وقتی که چنین دست به دامان شرابم
پیداست که چشمان تو کردهست خرابم
از شمع وجودم چه به جا مانده به جز اشک؟
هم معنی بیهودگیام، نقش بر آبم !
هر چند شبیهیم، دریغا که به هر حال
تو چشمهی جوشانی و من موج سرابم
سوگند به یکتایی چشمان تو ای دوست
یک عمر نیامد احدی جز تو به خوابم
بین من و دریا، نفسی بیش نماندهست
افسوس که هرگز نشکستهست حبابم
#حسین_دهلوی
به قول جین وبستر، تو کتاب بابالنگ دراز:
«گاهی وقتا یکی واردِ زندگیت میشه که حاضری به خاطرِ یه بار بغل کردنش کیلومترها راه رو طی کنی ...»
و واقعا دوست داشتن،همینقدر پارادوکس سخت و ساده ی داره.🙃🍇