین شده
با دختر بتول چه ها کرد روزگار
در یک محله زخم زبان خورد بی عدد
در یک محله سنگ گران خورد بی شمار
دردی به درد طعنه شنیدن نمیرسد
یا رب نکن عزیز کسی را به آن دچار
(کجا طعنه زدن
روز یازدهم وقتی دور برش محرمی نبود :)
قاتلت طعنه میزند میگیود...
کو علمدار چرا بی سر سامان شده یی...
حسین تو کس کار منی ...
شمر جلودار شده ...
جرم من چیست که از من ..
روی گردان شده یی ...
پاییزی تویی بهارمون نبود
بین ما جدایی قرارمون نبود
شرط ازدواج من بودی حسین
به خدا این که قرارمون نبود
حالا که پیاده کردی بار تو
حالا که خیمه تو این صحرا زدی
امروز فقط حسین یادت باشه
با چه عزت وقاری اومدین
اینا بی حیا و ما پرده نشین
روزگار نگاه عقبال نگاه
میدونی چشام به چی خیره شده
اون طرف گودالی گودال نگاه
همیشه من موهاتو شونه زدم
پنجه های کسی رو موهات نره
نمیتونم تو رو زخمی ببینم
خار توی چشمام بره تو پاهات نره
بعد پنجاه چهار نزاری
من داغ رفتنت پیر بکنه
همه دلواپسیم از این که
نیزه یی تو دهنت گیر بکنه
اگه رو سرت بریزن چه کنم
بشه پیکرت پاره پاره چی
زبونم لال اگه پیش مادرم
یکی پیرهنت در بیار چی
نگرونم به جون خودت قسم
چه کنم خیلی برات دل واپسم
وقتی گفتی کربلا دلم گرفت
جوری که بالا نمیاد نفسم
گله از این دل عاشق میکنم
میشنوی صدام حق حق میکنم
یه چیزی بگو دلم آروم بشه
یه چیزی بگو دارم دق میکنم
قول بده به سمت درگیری نری
قول بده به سمت هیچ تیری نری
در گوش ذولجنا این میگم
قول بده سمت سرازیری نری
حسین جان :
دل شکستن چه خوب بلد شدی
از دل ما تو چه ساده سر شدی
نمیتونم ببینم که افتادی
زیر چکمه ها فقط لگد شدی
(وقتی این صحنه دید روز یازدهم)
این که افتاد مرا دادرس است
نگذرید از بدن او لگد شمر بس
استخان های من از لرزه به هم میخوردند
اسب ها جسم تو را با خودشان میبردند
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
پروانهوار سوزِ تو را میخریم ما
تا صبح دور شمع غمت میپریم ما
آتش به جان بال و پر ما را بکش حسین
از فُطرس درِ تو مگر کمتریم ما؟!
بین گذر نگاه به خِیل گدا بکن...
کاسه به دست در دل این معبریم ما
تا که میان روضهی تو گریه میکنیم
انگار که ز "زمزم" مَکّه سریم ما
وقتی تو پادشاه تمامیِّ عالمی
پس خوش به حالمان که همه نوکریم ما
اوج کمال روح، به "گریه" رسیدن است
یک عُمر در طریقتِ "چشمِ تریم" ما
"روح الامین" به گریهی ما رَشک میبرد
در روضه از ملائکه دل میبریم ما
اشکی که خرج بزم تو باشد... عنایت است
مدیون لطفِ زینبِ غم پروریم ما
برپایی مجالسِ ماه محرمت
بر عهدهی رضاست...، بر این باوریم ما
کفّاشِ روضههای تو بوده است جدِّ من...
فرزندهای خادم پُشت دریم ما
دستِ "رقیه" نان دَهنِ دخترم گذاشت...
جیرهبگیرِ سفرهی این دختریم ما
چادرنماز فاطمه سقف حسینیه است...
تا حشر زیر سایهی این مادریم ما
ای بیسری که سر به سر غم گذاشتی
وقتی تو سروری ز سران هم سریم ما
**
بر روی ذبح تو چِقَدر شمر کار کرد...
لطمهزنانِ کُندی آن خنجریم ما
بعد از تو وای بر حرم بیپناه تو...
دلواپسِ کمآمدن معجریم ما
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
برای من که دلم نیست در کمند کسی
به جز حسین نباشد مهم، پسندِ کسی
به بند بند وجودم قسم که در همه عمر
دلم نبوده به جز اهل بیت، بندِ کسی
به غیر فاطمه و حیدر و حسین و حسن
خدا کند که نباشم نیازمند کسی
در این دو روزهی دنیا به غیر آل عبا
مباد بر سر ما سایهی بلند کسی
در آن زمان که پدر میگریزد از فرزند
نمیرسد به محب علی گزند کسی
به اشک روضه قسم میخورم که بر لب ما
به روز حشر نبیند به غیر خنده کسی
✍ #محمود_یوسفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محاوره
رنگ آسمون چرا اینجوریه؟
صبحه یا که شب شده، اینجا کجاست؟
عمه من کی خوابیدم تو یادته؟
خواب بد دیدم بگو بابا کجاست؟
خوابه یا بیداریه این لحظهها؟
خیمهمون عمه مگه اینجا نبود؟
جمعمون چرا پراکنده شده؟
از کجا داره میاد این بوی دود؟
راستی گهواره چی شد؟ علی کجاست؟
دل من پَرمیکشه واسه نگاش
توی آغوش کی خوابش میبره؟
کی الان میخونه لالایی براش؟
عمه از علقمه نیمده عمو؟
مشک پُر آب عمو جونم کجاست؟
دل من تنگه برای دیدنش
این سر کیه که روی نیزههاست؟
چی میخوای از جون من مرد عرب؟
دیگه من چیزی ندارم به خدا!
شعلههای دامنم رو میبینی؟
خستهام دنبال من دیگه نیا
اومدی خاموش کنی دامنمو؟
لطفتو حتماً به بابا جون میگم
توی مشک تو یه ذره آب هست؟
واسه بابا ببرم تشنهاس یه کم
آخه من کار بدی کردم مگه
که منو زندونی کردن کوفیا؟
تو میدونی چیه این بزم شراب؟
حرفشون رو من نمیفهمم چرا؟
من نمیدونم چرا تو شهر شام
نون و خرما یه نفر به ما میداد؟
من نخوردم لقمهای از این غذا
آخه خیلی بوی کهنگی میداد
کی میگه که من زبونم میگیره؟
خیلی هم شیرین زبونم عمه جون
خیلی وقته با کسی حرف نزدم
آخه من بی همزبونم عمه جون
عمه، تو، شطرنج، میدونی چیه؟
یا که اون طشت طلا واسه کیه؟
خیزران دیگه چرا تو دستشه؟
اینهمه گریه دیگه واسه چیه؟
واسه چی به ماها میگن خارجی؟
من مسلمونم، مگه نه عمهجون؟
این لباسا خنده داره؟ پس چرا
تا منو دیدن شرو(ع) شد خندهشون؟
عمه این سر کیه پیش منه؟
چقدم موی سرش خونی شده
این سر خونیه بابای منه؟
میگما اینجا چراغونی شده!
کی رگای گردن تو رو برید؟
کی یتیمی رو برای من نوشت؟
عمه میگه رفتی تو پیش خدا!
چطوری تنهایی رفتی توو بهشت؟
التماست میکنم منو ببر
راحتم کن از غم و از اضطراب
دخترت رو تو دیگه تنها نذار
با یه دنیا از سؤال بی جواب
✍ #رضا_جوان_بخت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
شاعر برای گفتن از این غم کمک میخواست
روضه برای شرح این ماتم کمک میخواست
آنقدر روی پیکرش زخم و کبودی بود
مرهم برای زخم، از مرهم کمک میخواست
از راه رفتنهای او چیزی نمیگویم
گاهی برای ایستادن هم کمک میخواست...
آتش میان خیمهها افتاد و از آن روز
شانه میان گیسوی درهم کمک میخواست
در خاطرش آمد رباب آن روز از باران
حتی به قدر بارشی نم نم کمک میخواست
یاد مدینه زنده شد در کنج ویرانه
عمه برای غسل او آن دم کمک میخواست
.
.
.
یادش بخیر آن روز آخر مادر پیرم
از من برای نصب یک پرچم کمک میخواست
✍ #عباس_جواهری_رفیع
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
آذین کنید خانه و پرچم بیاورید
کم کم بساط روضه و ماتم بیاورید
گریاندن جماعت دلداده سخت نیست
کافیست تا که اسم محرم بیاورید
از شادی حقیر ملولم، برای من
از عرشِ کردگار، کمی غم بیاورید
روزی که میبرید مرا سوی مدفنم
پیراهن سیاه مرا هم بیاورید
بر ما چشانده طعم غمش را برای ما
از آن جناب، سفرهی ماتم بیاورید
باید شبیه ابر برای تو گریه کرد
ای چشمها مباد دمی کم بیاورید!
✍ #محمدحسین_امیری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#ورود_به_ماه_محرم
تمام دار و ندارم نثار مقدم تو
فدای ماه عزایت، فدای ماتم تو
هزار شکر نَمردم به زیر بار گناه
هزار شکر رسیدم به زیر پرچم تو
غبار فرش حسینیه آبرویم داد
چکید اشک روانم ز دیده از غم تو
شنیدهام رمضان برتر است از هر ماه
قبول میکنم آن را ولی محرم تو ...
چه ماتمیست که عرش خدا سیهپوش است
چه غصهایست فراتر ز داغ اعظم تو
✍ #محمد_نعمت_دوست
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#ورود_کاروان_به_کربلا
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست...
راه بستند روی قافلهاش دشمن و دوست
هرکجا هست خدایا به سلامت دارش
گره افتاده حسین بن علی در کارش
کودکان در بغل مادرشان خوابیده
دختران هم گلِسَر بر سرشان خوابیده
رد خورشید عراق است روی صورتشان
از غریبی به خدا طاق شده طاقتشان
دخترانی که بهروی پَر قو خوابیدند...
موقع دیدن لشکر چقدر ترسیدند
ناگهان گفت ابالفضل به آوای جلی...
کور باشند همه محضر ناموس علی!
زینب از ناقه چه بیواهمه آمد پایین
زینب آمد نه! بگو فاطمه آمد پایین
گرد بر چادر بانو بنشیند هیهات
قد او را کسی از دور ببیند هیهات
آه زینب به ملاقات خدا آمدهای
کربلایی شدهای، کرببلا آمدهای
تو که دور و بر خود چند برادر داری...
پردهدار حرمی چون علیاکبر داری...
تو که در امر حیا بین زنان منتخبی
چون علی شیر خدا، شیرِ خدای عربی
چند روز دگر آزردهی هجران هستی
بی ابالفضل گرفتار بیابان هستی
سخن آهسته بگویم که سفر خواهی کرد
سخت از کوچهی اوباش گذر خواهی کرد
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e