eitaa logo
🌺 شعر زیبا✨
3.4هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
884 ویدیو
4 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ] تبادل 👇👇 @hasibaa6
مشاهده در ایتا
دانلود
یانقشه ی راهی برای فردسردرگم بیاور یاکه برای زوج های یخ زده هیزم بیاور من باخودم قهرم،مراباریشه هایم آشتی ده یایک نشان ازنیمه ای که کرده بودم گم بیاور تامی توانی حامی این دست های پینه بسته دارو برای دردهای مزمن مردم بیاور درخشکسالی سفره ی مابوی نان رابرده ازیاد وقتی که می آیی برایم بافه ای گندم بیاور آوازه ی انگور تاکستان تو پیچیده هرجا لطفن برای من شراب کهنه راباخم بیاور این راه راهرگز نپیموده کسی باهوشیاری یک اطلس ازمیخانه هاتامقصدهفتم بیاور چون کوچه ی تنگ تعلق ختم می گردد به بن بست طرح نجاتت را برای نسل سر در گم بیاور ساکی ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✾࿐🍃💞🍃࿐✾ @sherziba110
سردار به نام تو قسم می ترسند از دشمنی تو با ستم می ترسند آنقدر که زنده تر شدی حتی از یک کودک زائر تو هم می ترسند 🏴 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✾࿐🍃💞🍃࿐✾ @sherziba110
این خونِ فروریخته از آنِ کیست؟ این کودک معصوم بگو جرمش چیست؟ لعنت به تو و به حامیانِ پستت تف بر شرفی که تو نداری تروریست (مهرآفرین) 🏴 ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✾࿐🍃💞🍃࿐✾ @sherziba110
از خون شما دوام خواهیم گرفت یکرنگی و انسجام خواهیم گرفت امروز عزادار شماییم، ولی فرداست که انتقام خواهیم گرفت ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✾࿐🍃💞🍃࿐✾ @sherziba110
باز هم شد دشت خون کرمان به روز جشن عید باز هم پیر و جوان هم زن و مردان شهید ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✾࿐🍃💞🍃࿐✾ @sherziba110
مردم کرمان سلیمانی همه اهل جهاد لشکر ارباب یک سو یک طرف ابن زیاد ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✾࿐🍃💞🍃࿐✾ @sherziba110
چه غم ز رفتن چشم است پیر کنعان را؟ شکوفه برگ خود از بهر بار می ریزد پ‌ن: مادر شهید باقری‌نیا ✿ ⃟ ⃟☃️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟☃️ ‌ @sherziba110
ای عشق! ای شکنجه‌گر مهربان من دلسوزی تو می‌زند آتش به جان من من راضی‌ام به مرگ، مرا زجرکش مکن درد فراق بیشتر است از توان من کام از هزار جام گرفتم ولی هنوز خالی‌ست جای بوسهء تو، بر لبان من ویرانه است خانه من بی حضور تو آشفته  است بی‌سر زلفت جهان من بازآ و قفل بشکن و آزاد کن مرا ای قهرمان گمشدهء داستان من بر تربتم دو غنچه به هم بوسه می‌زنند عشق است و زنده است هنوز آرمان من از طرف: تقدیم به: ❤️ ✿ ⃟ ⃟☃️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟☃️ ‌ @sherziba110
ملال پنجره را آسمان به باران شست چهار چشم غبارینش، از غباران شست از این دو پنجره اما _از این دو دیده‌ی من_ مگر ملال تورا می‌شود به باران شست؟ امان نداد زمان تا نشان دهیم که دست هنوز می‌شود از جان، به جای یاران شست گذشتی از من و هرگز گمان نمی‌کردم که دست می‌شود این‌سان ز دوستداران شست تو آن مقدّس بی‌مرگ _آن همیشه که تن درون چشمه‌ی جادوی ماندگاران شست تو آن کلام که از دفتر همیشه‌ی من تورا نخواهد باران روزگاران شست ✿ ⃟ ⃟☃️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟☃️ ‌ @sherziba110
نظری نیست، به حال منت ای ماه، چرا؟ سایه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟ ✿ ⃟ ⃟☃️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟☃️ ‌ @sherziba110
چون شمعِ سحرگاه مرا کشتهٔ خود کُن حیف است که گریانِ تو سَر داشته باشد... ✿ ⃟ ⃟☃️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟☃️ ‌ @sherziba110
از اسمِ تو و ، عکسِ تو که جای خودش از زائرِ مرقدِ تو هَم ، می ترسند گرافیست : ✿ ⃟ ⃟☃️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟☃️ ‌ @sherziba110
«الفِ» ما شده از یک دَمِ هجرانِ تو «دال» راست از بزم برون رفته و خَم آمده‌ایم ✿ ⃟ ⃟☃️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟☃️ ‌ @sherziba110
یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود ✿ ⃟ ⃟☃️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟☃️ ‌ @sherziba110
. عشق یعنی گم شدن در یک غزل محو چشمانی شدن در یک مثل عشق یعنی  عاشقی ٬  دلدادگی گرم آغوشی  شدن در سادگی عشق یعنی خیس دلتنگی شدن دست در دستان یک رنگی شدن عشق  یعنی  نیمه  شبها  سوختن مثل  شمعی  از فراق  افروختن عشق یعنی لحظه های عا شقی روز و شب ها در پی دلدادگی عشق  یعنی  اشک  یعنی انتظار  لحظه  لحظه  بی قرار و بیقرار عشق یعنی بوسه بر یک عشق پاک بر وفا داری٬ محبت٬  سینه چاک عشق  یعنی  عهد  بستن  تا  ابد بر  سر  پیمان  نشستن  با  خرد عشق یعنی چون منی سنگ صبور از  تمام  بی  وفایی ها  به  دور ✿ ⃟ ⃟☃️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟❄️✿ ⃟ ⃟☃️ ‌ @sherziba110
به رویم باز کن میخانه چشمی که بستی را زرندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را نمی آید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را شکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت: فروافتادن «ما» آبرو بخشید پستی را در این بازار بی رونق، من آن ساعت شدم محتاج که با «ثروت» عوض کردم غنای «تنگدستی» را به تن تبعید شد روح عدم پیمای من ای عمر! بگو بر شانه باید برد تا کی بار هستی را؟ کتاب: ✺⃟🌹࿐ུ═✺⃟🌹࿐ @sherziba110 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
در حسرت شکستن تنگ سفالی‌ام باران کجاست خسته از این خشکسالی‌ام خشکیده است چشمه‌ی اشکم ولی هنوز در یاد مانده خاطره‌های زلالی‌ام گل می‌دهد دوباره به یادت بهار و من پاییز نخ‌نما شده‌ی باغ قالی‌ام آن‌ها که ردّی از تو ندیدند گفته‌اند دیوانه‌ام که در پی عشقی خیالی‌ام صد سال هم که بگذرد آشفته‌ی تواَم هرگز گمان مکن که من از عشق خالی‌ام ✺⃟🌹࿐ུ═✺⃟🌹࿐ @sherziba110 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
هر کســــی در انتظار ذره ای از عشـق توست زیر پایش مثل من هی سبز می گردد: عَلَف ✺⃟🌹࿐ུ═✺⃟🌹࿐ @sherziba110 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
به لعل او خط از ما بیشتر دل‌بستگی دارد طمع افزون‌تر از دزدست اینجا پاسبان‌ها را ✺⃟🌹࿐ུ═✺⃟🌹࿐ @sherziba110 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
📝 مرا تو جانِ شیرینی به تلخی رفته از اعضا الا ای جان! به تن بازآ وگرنه تن به جان آید ✺⃟🌹࿐ུ═✺⃟🌹࿐ @sherziba110 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
باز با گریه به آغوش تو برمیگردم چون غریبی که خودش را برساند به وطن ✺⃟🌹࿐ུ═✺⃟🌹࿐ @sherziba110 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
‌ هزار حیف که عمرم به غم گذشت ولی هزار شکر که از عشق بی نصیب نبود ✺⃟🌹࿐ུ═✺⃟🌹࿐ @sherziba110 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌
با نگاهش فتنه در پیر و جوان انداخته آه از این تیری که آن ابروکمان انداخته می‌گذارد سر به روی شانه‌های دیگری... بار ما را روی دوش دیگران انداخته! بوسه‌ی پنهان من مُهر لب‌اش را باز کرد قصه‌ام را بر زبان این و آن انداخته غصه‌ی دنیا و عُقبیٰ را ندارم؛ سال‌هاست عشق ما را از زمین و آسمان انداخته من دعا کردم بمیرم، این دعا را باز هم دستِ غیب انگار در آب روان انداخته! 📕آشفتگی ✺⃟🌹࿐ུ═✺⃟🌹࿐ @sherziba110 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌