eitaa logo
🌺 شعر زیبا✨
3.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
4 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
من وه گیرستنِ بان شان تو عاد‌ه‌ت دیرم وه قه‌سه‌م خواردنه‌گه‌ی گیان تو عاده‌ت دیرم پای ئی ئاو چه‌مه وشکه مه‌لاقم وه خدا چیون فه‌قه‌ت وه‌و نمه واران تو عاده‌ت دیرم دی مسه‌لمان نیِمو ته‌رک عباده‌ت کردم وه شه‌فاگه‌ی چه‌و شه‌یتان تو عاده‌ت دیرم چیو که‌موته‌ر تیه‌مه بان مال خیالت نیشم بچرم، من وه مه‌زه‌ی نان تو عاده‌ت دیرم نه...جواوم نه‌که، ئه‌ر وه‌یره بچم بی تو مِرم من وه کیوچه‌یل و خیاوان تو عاده‌ت دیرم نه‌توا راحه‌ت و بی‌خه‌م بخه‌فم، خوه‌د زانی ژیر گیسه‌یل په‌ریشان تو عاده‌ت دیرم عاشقم، حه‌یفه له هه‌ر کوره ره‌سم گیره بکه‌م من وه گیرستنِ بان شان تو عاد‌ه‌ت دیرم. @sherziba110 🌹🌹🌹
سینه‌اش سوخته اما دل او چشم به راه کرم شب‌تاب نشسته تنها باد می‌آید و فانوس زمان می‌شکند!. @sherziba110 🌹🌹🌹
گریه و خنده سر دهد، شمع من از لقای من خنده ز خنده‌های من، گریه ز گریه‌های من با چو منی به همدمی، شکوه مکن که گم کند گریه‌ی آبشار من، ناله‌ی همنوای من گر به دعا برآورم دست گناهکار را ترسم از اینکه بشکند دست مرا دعای من قصه‌ای از گذشته‌ام، زنده به عمر رفته‌ام زندگی دوباره‌ام، ذکر گذشته‌های من ماند چو بوی خوش ز گل، یاد تو یادگار تو گر تو روی، نمی‌رود یاد تو از سرای من طایر قاف غربتم در دل شهر خویشتن نیست در آشیان من، هیچکس آشنای من بال و پر همای بخت ار نکند مرد مرا رشته‌ی آرزوی من، بند نهد به پای من گر چه که پیر و جاهلم، با همه ناسزایی‌ام در پی عقل اگر روم، عشق دهد سزای من یاد کن از امیر خود، شمع خود و اسیر خود صبحدمی چو بنگری اشک مرا به جای من. (امیر) @sherziba110 🌹🌹🌹
[درشهر]   برفی سنگین را آرزو دارم در صبح یک روز تعطیل برفی که گنجشکان را به حیاط خانه بکشاند من پرده را کنار بزنم زنی زیبا را ببینم که از پیاده رو می‌گذرد با لبخندی آرام بر لبانش و دسته‌ای گنجشک که از سینه‌اش بلند می‌شود. *** فکر می‌کنم شهر به سمتی که او می‌رود سنگین شده باشد. @sherziba110 🌹🌹🌹
به جز چشمان غمگینی نداریم برای خنده تضمینی نداریم تمام کفش‌ها لنگه به لنگه است برایش چارلی چاپلینی نداریم. @sherziba110 🌹🌹🌹
بیا با من سحر گردان شب دوری لیلا را بیا ساقی که دستانت به یاد آرد مسیحا را شراب تلخ می‌خواهم از آن شیرینی لب‌ها دمی شیرین کند جانا شب سرد غم ما را من اول روز دانستم که بر من یوسف جانی بیا و تازه جانی ده رخ زرد زلیخا را تو با چشمان زیبایت که روی خود نمی‌بینی بده چشمان خود تا من ببینم روی زیبا را چرا خورشید رخسارت نمی‌تابد به چشمانم خدا را لحظه‌ای برگیر آن زلف چلیپا را هزاران درد بر چینم خودم از چشم بیمارت چه سان کردی به مژگانت تو حافظ، پیر دانا را امیری از غمت محتاج یک ناز طبیبان‌ست قدم رنجه کنی خود یا، بجویم ابن سینا را. @sherziba110 🌹🌹🌹
شبیه آینه ها پاک و باصفاست دلم چقدر ساده و آرام و بیصداست دلم هوای دلخوش آیینه را کدر نکنید به نغمه های غریبانه آشناست دلم سکوت مرز بدی نیست اوج احساس است سکوت میکند و از بدی جداست دلم کنار این همه آرامشی که سررفته بساط دلبری اش جمعه ها به پاست دلم نه از کسی بیزار و نه از کسی گله مند سرش به لاک خودش ،رام و سربه راست دلم برای آینه بودن همیشه فرصت نیست به گام های نجیبانه مبتلاست دلم هم اینکه میرود و از کسی نمیرنجد درون خاطره های خودش رهاست دلم دوباره اخم دلم را به خنده وا کردی آهای حضرت آیینه با شماست دلم @sherziba110 🌹🌹🌹
خدا به عشق ٍعلی آفرید دنیا را به اعتدالٍ علی آفرید عقبیٰ را به قدر ٍقامت ٍنام ٍعلی ولی الله کشید بر سرٍ کوه آفتابٍ زیبا را هم اینکه ماه ٍرخش برزمین نمایان شد از آبـــــروی علی پُر نمود دریا را دمید با دمٍ قدسش جهان مقدس شد نشاند آدم و نوح و خلیل و موسیٰ را خدا چقدر به نامٍ علی ارادت داشت به احترام ٍ علی آفرید زهرا(س) را نوای احمدی از ذوالفقار بالا رفت که سجده گاه کند، مسجد وکلیسا را علی امیر، علی بوتراب، علی اعلی خدا به دستٍ نبی داد دستٍ مولا را به حبٍ ساقی کوثر علی سلام الله خدا به آتش دوزخ نمی بــرد ما را علیست اَشرفُ و زَین و حَلیف و باب الله خدا به مهر علی وا نموده درها را @sherziba110 🌹🌹🌹
نام حسین را بدین گونه نوشتند با امان نامه هایی دورغین بر او واهلش نوشتند کز نداند حسین کیست بر او عالمی دیگر نوشتند هرکه از یاد نام حسین یاد کرده است بر او کربلا حسین را نوشته اند گه گاهی یادم رود به کربلا می دانم که حسین یه کربلا برایم نوشته آن کس که کند پشت به امیر کربلا حکم او را ناراحتی مولا حسین نوشتند همه عالم رویایی دارد عالم ما حسین بن علی نوشتند غروب های پنچ شنبه بر خود میگریسم می دانم این بار برایم یک حرم نوشتند آن کس که نداند کربلا چیست همان زگه موصلش نوشتند کربلا حسین بهشتیست بر هر عاشقی به نام حسین نوشتند کربلا دارد دودر بر روی آن ابلفضل عباس وحسین را نوشتند. @sherziba110 🌹🌹🌹
ای آنکه به تاریکی شب پابندی تنها به نسیم ماه دل میبندی با اینکه تمام روزهایت تار است صبح آمده، وانمود کن میخندی @sherziba110 🌹🌹🌹
کَسی ئَر شوئِه تاریک سا نِماوژی ئِه وَر پا ئِشکیا کَس پا نِماوژی وِری ئَر آسمونَل سِر کَه چی باز کَسی ئَر مالگَه حالی جا نِماوژی (صانع) @sherziba110 🌹🌹🌹
خدا وه‌ختی دل تو سازيادن زه‌ره‌يگ ئشق و موهه‌به‌ت تی نه‌نادن يه‌سه تا گه‌ر دلم هاته‌و نزيكد وه ده‌س قسيه‌يل تالد توريادن. @sherziba110 🌹🌹🌹
پرواز یک کلاغ کنار جاده‌ی خاکی چشمان گورکن در امتداد گورهای قدیمی بر شانه‌های باد. @sherziba110 🌹🌹🌹
پرنده در این سوی مرز خانه دارد اما برای یافتن غذا از سیم خاردار می‌گذرد پرنده مرز نمی‌شناسد قانون را نادیده می‌گیرد در قرن بیستم هنگام عصر بال می‌گشاید به عشق جوجه‌هایش و کشته نمی‌شود. @sherziba110 🌹🌹🌹
کاش یک شب می‌شنیدم بوی آغوش تو را خوابگاه از سینه می‌کردم بر و دوش تو را در خیال من نمی‌گنجد وصال چون تویی حیرتی دارم چو می‌بینم هم آغوش تو را از غرور حسن چون مهرت به قهر آمیخته است لذت شهد است، هم نیش تو هم نوش تو را جلوه‌ی صبح جوانی یاد می‌آید مرا هر زمان در جلوه می‌بینم بناگوش تو را انتخاب عشق را نازم که چون من برگزید از میان حسن‌ها، حسن سیه پوش تو را تا ز یادم برده‌ای، از یاد عالم رفته‌ام هیچ کس جز غم نمی‌پرسد فراموش تو را بوسه‌ای زان لعل آتشناک می‌باید امیر تا کند گرم سخن لب‌های خاموش تو را. (امیر) @sherziba110 🌹🌹🌹
شبیه خنده‌ی تو در جهان نیست به یادش می‌توان عمری جوان زیست کنار خنده‌ات شرمنده هر روز مونالیزای لبخند داوینچی‌ست. @sherziba110 🌹🌹🌹
خیالاتی شدم دیگر، پری پیکر نمی‌آیی؟ ز بهرِ بردنِ این دل، چرا دلبر نمی‌آیی؟ تمامِ پنجره‌هایم شبِ فقرِ تو را دارند چرا بر عکسِ ایمانم خودت از در نمی‌آیی؟ دگر نزدیک‌تر از بهرام بر گورم به جانِ تو چرا چون دخترِ زیبایِ هفت پیکر نمی‌آیی؟ تو با گیسویِ یلدایت سیه کردی شب و روزم چرا در یک شب یلدایی آذر نمی‌آیی؟ من از چشمان تو دیدم همه آیات شیطانی چرا یک‌ شب به کشتارِ منِ کافر نمی‌آیی؟ فراموش کرده‌ام جانا مسیر آفتابم را مگر ای دخترِ شرقی تو از خاور نمی‌آیی؟ تو در اقلیم چشمِ من چرا یک‌دم نمی‌گنجی؟ شنیدی که امیرم من، بر این باور نمی‌آیی؟ @sherziba110 🌹🌹🌹
دلم جا بی کِش و بی دَنگَه مِه تی شَکت اژ رنگ زِنیی بی رنگه مه تی بیَه سَه خوین وَ دَس دو رنگی دنیا دوری اژ مردم وَ فرسنگه مه تی. @sherziba110 🌹🌹🌹
هر ناله، به گوش صاحب دل نرسد هر دست، به دست امن ساحل، نرسد کافی‌ست در این میانه یک ضربه عصا تا قافله‌ی شیشه به منزل نرسد. (هـ.الف پندار) @sherziba110 🌹🌹🌹
من از دالان تو در توی ناهموار می‌ترسم من از ناروی بی‌هنگام این بازار می‌ترسم من از شمشیر بران با تن عریان هراسم نیست از آن چاقوی پنهان در پس دیوار می‌ترسم هراسم از تشر هرگز ولیکن در دلم شوری‌ست من از غوغای توخالی طبل یار می‌ترسم زمانی دور راستی بود در گفتار و در کردار از آن شوری که نیست در کردار می‌ترسم من عادت کرده‌ام بر تنگدستی‌های اینگونه از این رو تنگدستی‌ها شود بسیار می‌ترسم همه گویند یک‌دل بست بنشینیم در خانه از این اشعار تکراری در تکرار می‌ترسم امید است قامت واژه بپوشد رخت پیروزی ز الفاظ دهن پر کن ناهنجار می‌ترسم مهیار گشته‌ام بهر نبردی با خود و با دیگران تحمل کن، ز خشم خالق دادار می‌ترسم «علی» گوید سکوت من پر از فریاد تنهائی‌ست من از داروی بی‌هنگام این بازار می‌ترسم. @sherziba110 🌹🌹🌹
ﺭﮒ ﮔﺮﺩﻧﯽ ﺧﺎﮐﺴﺘﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﻬﻮﺕ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﻧﺒﺾ در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ... ﺩﺭ ﺟﻤﺠﻤﻪ‌ﺍﯼ ﭘﺮ ﺍﺯ تیغ موکت بر و طناب و یک بلوط... @sherziba110 🌹🌹🌹
دوستش دارم، اما به قاصدک‌ها گفتم این راز به دار آویخته می‌شود برای نگفتن. @sherziba110 🌹🌹🌹
مرد از واژه ی آوار بدش می آید بعد تو از در و دیوار بدش می آید آن قدر واقعه تلخ است که مرد نجار چند روزیست ز "مسمار" بدش می آید بی هوا دست یکی رفت هوا بعد از آن آینه از تب زنگار بدش می آید چادری ریخت به هم...چادر ناموس خدا چادر از پنجه ی اشرار بدش می آید پسر ارشد این خانه همیشه سر ظهر از عبور از دل بازار بدش می آید چاه از گریه ی یعقوبی مولا فهمید مرد از واژه ی آوار بدش می آید @sherziba110 🌹🌹🌹
چمدان بسته ام از هرچه منم دل بکنم پیرو عقل شوم قید دلم را بزنم چمدان‌بسته ام از "خواستنت" کوچ کنم تا "نبودت" بروم ، گور خودم را بکنم فصل‌پروانه شدن از سر من رد شده است بی هدف پیله چرا بیشتر از این بِتَنم؟ با تو ام میوه ی روئیده درین خارستان! زخمها دارم ازین عشق به اجزای تنم دیگرازمرگ‌هراسی به‌دلم نیست،که‌هست تاری از موی تو در جیب چپ پیرهنم میروم گریه کنم تا کمی آرام شود این جهنم که تو افروخته ای در بدنم چمدان بسته ام..اما چه کنم دشوارست فکر دل کندن از آغوش تو .. یعنی وطنم میروم تا نکند گریه ی من فاش کند که مسافر نشده ، فکر پشیمان شدنم شرح‌دلتنگی من بی‌تو فقط یک جمله‌ست: "تا جنون فاصله ای نیست ازینجا که منم" @sherziba110 🌹🌹🌹
بیا به یاد گذشته سری به هم بزنیم میان خاطره‌هامان کمی قدم بزنیم به شوق دیدن هم بشکنیم فاصله را بجای کهنه‌شدن، تازگی رقم بزنیم به‌فکر کودک جامانده در گذشتهٔ دور برای‌دلخوشی‌اش پشت پا به‌غم بزنیم صدای قهقه‌مان را به دست باد دهیم سکوت سرد زمان را کمی بهم بزنیم شبیه قطرهٔ باران که بی هوا بچکد به گونه‌های غزل‌ها دوباره نم بزنیم بیا به یاد گذشته بجای غصّه و غم دوباره خاطره‌ای، قصّه‌ای قلم بزنیم @sherziba110 🌹🌹🌹