eitaa logo
🎶 موسیقی اصیل ایرانی 🎶
10.7هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
250 ویدیو
63 فایل
🎶ارائه آلبوم ها و آثارِ موسیقی اصیل و فاخرِ ایرانی، معرفی سازها و هنرمندان تاریخ ایجاد:97/1/1 دانلود پستها از 3 اردیبهشت 1400 https://eitaa.com/shervamusiqiirani/23820
مشاهده در ایتا
دانلود
گوشه ای از دستگاه شور در موسیقی اصیل ایرانی است. همانی که شور لطفش بر دل صد عاقل دیوانه آتش می افکند و آوایی در نوا و شوقی بر دلها می نشاند و سوز و گداز را به راز و نیازی معنوی سوق می دهد.اما شهناز تنها نام گوشه ای از دستگاه شور نیست ، استاد گوشه ای از آسمان درخشان موسیقی ایران زمین است و نام "شاعر تار" و مهر استادی بر شاه بیت ساز های ایرانی است. شهناز نام بزرگمردی است که در طول سالیان دراز بر پهنه موسیقی سنتی ما درخشید و نغمه ها و زخمه های دلپذیرش در ذهن ها باقی ماند و علاقمندانش را سرخوش از آواهایی آسمانی کرد تا فضای دل هر مشتاقی به عطر بوی پنجه سحرآمیزش نشان از زندگی و بالندگی در باغ نواهای ایرانی سر دهد. شور فرهاد و عشوه شیرین زنده کردی به شور شهنازت (۱) استاد دلنواز تار جلیل شهناز متولد اصفهان به سال ۱۳۰۰ خورشیدی خود را چنین معرفی کرده است: در متن موسیقی به دنیا آمدم. تا چشم باز کردم و خودم را شناختم همه چیز رنگ و بوی موسیقی داشت. پدرم شعبا ن شهناز زندگی خود را وقف موسیقی کرده بود. او با بیشتر سازها آشنایی داشت و در نوازندگی سنتور و سه تار صاحب سبک بود.پدرم عشق به موسیقی و حرمت ساز را به ما آموخت. برادرم حسین اشتیاق و دلبستگی به موسیقی را در من دید و به کمک برادر دیگر علی تربیت هنری مرا بر عهده گرفت.از دوازده سالگی به آموختن تار و تنبک مشغول شدم. پشتکار داشتم و گاه تا روزی چهارده ساعت ساز می زدم. اگر حمل بر خود ستایی نشود باید بگویم کم و بیش با تکنیک و تدابیر نوازندگی اکثر سازهای ایرانی آشنایی دارم گرچه ساز دلخواه من تار است و این ساز با وجود من آمیخته شده است. از همان کودکی شوق و علاقه فراوانی به تنیک و دقایق آن داشتم و در نواختن این ساز مهارت زیادی پیدا کردم. در سن حدود چهار ده سالگی در برنامه ای همراه استاد بزرگ تار علی اکبر خان شهنازی و خواننده مطرح آن روزگار استاد تاج اصفهانی در چهار باغ اصفهان شرکت کردم. این کنسرت در مایه اصفهان بر روی شعر ملک الشعرا بهار بود که به آهنگ " به اصفهان رو" معروف شد. (۲) به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی به زنده رودش سلامی دگر ز ما رسانی موسیقی مرا با خود برد. این خاصیت موسیقی است. درونی می شود و در وجود انسان رسوخ می کند. من افسونزده موسیقی بودم و عشق به این ساز و این نغمه ها به زندگی من شکل داد. هر کس با بصیرت و تامل به آوای پر رمز و راز موسیقی اصیل گوش بسپارد صدای "او" را می شنود. و با "او" پیوند می یابد. موسیقی سنتی ما را با ذات هستی و جلوه جمال هستی بخش پیوند می دهد. هر کس از موسیقی و ساز ادراک عمیقی داشته باشد از زبان ساز جز آوای رحمانی "هو" نمی شنود. موسیقی ما مثل عرفان مراحلی دارد و نوازنده همچون سالک در جستجوی غایتی راه می سپرد و در وادی عشق جویای حقیقتی است. آن که در ساز خود به چشم وسیله طرب می نگرد از این عوالم چیزی در نمی یابد و در بند ظواهر می ماند. نوازنده به هنگام نواختن نظر به جلوه دلدار دارد و خود را با جهان هستی در ارتباط می یابد. موسیقی سنتی ما با عوالم انسانی و بی ریایی و خاکساری منطبق و هماهنگ است. در حقیقت بدون صدق و صفا موسیقی ما چیزی بی رنگ و بی رمق خواهد شد. جانمایه موسیقی ما عشق و اخلاص است. آنچه به موسیقی سنتی ما غنا و قدر می بخشد تنها مضرابهای سنجیده و سرپنجه قوی نیست بلکه شور و حال عرفانی است که به موسیقی ما گیرایی می بخشد. (۳) استاد شهناز کار هنری خود را از اصفهان آغاز می کند و با همکاری با استادان تاج اصفهانی و حسن کسایی به شهرت چشمگیری می رسد. همنوازی های جلیل شهناز و حسن کسایی در طول سالیان دراز با صدای با صلابت تاج اصفهانی یادگارهای ماندگاری از این سه استاد برجسته اصفهانی بر جای گذاشته است. "یاران زنده رود " اجراهایی بسیاری از خود باقی گذاشته اند که در این میان همنوازی های جلیل شهناز و حسن کسایی و هماهنگی و اوج خلاقیت این دو اسطوره تکرار نشدنی آنچنان ذوق و مهارت و پختگی را در اجراهای خود به هم آمیخته که هر پرده اش نوازشگر روح هر شنونده ی اهل دل و هر مضرابش پیامی معنوی برای سوته دلان است. استاد شهناز از همان جوانی همکاری طولانی با استاد ادیب خوانساری- خواننده بلند آوازه مکتب آوازی اصفهان- در اجراهای متعدد خصوصی و همچنین در چند برنامه رادیویی داشته است. پژمان بختیاری شاعر بنام معاصر در ستایش ادیب خوانساری ، حبیب اصفهانی وجلیل شهناز چنین سروده است. تا به کف دامن خوشبوی حبیب است و ادیب شوری از نغمه ی شهناز به پا باید کرد. 🆔 @shervamusiqiirani
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ژاله بر لاله چو خال دلبران، در دلرُبایی‌ نرگس و سنبل چو چشم و زلفشان، در دلستانی و آن بنفشه بین، پریشان کرده آن زلف مُعطّر کرده دلها را پریشان همچو زلفیْن فلانی‌ زین سبب، بنگر سر خجلت به زیر افکنده، گوید: من کجا و طُرّه‌ی‌ مشکین و پرچینِ فلانی‌؟ عشق بلبل، کرده گل را در حریم باغ بیتاب آشکارا گوید از « » و « » و « » قمریَک « » خواند، هُدهُد «آواز » کبکْ صوتِ « » و تیهو « » 🎶🎶🎶🎶🎶🎶 ◽️مکتب تو ظل گرانمایه‌ای نور ببارد به چنین سایه‌ای ▪️فرارسیدن ١۴ خرداد سالروز رحلت جانسوز (ره)تسلیت سلام صبح بخیر 🆔 @shervamusiqiirani
‍ ‍ رندان سلامت می کنند جان را غلامت می کنند مستی ز جامت می کنند مستان سلامت می کنند شعر مشهور مولانا را می خواند، در کنسرتی با گروه شهناز، در تهران، پاییز 87، و نتیجه آن می شود آلبوم « »، آلبومی با 9 آهنگ که شرکت دل آواز آن را منتشر کرده است. «رندان مست» در دستگاه و با اشعار حافظ، مولانا، سعدی و ملک الشعرای بهار اجرا شده است. آهنگسازی آن را ، سرپرست گروه و نوازنده تار بر عهده داشته و مژگان شجریان، دختر استاد، با سه تار، شاهو عندلیبی با نی، حسین رضایی نیا با دف و دایره و ... صدای استاد آواز ایران را همراهی کرده اند. علاوه بر این، سازهایی چون صراحی، قیچک، عود، رباب، کمانچه و ... نیز در سازبندی آلبوم به کار رفته اند. برخی از معروف ترین اشعار بزرگان شعر فارسی در «رندان مست» خوانده شده؛ چنان که وقتی استاد در «آواز همایون» می خواند «که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست»، یا در «چشم یاری» می سراید «ما ز یاران چشم یاری داشتیم، خود غلط بود آنچه می پنداشتیم»، شنونده پیشاپیش شعر را از بر است. میکس آلبوم را استاد شجریان شخصا انجام داده و کاور آلبوم را دخترش با استفاده از عکس های کنسرت طراحی کرده است؛ کنسرتی که می توان چشم ها را بست و خود را در میان جمعیت حاضر در آن تصور کرد در حالی که شجریان می سراید: گفتم آهن دلی کنم چندی ندهم دل به هیچ دلبندی و بعد، شکست سعدی در عهدی که با خود بسته بود را یادآور می شود: سعدیا دور نیک نامی رفت نوبت عاشقیست یک چندی بیپ تونز 🍃🌹🍃🌾🌸🌾🍃🌹🍃 🆔 @shervamusiqiirani
گوشه ای از دستگاه شور در موسیقی اصیل ایرانی است. همانی که شور لطفش بر دل صد عاقل دیوانه آتش می افکند و آوایی در نوا و شوقی بر دلها می نشاند و سوز و گداز را به راز و نیازی معنوی سوق می دهد.اما شهناز تنها نام گوشه ای از دستگاه شور نیست ، استاد گوشه ای از آسمان درخشان موسیقی ایران زمین است و نام "شاعر تار" و مهر استادی بر شاه بیت ساز های ایرانی است. شهناز نام بزرگمردی است که در طول سالیان دراز بر پهنه موسیقی سنتی ما درخشید و نغمه ها و زخمه های دلپذیرش در ذهن ها باقی ماند و علاقمندانش را سرخوش از آواهایی آسمانی کرد تا فضای دل هر مشتاقی به عطر بوی پنجه سحرآمیزش نشان از زندگی و بالندگی در باغ نواهای ایرانی سر دهد. شور فرهاد و عشوه شیرین زنده کردی به شور شهنازت (۱) استاد دلنواز تار جلیل شهناز متولد اصفهان به سال ۱۳۰۰ خورشیدی خود را چنین معرفی کرده است: در متن موسیقی به دنیا آمدم. تا چشم باز کردم و خودم را شناختم همه چیز رنگ و بوی موسیقی داشت. پدرم شعبا ن شهناز زندگی خود را وقف موسیقی کرده بود. او با بیشتر سازها آشنایی داشت و در نوازندگی سنتور و سه تار صاحب سبک بود.پدرم عشق به موسیقی و حرمت ساز را به ما آموخت. برادرم حسین اشتیاق و دلبستگی به موسیقی را در من دید و به کمک برادر دیگر علی تربیت هنری مرا بر عهده گرفت.از دوازده سالگی به آموختن تار و تنبک مشغول شدم. پشتکار داشتم و گاه تا روزی چهارده ساعت ساز می زدم. اگر حمل بر خود ستایی نشود باید بگویم کم و بیش با تکنیک و تدابیر نوازندگی اکثر سازهای ایرانی آشنایی دارم گرچه ساز دلخواه من تار است و این ساز با وجود من آمیخته شده است. از همان کودکی شوق و علاقه فراوانی به تنیک و دقایق آن داشتم و در نواختن این ساز مهارت زیادی پیدا کردم. در سن حدود چهار ده سالگی در برنامه ای همراه استاد بزرگ تار علی اکبر خان شهنازی و خواننده مطرح آن روزگار استاد تاج اصفهانی در چهار باغ اصفهان شرکت کردم. این کنسرت در مایه اصفهان بر روی شعر ملک الشعرا بهار بود که به آهنگ " به اصفهان رو" معروف شد. (۲) به اصفهان رو که تا بنگری بهشت ثانی به زنده رودش سلامی دگر ز ما رسانی موسیقی مرا با خود برد. این خاصیت موسیقی است. درونی می شود و در وجود انسان رسوخ می کند. من افسونزده موسیقی بودم و عشق به این ساز و این نغمه ها به زندگی من شکل داد. هر کس با بصیرت و تامل به آوای پر رمز و راز موسیقی اصیل گوش بسپارد صدای "او" را می شنود. و با "او" پیوند می یابد. موسیقی سنتی ما را با ذات هستی و جلوه جمال هستی بخش پیوند می دهد. هر کس از موسیقی و ساز ادراک عمیقی داشته باشد از زبان ساز جز آوای رحمانی "هو" نمی شنود. موسیقی ما مثل عرفان مراحلی دارد و نوازنده همچون سالک در جستجوی غایتی راه می سپرد و در وادی عشق جویای حقیقتی است. آن که در ساز خود به چشم وسیله طرب می نگرد از این عوالم چیزی در نمی یابد و در بند ظواهر می ماند. نوازنده به هنگام نواختن نظر به جلوه دلدار دارد و خود را با جهان هستی در ارتباط می یابد. موسیقی سنتی ما با عوالم انسانی و بی ریایی و خاکساری منطبق و هماهنگ است. در حقیقت بدون صدق و صفا موسیقی ما چیزی بی رنگ و بی رمق خواهد شد. جانمایه موسیقی ما عشق و اخلاص است. آنچه به موسیقی سنتی ما غنا و قدر می بخشد تنها مضرابهای سنجیده و سرپنجه قوی نیست بلکه شور و حال عرفانی است که به موسیقی ما گیرایی می بخشد. (۳) استاد شهناز کار هنری خود را از اصفهان آغاز می کند و با همکاری با استادان تاج اصفهانی و حسن کسایی به شهرت چشمگیری می رسد. همنوازی های جلیل شهناز و حسن کسایی در طول سالیان دراز با صدای با صلابت تاج اصفهانی یادگارهای ماندگاری از این سه استاد برجسته اصفهانی بر جای گذاشته است. "یاران زنده رود " اجراهایی بسیاری از خود باقی گذاشته اند که در این میان همنوازی های جلیل شهناز و حسن کسایی و هماهنگی و اوج خلاقیت این دو اسطوره تکرار نشدنی آنچنان ذوق و مهارت و پختگی را در اجراهای خود به هم آمیخته که هر پرده اش نوازشگر روح هر شنونده ی اهل دل و هر مضرابش پیامی معنوی برای سوته دلان است. استاد شهناز از همان جوانی همکاری طولانی با استاد ادیب خوانساری- خواننده بلند آوازه مکتب آوازی اصفهان- در اجراهای متعدد خصوصی و همچنین در چند برنامه رادیویی داشته است. پژمان بختیاری شاعر بنام معاصر در ستایش ادیب خوانساری ، حبیب اصفهانی وجلیل شهناز چنین سروده است. تا به کف دامن خوشبوی حبیب است و ادیب شوری از نغمه ی شهناز به پا باید کرد. 🆔 @shervamusiqiirani
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 ژاله بر لاله چو خال دلبران، در دلرُبایی‌ نرگس و سنبل چو چشم و زلفشان، در دلستانی و آن بنفشه بین، پریشان کرده آن زلف مُعطّر کرده دلها را پریشان همچو زلفیْن فلانی‌ زین سبب، بنگر سر خجلت به زیر افکنده، گوید: من کجا و طُرّه‌ی‌ مشکین و پرچینِ فلانی‌؟ عشق بلبل، کرده گل را در حریم باغ بیتاب آشکارا گوید از « » و « » و « » قمریَک « » خواند، هُدهُد «آواز » کبکْ صوتِ « » و تیهو « » 🌺 🍂🌺🍂 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 ✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🆔 @shervamusiqiirani