با چشمهایت حرف دارم
میخواهم ناگفتههای بسیاری را برایت بگویم.
از بهار
از بغضهای نبودنت،
از نامههای چشمانم
که همیشه بیجواب ماند
باور نمیکنی
تمام این روزها
با لبخندت آفتابی بود
اما دلتنگی آغوشت رهایم نمیکند،
به راستی
عشق بزرگترین آرامش جهان است ...!
#سیدعلی_صالحی
@sherziba110
🌹🌹🌹
رفتیّ و به سر عشق تو پاینده هنوز
از دست غم تو دل پراکنده هنوز
تو جان منیّ و بیتو ای جان جهان
شرمم بادا که بیتوام زنده هنوز...
#نشاط_اصفهانی
@sherziba110
🌹🌹🌹
کاش که من بودمی هم ره باد صبا
تا گذری کردمی وقت سحر بر سبا
نامه ی بلقیس جان سوی سلیمان دل
کس نرساند مگر هدهد باد صبا
گر بگشاید ز هم چین سر زلف دوست
بیش نبوید کسی نافه ی مشک ختا
بی هده جان می کنم خون جگر می خورم
این منم آخر چنین دوست کجا من کجا
مهر تو با جان من در ازل آمیختند
هجر ، مرا و تو را کی کند از هم جدا
آری اگر حاسدان تعبیه ای ساختند
شکر که نومید نیست بنده ز فضل خدا
ور بستاند ز من دنیی و دین باک نیست
بر همه چیز دگر غیر تو دارم رضا
یوسف جانم تویی زنده به بوی تو ام
چند کنم پیرهن در غم هجرت قبا
#نزاری_قهستانی
@sherziba110
🌹🌹🌹
عشقت چنان آتش به جانِ کاه می افتد
هر قدر هم مانع شوی ، ناگاه می افتد!
چشم سیاهت مرز بین کفر و ایمان است
هر مومنی، با دیدنش در چاه می افتد
یک ثانیه می بینمت، یکسال درگیرم
هر اتفاق نادری کوتاه می افتد...
در کوچه می گردی، نفس ها بند می آید
پشت قدم هایت خیابان راه می افتد
با انقلاب شرقی مشروطه ی چشمت
از سکه ها حتی کلاه شاه می افتد
با پیله کردن عاقبت پروانه خواهم شد!
روزی دلت دست من خودخواه می افتد
#امید_صباغ_نو
@sherziba110
🌹🌹🌹
چشم بستم که شدم غرقِ خیالی الکی
قصهی عاشقی و شوقِ وصالی الکی
فرض کردم که تو هم عاشقِ چشمم شدی و...
همهی دلخوشی ام فرضِ محالی الکی
پَر کشیدیم، چه نقاشی زیبایی شد
آسمانی الکی با پر و بالی الکی
"درس خواندی؟ چه خبر؟ حال شما؟ خوبی که؟"
عشقِ پنهانی من پشتِ سؤالی الکی !
روز هجران و شب فِرقَت یار آخر شد
ما رسیدیم به هم آخرِ فالی الکی...
#مجید_ترک_آبادی
@sherziba110
🌹🌹🌹
هر گوشه از بهشت، خدا بذر سیب ریخت!!!
طاووس و یا کریم و سپس عندلیب ریخت
با آب و خاک و دست توانا و هُرمِ عشق
در سر خیال خلق نژادی عجیب ریخت
هی سوسه آمدند از این ایده بگذرد
کُرک و پرِ ملائکه با یک نهیب ریخت...
کارش تمام گشت و بشر آفریده شد
هری دل فرشته... نه یک ناشکیب ریخت
شاید برای سنجش عشق بشر، خدا
ابلیس را بهانه و طرح فریب ریخت!!!
آدم اسیر وسوسه شد!!!؟یا که عشق را
با قیمتی گزاف به پای حبیب ریخت...!!!
از کف بهشت رفت ولی جاودانه شد
وقتی میان دامن معشوقه سیب ریخت...
#محمدجواد_منوچهری
📚گیدا
ــــــــــــــ🍃🌸🌷🌸🍃ــــــــــــــ
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی
آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
کاهش جان تو من دارم و من میدانم
که تو از دوری خورشید چهها میبینی
#شهریار
─────🍃🌸🌷🌸🍃─────
@sherziba110
🌹🌹🌹
اول تو را با حیلهاش در تور انداخت
آخر تو را نامهربانت دور انداخت
بااینکه کردی آنهمه پرهیز از عشق
مهر خودش را در دلت با زور انداخت
ای دل! مگر عاقل نبودی؟ پس چگونه
او در سرت سرمستی انگور انداخت
هر یک قدم که رفت سمت عشق، آدم
چوبی است که در لانهء زنبور انداخت
عشق آمد از حال بهشتت خارجت کرد
آمد تو را در برزخی ناجور انداخت
گاهی شبت را کرد خالی از ستاره
گاهی به پستوی دلت هم نور انداخت
صد خاطره با خندههایش ساخت اما
یکباره آنها را درون گور انداخت
تنها نه ای دیوانه دنیا با تو قهر است
حتی تو را دلدادهات هم دور انداخت
#زینب_نجفی
#راجی
@sherziba110
🌹🌹🌹
رانده و درمانده و محزون و دلگیر آمدم
آخر شعبان شد و با کوه تقصیر آمدم
جز گدایی کار دیگر از من مسکین نخواه
سر به زیر و عذر خواهم چون که من دیر آمدم
از کریمان جز کرم چیزی ندیدم، ای خدا
آخر عمرم شده با پای زنجیر آمدم...
#بداهه
#زهره_قاسمی
#وصال
@sherziba110
🌹🌹🌹
گفتی چه خبر؟ گفتم و هرگز نشنیدی
جز دوریت ای عشق، به قرآن خبری نیست...
#امید_صباغ_نو
@sherziba110
🌹🌹🌹
🍏
زندگی صبح و شب خوردن و خوابیدن نیست
زندگی صبح بخیری است که تو میگویی
#حسین_مرادی
🍇
سلام صبحت بخیر
@sherziba110
🌹🌹🌹
هفت سین دلبری
در سفره ی دل باز کردم هفت سینم
تا گوشه ی چشمی رخ او را ببینم
ماه خدا سال نو ام را کرد تزئین
ماه #علی بر ادعایم هست تضمین
در پرتوی #شعبان رسیده ماه روزه
همراه با #قرآن رسیده ماه #روزه
گشته تبرک سال نو با شام #افطار
در سایه ی تشنه لبان ما را نگهدار
در سفره ی نوروز چیدم هفت سین را
با لاله ها رنگین نمودم این نگین را
🇮🇷🇮🇷
در سین اول با کمال احترامش
از دور بر کرب و بلا دادم #سلامش
در #سجده افتادم برای سین دوم
چون پاسخم را می دهد او با تبسم
وقتی مدال شاعری در #سینه دارم
در سین سوم، شعر او را می نگارم
#سال شروع سفره ی عیدم حسین است
که چارمین سین است اما نور عین است
در #ساعت تحویل. موج اشک جاری ست
در پنجمین سین چشم ها در آبیاریست
سین ششم دستم به دامان نگار است
#سائل همیشه چشم در راه بهار است
در سین هفتم داغدارم از برایش
دارم تمنای #سفر بر کربلایش
ذکر#رقیه بر لبم بعد نماز است
چون بیشتر بر مشکلاتم چاره ساز است
حسن ختام شعر عیدم مثنوی باد
هر سال من تا روز آخر مهدوی عج باد
یاد #شهیدان بصیرت یاد #سردار
#امضا #حسین #جعفری دلتنگ دلدار
شاعر حسین جعفری
@sherziba110
🌹🌹🌹