eitaa logo
شعر و مرثیه
27 دنبال‌کننده
7 عکس
51 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خدا به روز قیامت به دادِ ما برسد ز روی لطف و کرامت به دادِ ما برسد گناه پشت گناه و حرام پشت حرام مگر که اشک ندامت به دادِ ما برسد مگر به برکت این سفره های افطاری به لحظه های اجابت به دادِ ما برسد خدا به دید عدالت نظر کند ، ... زاریم ! مگر به دیدِ عنایت به دادِ ما برسد به مرگ داخل بستر نمی شود دل بست خدا کند که شهادت به دادِ ما برسد نه روزه ای نه نماز ِ درست و درمانی مگر دو وعده زیارت به دادِ ما برسد ولایتِ علی و آل اوست هستیِ ما امید ماست ولایت به دادِ ما برسد به لطف و یاریِ حق در مجالس ارباب خودِ حسین ، نهایت به دادِ ما برسد سری به نیزه بلند است و دخترش بی تاب خدا به بندِ اسارت به دادِ ما برسد به گریه گفت ، روی نیزه با علمدارش نگاه کن .... که نگاهت به دادِ ما برسد السلام علی الحسین(ع) کاروان دل(۱۴۰۱/۰۱/۲۵)
بسیار زییییبا چه می خواهد لب تشنه به غیر از لطف بارانی  چه می خواهد شکسته دل به غیر از چشم گریانی  شب طولانی و تسبیح و سجاده چه می چسبد  بهار زود هنگامند، شب های زمستانی  توکل بر توسل کن، توسل بر توکل کن  در این دنیای حیرانی، در این دریای طوفانی  اگر تا شام می خندی اگر تا صبح می خوابی  تو از مردن چه می فهمی؟ تو از برزخ چه می دانی؟  اگر آشفته ات کردند یعنی لایق وصلی  به او نزدیک تر هستی زمانی که پریشانی  نیاز مستمندان را بنه بر دیده ی منت  مباد آنکه بگیرد دامنت را، آه انسانی  خلاصه بار باید بست یا امروز یا فردا  مده از کف مجال این دو روزی را که مهمانی  من و پروانه در آغوش هم تا صبح می سوزیم  که با این سوختن روشن شود کنج شبستانی  مرا هر وقت می دیدی گریبان پاره می دیدی  از اول نیز می آمد به من پاره گریبانی  به دامان تو دست انداختم شاید که این دفعه  بگیرد دامنت دستی از این آلوده دامانی  به جز تو جور عاشق را کسی گردن نمی گیرد  خطایش را زلیخا کرد، یوسف گشت زندانی  اگر چه گریه ی هجران، شکسته می کند ما را  ولی از آب پیشانی است بهتر، چین پیشانی  به لطف گریه، کار طفل بهتر راه می افتد  چه بهتر، بیشتر از دیگران ما را بگریانی  دگر فرقی ندارد جمعه و شنبه فقط برگرد  گرفتاریم ما از دست این هجران طولانی  پشیمان می شود آن که برای تو نمی میرد  ”چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی “  در باغ شهادت را به آه نیمه شب وا کن  اگر خون جگر خوردی، تو هم جزو شهیدانی  -  خبر داری که تو رفتی، به کوچه گردی افتادم؟  به من از تو فقط هجران رسید آن هم چه هجرانی  همه با دامن آتش گرفته رو به گودالند  عجب شام غریبانی عجب شام غریبانی  سر پیراهن تو گریه ی ما را در آوردند  میان این همه کشته چرا تنها تو عریانی؟ 
نیمه ی ماه خدا ماه به دنیا آمد اولین گل پسر حیدر و زهرا آمد غرق لبخندو چه آرام در آغوش نبی... چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی... @hosenih صف به صف فوج ملائک همه در حال نزول شادمان است دل حیدر و زهرا و رسول نام نیکوش حسن جلوه ی رحمان و رحیم من غلام بن غلام، اوست کریم ابن کریم کرم و جود و سخا ،مات کرامات حسن همه عالم شده مبهوت کمالات حسن مادرش فاطمه و باب گرامیش علی سبط اکبر نوه ی پاک و گرامی نبی @hosenih قلم از مدح و ثنای تو شده سرگردان بنویسد زکدامین کرمت آقا جان... سفره دار کرم ای باب نجات و برکات بر گل خنده و بر مقدم پاکت . © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شیرین تر از شکر که بر لب می نشیند بر روی لب یا رب و یا رب می نشیند الحمدلله بر لبان دائم الذکر اسماء حسنایش مرتب می نشیند توحید را باید بیاموزد به خوبی هر دانش آموزی به مکتب می نشیند باب الحسن باب الی الله است بی شک طالب برای درک مطلب می نشیند تنها به شوق فتح بابی سالک شهر پشت در این خانه هر شب می نشیند عبدم همان عبدی که با دستی به سینه در نزد مولایش مودب می نشیند اِنّی اُحِبُّک های من از دل بر آمد پس خوب بر جان مخاطب می نشیند وقت توسل نام آقایم به جای اوراد و اذکار مجرب می نشیند پس می نویسم " یا الهی" را "حسن جان" اِنّی تَوَسَلتُ بِکُم مولا حسن جان @hosenih قال نبی المؤتمن اهلا و سهلا قال امام الممتحن اهلا و سهلا گرم خوش امد گویی ات هستند اقا فرمود زهرا سوما اهلا و سهلا  جمع  کسا با تو یقینا جمع تر شد ای چارمین پنج تن اهلا و سهلا عین الرسولی و به عشق تو بلند است اوایی از سوی قرن اهلا و سهلا کعبه نشسته در سر راهت بخواند دوم علی بت شکن اهلا و سهلا زهرا بپوشاند تو را و دم بگیرد با دکمه های پیرهن اهلا و سهلا هم حیدر و هم فاطمه هم مصطفایی جمع همه در یک بدن اهلا و سهلا شیرینی عمر بتول و مرتضایی ای خسرو شیرین دهن اهلا و سهلا یک زن تمام کفر مطلق بود دیروز ای خار چشم بیوه زن اهلا و سهلا اوازه ات پیچیده در جان طبیعت سر میدهد مرغ چمن اهلا و سهلا از محضرت دارم تمنایی ولیکن پیش از شروع هر سخن اهلا و سهلا من رعیتی هستم که اربابم رسیده  ای حضرت ارباب من اهلا و سهلا از عالم زر عاشق روی تو هستم ای حضرت عشق کهن اهلا و سهلا روزی می ایی دیدن قربانی خود پس مینویسم بر کفن اهلا و سهلا لبهای من از ذکر تو سیری ندارد یا نور عینی یاحسن اهلا و سهلا اهلا و سهلا یابن زهرا یابن حیدر اهلا و سهلا مجتبی یا سبط الاکبر @hosenih با نور تو نور سحر از سکه افتاد تا آمدی شمس و قمر از سکه افتاد افتاده بود از سکه یوسف بعد حیدر تو آمدی و بیشتر از سکه افتاد وقتی که هستی قبله ی سیار عالم پس کعبه حق دارد اگر از سکه افتاد بوسیدن روی تو احلی من عسل بود شیرین زبان پیشت شکر از سکه افتاد بیش از طلا خاک قدمهایت می ارزد با گرد راهت سیم و زر از سکه افتاد بس بود اگر تنها تو بودی مرد خلقت بعد از هبوط تو بشر از سکه افتاد سر هم اگر نذرت کنم بی آبرویی ست ای سرورم اینگونه سر از سکه افتاد جز قبر خاکی تو من جایی ندارم در چشم من کوه و کمر از سکه افتاد خیلی حسن آمد به دنیا بعد تو لیک حسن تو اقاجان مگر از سکه افتاد ؟ بین تمامی حسن ها شاهکاری ای مجتبای حیدری همتا نداری @hosenih روح زلال شبنمستان مدینه خورده گره با نبض تو جان مدینه انوار تو دنیای ما را کرده روشن ممنونتیم ای ماه تابان مدینه دیگر فراز ماذنه بر خود نبیند مثل تو داوود خوش الحان مدینه خدمتگزاران تو اهل اسمانند جبرییل و میکائیل دربان مدینه روی کرم روی سخاوت استوار است در سایه ی مهر تو بنیان مدینه بعد از امیرالمومنین سوی تو باشد چشمان پر اشک یتیمان مدینه در شهر عمری خانه ات را میشناسند بیت الکرامت بیت الاحسان مدینه از ابروی خویش حتی ابرویی دادی به مسکین پریشان مدینه دیروز در دولت سرایت سائلی بود امروز شد یکباره سلطان مدینه از برکتت هرشب تنور شهر گرم است عطر تو را دارد فقط نان مدینه پی میبرد دل کندن از خاکت چه سخت است هر کس که شد یک دفعه مهمان مدینه ما را شهید تربت پاکت نوشتند پس جان ما بادا به قربان مدینه قطعا خبرهای خوشی دارد به دنبال بیداری فردای وجدان مدینه  جای قلم تیغ دو دم باید بگوید در شرحی از ان روی پنهان مدینه روزی رسد بر گوش وراث سقیفه امواج فریاد خروشان مدینه صبح فرج ال خلیفه تار و مار است با ضربه شصتی از گروهان مدینه باشد قرار منتقم با فاطمیون  بعد از ظهورش دور میدان مدینه پر میشود از دودمان لات و عزی سلول به سلول زندان مدینه نام علی و بچه هایش را گذاریم بر هر ورودی اتوبان مدینه عالم رسد بر خانه ی زهرا اطهر وقت عبور از هر خیابان مدینه دنیا به جز اولاد زهرا شهروندی فردا نمی بیند در استان مدینه شیرین کند مانند سوهان قم اینبار کام جهان را طعم سوهان مدینه از طرح ایوان نجف الگو بگیریم در نقشه ی احداث ایوان مدینه پر میشود صحن بقیع از عطر مهدی این است فردای درخشان مدینه چشم انتظار انتقامی آتشینیم صبح فرج ای کاش باشیم و ببینیم..‌. © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر ربنا ربنا کرده ام.. سحرها خدا را صدا کرده ام.. خودم را بر این سفره جا کرده ام.. دراین پانزده شب دعا کرده ام.. خدایا به چشمان مست حسن... بده دست من‌ را بدست حسن من امشب برآنم که مثل قدیم دلم را ببندم به راه نسیم دراین ماه با یاعلی، یا عظیم بیوفتم بدست و به پای کریم کریم کریمان عالم حسن! دمت گرم! دردت به جانم حسن! @hosenih تو سبحان ربّی الاعلای من تو والتین و یاسین‌ و طاهای من تو دیروز‌ و امروز و فردای من تو یاربّ و یاربّ شبهای من به کوری آن دو زن فتنه گر بگو یا حسن یا حسن تا سحر درآن شب که عالم قمردار شد درخت نبوت ثمردار شد علی نذر کرد و پسردار شد زمین پیش پایش خبردار شد چه بهتر ازینکه به هر انجمن.. به زهرا بگویند ام الحسن! حسن‌ اسم اعظم حسن کل دین حسن حق مطلق حسن بی قرین حسن کیست ایاکِ هر نستعین حسن کیست گردن زن ناکثین به حلم حسن دشمن اقرار کرد معاویه را صلح او خوار کرد منی که شدم مبتلای حسین زمین خورده ام پیش پای حسین شدم وقف دولت سرای حسین چه بهتر که محض رضای حسین... بپا خیزم و باز طوفان‌ کنم دوباره‌ حسن‌ جان حسن جان کنم حسین است مست وقار حسن حسین است هرجا کنار حسن حسین است است دنبال کار‌ حسن حسین است در اختیار حسن حسینی ‌که سرها کف پای  اوست امیری حسن روی لبهای اوست! برو طوس صحن رضا را ببین نجف باش و ایوان طلا را ببین شلوغی کرببلا را ببین خودت غربت مجتبی را ببین... دم‌ گنبد شاه عبدلعظیم... بگو یا حسن ای غریب کریم @hosenih بزودی همه چشمه ها جاری است... بقیع حسن پر ز معماری است و هر‌نوکری گرم یک کاری است تمام ضریحش طلاکاری است براین غصه با عشق حاکم شویم همه وارد صحن قاسم شویم.. به این فکر کردی چرا شد سپید؟!.. مویی که بر آن شانه زهرا کشید غمی که حسن دید را کس ندید حسن درهمان کوچه هاشد شهید اگر صبر او حرف هر منبریست! بدانید مردم! حسن مادریست.. © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 عالَم پیر دگر باره جوان خواهد شد رمضان تازه از امشب رمضان خواهد شد @hosenih خبر آمدنش بین گداها پیچید همه گفتند فراوانی نان خواهد شد با قدم رنجه‌ی این ‌شاهْ پسر، بیش از پیش قیمت سائل این خانه گران خواهد شد عشقِ عرش است همین شیر که در گهوارست سید و شاه جوانان جنان خواهد شد متجلا شده از هر نفس او الله از ید او کرم الله عیان خواهد شد @hosenih اعتقاد دلم این است که فردای ظهور «اَشهد اَنَّ حَسَن...» جزء اذان خواهد شد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کبوتریم و پی دانه‌ی امام‌حسن رسیده‌ایم درِ خانه‌ی امام‌حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه‌ی امام‌حسن عجیب نیست اگر می‌شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه‌ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه‌ی امام حسن نمی‌رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه‌ی امام حسن دل شکسته‌ی ما آن‌قدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه‌ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می‌گردد گرفته هرکس عیدانه‌ی امام‌حسن هزارشکر که نام تو بر زبان من است "حسن" قشنگ‌ترین واژه‌ی جهان من است @hosenih تمام شهر سر سفره‌ی ضیافت اوست که روزی همه‌ی خلق از کرامت اوست اگر چه خم نشده پیش هیچ‌کس، اما همیشه گردن ما زیر بار منّت اوست کریم قابل تعریف نیست، پس چه عجب! اگر که دشمن او شامل شفاعت اوست عجیب نیست که لبخند و مهربانی و عشق جواب آن‌همه بی‌حرمتی به ساحت اوست "سکوت" حکم خدا و رسول بود، ولی جمل نمونه‌ای از قدرت و شجاعت اوست فقط نه این که کرم کرد و رزق ما را داد نفس کشیدن ما نیز با عنایت اوست مرا به حج چه‌نیازی‌ست تا حسن دارم اگر به کعبه بیایم هدف زیارت اوست وجود عالم امکان به خاطر حسن است خوشا به حال هر آن‌کس که شاعر حسن است @hosenih همان که با ادب و با‌وقار می‌بخشد فقط به خاطر پرودگار می‌بخشد به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می‌بخشد تمام زندگی من فدای مردی که تمام زندگی‌اش را سه‌بار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که بین معرکه‌ی کارزار می‌بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده‌ست کدام شیر به وقت شکار می‌بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می‌شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می‌بخشد نمی‌دهم به دوعالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می‌بخشد همیشه گفته‌ام از تو ولی کم است حسن غلام کوی تو آقای عالم است حسن @hosenih کریم اوست که در اوج بی‌مرامی‌ها نشسته است سر سفره‌ی جزامی‌ها که نیک‌نام‌ترین است و خورده‌اند قسم به نیک‌نامی او کل نیک‌نامی‌ها کج است گردن‌شان پیش او، چرا که شدند به احترام حسن محترم گرامی‌ها غلام آل علی باش چون که می‌ارزد به پادشاهی عالم همین غلامی‌ها در این مقام که شهرت در اوج گمنامی‌ست همیشه در پی گمنامی‌اند نامی‌ها به یک نگاه کریم تو می‌شود شیرین برای دشمن تو اوج تلخ‌کامی‌ها همیشه گرم بماند به حق حضرت عشق به شوق دم زدن از او دم "کلامی" ها " چه مِدحتی بنویسیم در مقام حسن که هم غلام حسینیم و هم غلام حسن" @hosenih تو را که دیده غم از شوق ریشه‌کن شده است همه اویس شدند و جهان قرن شده است برای هرکه تو را دیده نیست جای گله که هم‌ردیف ترانی همیشه لن شده است زبان شعر کم آورده است هرجایی که از فضائل بسیار تو سخن شده است به رمز و راز مسیحایی تو پی بردم از آن کویر که تا رد شدی چمن شده است حرام باشد اگر دست بی‌وضو بزنم به هر نگین که مزین به یاحسن شده است مگر به خواب ببیند شترسوار جمل کسی حریف تو در جنگ تن‌به‌تن شده است! تمام شهر برای حسین سینه زدند ولی حسین برای تو سینه‌زن شده است‌... امید ما کرم توست یا امام‌حسن زیارت حرم توست یا امام‌حسن © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جای اطاله نیست غزل فرصتش کم است حرف نگفتنی همه جورش فراهم است ای آنکه بر خدیجه حسادت کنی بسوز! دنیا بسوز عاقبتت هم جهنم است آن کس که پیش شیر خدا قد علم کند گیرم زن رسول عذابش مسلم است شکر خدا که مست سبوی حسن شدیم ما با حسین، راهی کوی حسن شدیم @hosenih وقتی سخن ز جلوه ی آیات محکمه است جای اطاله نیست سخن بی مقدمه است برپا شده است پرچم فتنه گر جمل شیطان زبان گشوده و گرم مکالمه است یک سو زن رسول خدا هست و یک طرف نفس نفیس ختم رسل گرم زمزمه است مولا، محمد حنفی را روانه کرد اما میان قلب علی شور و همهمه است کار محمد حنفیه نبود نه! این کار، کارِ غیرت اولاد فاطمه است بابا حسن! بلند شو از جا قیام کن کار شتر سوار جمل را تمام کن نوبت رسیده بود به مولای ما حسن دستی بلند کرد به شکر خدا حسن دستار زرد حیدر کرار را که بست پا زد به جای پای شه لافتی حسن رخصت گرفت و ذکر رَجَز را شروع کرد گفتا انابن فاطمه خیرالنساء ، حسن می رفت سوی لشکر دشمن چه باشکوه این حیدر است می رسد از راه یا حسن او آمده است فتنه گران را کند هلاک هرگز به دست و پا نکند اکتفا حسن با هر سری که پرت شد از تن روی زمین گفتند عرشیان همگی مرحبا حسن مامور قبض روح خدا مات مانده بود بس پُشته ها که ساخته از کشته ها حسن دستی که با رضای خدا برد روی سر پایین نبُرد جز به رضای خدا حسن پِیْ کرد عاقبت شتر اهل فتنه را با دست تو شکسته شد این کودتا حسن جنگ جمل به لطف تو ختم به خیر شد کوتاه از کتاب خدا دست غیر شد جنگش امید فتنه گران نا امید کرد صلحش علی و فاطمه را رو سفید کرد جریان گرفت روح شهادت به صلح او او را اگر چه زهر هلاهل شهید کرد حتی پس از شهادت او دشمن عنود او را رها نکرده و ظلمی جدید کرد @hosenih هفتاد چوبه تیر به تابوت او زدند اینگونه خصم کینه خود را پدید کرد (یارب نصیب هیچ غریب دگر مکن داغی که گیسوان حسن را سفید کرد) (با صد امید حامی مادر شدم ولی دست عدو امید مرا نا امید کرد) آن روز قلب سوخته اش پر شراره بود یک نوجوان به جستجوی گوشواره بود © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کسی که باادب و باوقار می بخشد فقط به خاطر پرودگار می بخشد کریم فکر حساب و کتاب بخشش نیست به رسم اهل کرم بی شمار می بخشد به اسم و رسم توجه نمی کند هرگز به آشنا و غریب دیار می بخشد برای اینکه شود حفظ آبروی گدا بدون منّت و بی ننگ و عار می بخشد تمام زندگی من فدای مردی که تمام زندگی اش را سه بار می بخشد مقابل بدی و طعنه پاسخش خنده است سکوت کرده و آیینه وار می بخشد به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می بخشد ازآن که عادتش احسان، سجیه اش کرم است عجیب نیست که بی اختیار می بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی ست که بین معرکه ی کارزار می بخشد که بین معرکه ی کارزار از سر لطف به دشمن سر خود ذوالفقار می بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده است کدام شیر به وقت شکار می بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می بخشد برادرش هم از او ارث برده بخشش را اگر به راه خدا شیرخوار می بخشد نمی دهم به دو عالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می بخشد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همین که ماه به نیمه رسید و کامل شد ستاره ای بدرخشید و ماه محفل شد نزول مصحف حق در لیالی قدر است ولی چه زودتر آیات نور نازل شد حسن همیشه سراسر نماد تحسین است به حُسن رحمت او پادشاه ، سائل شد چگونه دست به دامان لطف او نشویم کریم بیت کرم رافع المشاکل شد کسی که قطره ای از بحر جود او را دید ز هر چه هست به جز این نگار غافل شد بدا به حال کسی که اسیر او نشود خوشا به حال کسی که به یار مایل شد چگونه در دلم از دشمنش نباشد کین ؟ بدون بغض عدو ، حبّ دوست باطل شد تمام هستی خود را کنم فدای حسن هزار شکر خدا را شدم گدای حسن فدای نام نکویش که زینت غزل است طواف ماه رخش کار زهره و زحل است خدا برای خودش آفرید نور حسن به عشق او گل ما را سرشت روز الست حسن حسن تو بگو با شهید کرب و بلا که نام این دوبرادر عسل تر از عسل است هماره ذکر علی بهترین طاعت هاست بگیر ذکر حسن را که افضل العمل است شبیه حیدر کرار دل زند به نبرد برای هیبت و جنگ آوری چه خوش مثل است بنا به وحی الهیست صلح یا جنگش ولی اگر که بجنگد دلیر و بی بدل است ز حضرت اسدالله اذن میگیرد حریف می طلبد ، یکه تاز و شیر و یل است گرفت نیزه به دست و به قلب لشکر زد ز هیبتش همه گفتند فاتح جمل است طریق فاصله را مثل صاعقه طی کرد رسید و ناقهٔ ملعونه را زد و پی کرد محمد حنفیه خجل ز مولا شد چگونه در دلش این بار ترس پیدا شد علی صداش زد و گفت ای عزیز پدر کنون که فتنه ملعونه خوار و رسوا شد نکن قیاس خودت را به مجتبی پسرم که تو ز نسل من و او ز نسل زهرا شد به قلب سبط نبی هیچ‌ ترس و واهمه نیست به ضرب نیزهٔ این تکسوار غوغا شد به روی ناقه زنی بود اهل مکر و دغل زنی که قامت احمد ز فتنه اش تا شد زنی که راضی از او نیست حضرت زهرا زنی که باعث جنگ و نزاع و بلوا شد زنی که اهل اطاعت نبود و بی دین بود زنی که باعث سر در گمی دلها شد مقابل ولی الله او صف آرایید و این بزرگترین ظلم و ذنب و فحشا شد چقدر غصه و غم ریخت او به جان علی هزار لعنت حق بر مخالفان علی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دستهای خالی ام را با کریمان کارهاست گریه طفلانه کردن عادت سربارهاست هرچه اینها میدهند از برکت اصرارهاست دردمندان را بگو امشب شب بیمارهاست • یا طبیب لا طبیب له شفایم را بده رحم کن بر من جواب گریه هایم را بده • روی خوش دادی نشانم با بد من‌ ساحتی رو گرفتم‌ آمدم عمدا مرا نشناختی پرده رحمت روی اعمال من انداختی با خودم آرام گفتم زندگی را باختی • حیف از عمری که سوزاندم به پای این و آن ریخت پای غفلتم‌ خون گریه ی صاحب زمان • دم به دم گفتم که جبران میکنم اما نشد توبه بر درگاه منان میکنم اما نشد گفتم این دل را گلستان میکنم اما نشد نیمه شب گریه فراوان میکنم اما نشد • بی کس و کارم نگاهم کن الهی بالحسین بار دیگر سربراهم کن الهی بالحسین • هرکجا حرف علی شد خیر چشم تر رسید ماجرا از کوفه سمت کربلا یکسر رسید از علی مرتضی تا به علی اکبر رسید زد به میدان و همه گفتند پیغمبر رسید • سروقامت ماهرو بالانشین بالابلند رفت وقتی از حرم شد ناله زنها بلند • سوره کوثر به میدان آیه هایش شد جدا عین لام و یا علی اکبر هجایش شد جدا از دهانش ناله ی بابا بیایش شد جدا دست و پا زد دست و پا زد دست و پایش شد جدا • روی زانوی پدر رفت و ز هم وا شد سرش یک عبا نه!صد عبا کم بود بهر پیکرش
به حکم عشق شدم دستبوس سلطانی.. که انبیا به درش میروند دربانی گلیم کهنه این خانه را نخواهم داد به زرق و برق دوصد قالی سلیمانی @hosenih خدا برای همه اول از علی گفته علی علی ست همه آیه های قرآنی هرآنچه هست درِ خانه علی ست فقط خدا مرا تو ازین در جدا نکن آنی خداشناسی ما ختم میشود به علی تویی خلاصه ی این بحث های عرفانی به هرکجا که قدم میزنیم معلومی به هرکجا که سرک میکشیم پنهانی قدم زدی و به نوبت به پات افتادیم به پیش پای تو خلق اند خیل قربانی شراب هیچکس اصلا به ما نمیسازد نشسته ایم خودت باده را بگردانی غذای ساده که دیده به سفره شاهی؟ عبای‌ پاره که دیده به دوش سلطانی؟ @hosenih همه به سوی تواند و تو رو به زهرایی منوریم ازاین قبله های نورانی برات کرببلا را بده که خوبترست... برای بزم پسرها پدر شود بانی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e