eitaa logo
🌺 شعر زیبا✨
3.3هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
884 ویدیو
4 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ] تبادل 👇👇 @hasibaa6
مشاهده در ایتا
دانلود
گـر سر برود ز سر هوایت نرود تاثیر طلسم چشم هایت نـرود فرشی ز دل شکسته انداخته ایم آهسته بیـا شیشه به پایت نـرود @sherziba110 🌹🌹🌹
در رکوعِ ما دعایِ عافیت جایی نداشت اوّل و پایانِ هر دردیم ما ،دالیم ما.... @sherziba110 🌹🌹🌹
❃﷽❃ :خدا مادرم را کجا می برند..... ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ بمون یاور و یار و همسنگرم کنارم بمون بهترین همســرم تو دار و ندارم ، امید و قرارم ، خدیجه مرو پریشان و زارم ، توانی ندارم ، خدیجه مرو تو بــانــوی اولْ مسلـــمان من تو ای محرم وحی و قرآن من چه زیبا ز جانت ، ز مال کلانت ، گذشتی چنین تمام توانت ، نمودی ضــمانت ، برا حفـــظ دین تو ای دلخوشی های طاها مرو پنـــاه دل  پـــاک  زهــــرا  مرو ببین آه سردم ، تو رخسار زردم ، خدیجه مرو بدونِ تو هـر دم ، گــرفتار دردم ، خدیجه مرو بدون تو زهرا چه تنها میشه اسیر غریبـی و غمهــا میشه تو آتیش کینه ، از آن زخم سینه، می سوزه دلش از اهل مدینه  ، جفاها می بینه ، می سوزه دلش در اوج مصــیبــت برای پـــدر می سوزه گلم بین دیوار و در به جای تسلا ، به زخم زبونها ، دلش خون میشه تویِ کوچه تنها، به سیلی اعدا ، دلش خون میشه امان از غریبی امان از غریبی ، خدیجه مرو تو رو جان زهرا ، امید دل ما ، خدیجه مرو ┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄ رقیه سعیدی(کیمیا) @sherziba110 🌹🌹🌹
سحر روز دهم شد دلم بیتاب است بیقرار حرم و مست می ارباب است ثلث ماه رمضان رفت و هنوزم دل من نگران عرفه در حرم ارباب است...!! @sherziba110 🌹🌹🌹
‌‌‌‌‌‌‎‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌چو صبح رایتِ خورشید آشکار کند ز مهر قبله‌ٔ افلاک زرنگار کند رسید موسمِ نوروز و گاه آن آمد که دل هوای گلستان و لاله‌زار کند سلام صبحتون بخیر و نیکی🌹 @sherziba110 🌹🌹🌹
رگهای جوانه پُر شد از بیداری سبز است درختِ باغ مردم داری رای همه برگهای فروردین است: جمهوری اسلامی ایران...آری @sherziba110 🌹🌹🌹
امسالم و پیرارم و پارم رد شد از شهر جوانی‌ام قطارم رد شد مانند زنی سبزه بهار عمرم زنبیل به دست از کنارم رد شد @sherziba110 🌹🌹🌹
داریم سرافرازی و نورِ ایمان از برکتِ جمهوری اسلامیِ مان در مرکزِ تاریخ؛ شبیه خورشید یک قطعهٔ زرین شده خاکِ ایران! @sherziba110 🌹🌹🌹
کنار بسترم بنشین و دستم را بگیر ای عشق بـرای آخرین سوگنــدها وقت زیادی نیست مرابا چشمهای بسته از پل بگذران ای دوست تو وقتی با مـنی دیگر مرا بیمِ معادی نیست @sherziba110 🌹🌹🌹
با خاطره های تو که سرسبزی محضی هر روز برای من دیوانه بهار است .... @sherziba110 🌹🌹🌹
قصدِ رفتن داری و این پا و آن پا می‌کنی خوب می‌دانی چه داری با دلِ ما می‌کنی خوب می‌دانی قرارِ ما از اول این نبود با تمامِ خوبی‌ات بد با دلم تا می‌کنی لب فرو می‌بندم از شِکوه ؛ مبادا بشکند بغضِ ابری را که در چشمم تماشا می‌کنی زیرِ لب آرام می‌گویی «خداحافظ عزیز» آتشی در سینه با این جمله بر پا می‌کنی تا نبینی اشکِ من را ؛ سر می‌اندازی به زیر از تو ممنونم که تا این حد مدارا می‌کنی آسمان هم گریه‌اش می‌گیرد از «بدرودِ» تو می‌زند باران به شیشه تا که در وا می‌کنی باشد اشکالی ندارد ؛ بیخیالِ آنچه بود بیخیالِ عشقِ پنهانی که حاشا می‌کنی زندگی یعنی نمایشنامه‌ای با درد و آه آخرین نقشِ خودت را خوب ایفا می‌کنی می‌رسد روزی که برمی‌گردی و من نیستم جایِ من این شعر را با گریه پیدا می‌کنی... @sherziba110 🌹🌹🌹
شَرحِ عِشقِ مَن‌و خوبیّ تورا پایان نیست مْی‌نَخواهَم ڪه به پایان شود، ان‌شاءا... 🌿♥️ @sherziba110 🌹🌹🌹
به آسمانِ ‏دیوانه‌ی ‏ماه اوّل بهار ‏می‌ماند دل! ‌‌ @sherziba110 🌹🌹🌹
سَأحرِق حُروف الحُب كُلهَا حَتى لَا يَكتبُهَا اليك أحد غيرِي  و سَأحتل بُحور الجنُون كُلهَا حَتى لَا يجُن بك غَيري همه کَلمات عِشق را می‌سوزانم تا کسی غیر از من آنها را برای تو نَنویسد و همه مَرزهای دیوانگی را اِشغال می‌کنم تا کسی غیر از من دیوانه تو نَشود... 🌿 @sherziba110 🌹🌹🌹
گر جان عاشق دم زند آتش در این عالم زند وین عالم بی‌اصل را چون ذره‌ها برهم زند عالم همه دریا شود دریا ز هیبت لا شود آدم نماند و آدمی گر خویش با آدم زند دودی برآید از فلک نی خلق ماند نی ملک زان دود ناگه آتشی بر گنبد اعظم زند بشکافد آن دم آسمان نی کون ماند نی مکان شوری درافتد در جهان، وین سور بر ماتم زند گه آب را آتش برد گه آب آتش را خورد گه موج دریای عدم بر اشهب و ادهم زند خورشید افتد در کمی از نور جان آدمی کم پرس از نامحرمان آن جا که محرم کم زند مریخ بگذارد نری دفتر بسوزد مشتری مه را نماند، مِهتری، شادّیِ او بر غم زند افتد عطارد در وحل آتش درافتد در زحل زهره نماند زهره را تا پرده خرم زند نی قوس ماند نی قزح نی باده ماند نی قدح نی عیش ماند نی فرح نی زخم بر مرهم زند نی آب نقاشی کند نی باد فراشی کند نی باغ خوش باشی کند نی ابر نیسان نم زند نی درد ماند نی دوا نی خصم ماند نی گوا نی نای ماند نی نوا نی چنگ زیر و بم زند اسباب در باقی شود ساقی به خود ساقی شود جان ربی الاعلی گود دل ربی الاعلم زند برجه که نقاش ازل بار دوم شد در عمل تا نقش‌های بی‌بدل بر کسوه معلم زند حق آتشی افروخته تا هر چه ناحق سوخته آتش بسوزد قلب را بر قلب آن عالم زند خورشیدحق‌دل شرق او شرقی‌که هر دم برق او بر پوره ادهم جهد بر عیسی مریم زند @sherziba110 🌹🌹🌹
گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است حیوانی که ننوشد می و انسان نشود گوهر پاک بباید که شود قابل فیض ور نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت سببی ساز خدایا که پشیمان نشود حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود ذره را تا نبود همت عالی حافظ طالب چشمه خورشید درخشان نشود @sherziba110 🌹🌹🌹
روزی که زیر خاک تن ما نهان شود وانها که کرده‌ایم یکایک عیان شود یارب به فضل خویش ببخشای بنده را آن دم که عازم سفر آن جهان شود بیچاره آدمی که اگر خود هزار سال مهلت بیابد از اجل و کامران شود؛ هم عاقبت چو نوبت رفتن بدو رسد با صدهزار حسرت از اینجا روان شود خرّم دلی که در حرم‌آباد امن و عیش حق را به خوان لطف و کرم میهمان شود @sherziba110 🌹🌹🌹
گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود آخر ای خاتم جمشید همایون آثار گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود عقلم از خانه به در رفت و گر می این است دیدم از پیش که در خانه دینم چه شود صرف شد عمر گران مایه به معشوقه و می تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود @sherziba110 🌹🌹🌹
آدم كه عاشق شد گرما نمی فهمد آدم كه عاشق شد من من نمی فهمد طوفان نمی فهمد سرما نمی فهمد چيزى نمی فهمد اصلا نمی فهمد @sherziba110 🌹🌹🌹
چیزی نگو، دزدانه و شیرین تماشا کن بنشین و مثل دختری سنگین تماشا کن یک کاروان خیس ابریشم همین حالا از زیر چشمم رفت سمت چین، تماشا کن! بر شانه ات نگذاشتم سر، با خودم گفتم: آن قله ها را از همین پایین تماشا کن آن آبشاری را که از قوس کمرگاهش جاری ست نافرمان و بی تمکین تماشا کن مرد خدا را هر اذان صبح در کافه ای چشم های کافرِ بی دین! تماشا کن «من مانده ام مهجور از او، بیچاره و رنجور...» من قرن ها رنجم در این تضمین تماشا کن چون بشکنم عکس تو در هر تکه ام پیداست باور نداری بشکن و بنشین تماشا کن! @sherziba110 🌹🌹🌹
او هست خدای من و من بنده ی خویشم درگیر هوای دل یک دنده ی خویشم در نامه ی اعمال من از دین خبری نیست شرمنده ی تاریکی پرونده ی خویشم اشک از رخ غمدیده دلی، پاک نکردم سرگرم دل بی غم خوش خنده ی خویشم هر بی سر و پا لایق ایمان و ادب نیست بیچاره منم، من، که برازنده ی خویشم دادم به دَمِ جاده ی بی راهه ی تردید بی راه بَلَد، راکب و راننده ی خویشم او ثانیه ای خالی از اندیشهٔ من نیست خالی من از او هستم و آکنده ی خویشم بازیچه ی دنیا شدم از خیره سَری، آه بازیچه و بازیگر و بازنده ی خویشم از خویشتن خویش فراری شده ام، هست؟ راهی به کرم خانه ی خواهنده ی خویشم!!! @sherziba110 🌹🌹🌹
در قطاری که تو در آن هستی خانه ام روی ریل بود ای کاش کورکورانه دوستت دارم شعرهایت بریل بود ای کاش @sherziba110 🌹🌹🌹
غم تو به من آموخت شعرها ... شکوفه‌های آدمند و بهار ... روزهایی‌ست که کسی را دوست تر میداری!! @sherziba110 🌹🌹🌹
زلف و رخسار تو ره بر دل بیتاب زنند رهزنان قافله را در شب مهتاب زنند شکوه ای نیست ز طوفان حوادث ما را دل به دریازدگان خنده به سیلاب زنند جرعه نوشان تو ای شاهد علوی چون صبح باده از ساغر خورشید جهانتاب زنند خاکساران ترا خانه بود بر سر اشک خس و خاشاک سراپرده به گرداب زنند گفتم : از بهر چه پویی ره میخانه رهی گفت : آنجاست که بر آتش غم آب زنند.. @sherziba110 🌹🌹🌹
خورشیدصفات است، نمی‌گویم کی! موزون حرکات است، نمی‌گویم کی! تا در دهن خلق نیفتد نامش حلوای نبات است، نمی‌گویم کی! @sherziba110 🌹🌹🌹