دلــم دریـــای آرام است و مــوجــی مختصـر دارد
بیا در ساحلش بنشین که صـد گـونـه گهر دارد
بـه غمـــــزه پــای بـر قلبــــم گـذار و بگــذر از اغیـــار
که هم خورشیدو اختر،هم به دامانش قمردارد
خـدا را شــاکرم،کاین شــاهٔ بیپــروای شاهدکُش
هـزاران شاخه،شعـرِ دلنشین چون نیشکر دارد
درختـی ســایه گستـر کاشتـم در سینـهام، جـانـا
که هـر فصلـی بدان روی آوری، بینـی ثمـر دارد
نـه زیبـا مینمـایـد پیشِ چشمش زیــوری هرگز
نـه بـر گیسـو و زلفـی، جـز به زلفـــانت نظـر دارد
چو مجنون میشـود دیـوانـه،میگرددزخود بیخود
از ایـن دیـوانگـی، دانـــم که دلبنــدش خبر دارد
جوانی رفت و عشقی آتشین درجانِ اوباقیست
به حــرمت با دلـم تا کن که تاجـی معتبر دارد
#محّمدرضا_فتحی
🌷@golsher2319🌷
خــــودم دیـدم کـه زینـب آیـههــا را
در آن گـودالِ غـم، با ناله میخواند
پیـــــامـــی آسـمـــــانــی را ، دمـــــادم
به کـوهها، دشتها و لاله میخواند
#محمدرضا_فتحی
#شهادت_امام_محمد_باقـر(ع)
🌷@golsher2319🌷
راز دل
از سالک قزوینی
سالک، بدِ هر کس به تصوّر نتوان گفت
پیدا نَبُوَد رازِ دل از سینهی مردم
فرهنگ سخنوران و سرایندگان قزوین، خیری، ص ۱۰۶.
#راز
#سالکقزوینی
https://eitaa.com/joinchat/3029336810Cb0c3442fae
خــــالِ هنـدویـت، چـــو خنــدان میشـود
آسمـــــــــانـــم، غـــــــــــرقِ بـــــاران میشــود
مـــــوج مـــــوج، آرد صـــــــدف در دامنـــــم
خنــده چـون بحــری خـــروشان میشــود
درّ و مُــــــروارید و گـــــوهـــــر در بَــــرَم
فــــــوج فــــــوج آیـــد، فـــــــراوان میشـــود
شهــــر ، میبــارد شکـــــر،بـــــر شــــــانــهام
دشـت میرقصـــد،گُل افشــــان میشـود
عشــــق، میپــوشــــد قبـــــا بـر قــــامتـش
غــــــــم فــــرو ریــــزد، پـریشــــان میشـود
تـا کـه گیســـو مـیرود در خـوابِ خـوش
مـــــاه ، از هـــر ســـــو نمـایـــان میشــود
بــاز مـیآیـــد پـــرستــــــو نغـمــه خــــــوان
خــــــاکِ تفتیـــده گلستــــــــان مـیشــود
حـــــرمتـــم را ، پـــاس مــیدارد خـــــــدا
خـالِ هنـدویت چـو خنـدان میشــود
#محمدرضا_فتحی
🌷@golsher2319🌷
شهــــــر را گشتـــم ولیکـــن یــارِ مـن پیــدا نشـد
دشـت را گشتــم ولـــی دلــدارِ مـن پیدا نشد
فتــح کـردم قـلّـهها را یک به یک با چشـمِ تَـر
حیـف، آن زیبــای گُلـــرخســارِ مـن پیدا نشد
خــانـهام ویــران شد از بنیــان و در تعمیـــرِ آن
مِـهـــر، آوردم ولــی معمـــارِ مـن پیدا نشد
تــا کـه شیـــرینـم،مگـس فـرهــاد میگـردد مـرا
کوهٔ غم دارم بـه دل،غمـخوارِ من پیدا نشد
داغِ عشقـت، دائـمـــــاً آتــش زنـــد بــر دامنــــم
مـــرهـمــــی بـــر آهٔ آتشبـــــارِ مــن پیدا نشد
با سپهری،دربه در صـدکـوچه را گشتم،شبی
پشتِ دریـا، یـارِ شیـریـن کارِ من پیدا نشد
حــــــرمتــی دیگــــر نـدارم، سـالهــــا پـا در رکاب
شهــر را گشتــم، ولیکـن یـارِ من پیدا نشد
#محمدرضا_فتحی
🌷@golshet2319🌷
اى كه
از صبح بهار
نیز دل انگيزترى
شاخهى نسترنى پيچك آغوش منى...
صبح
آغاز شد و
چشم دلم منتظرت
پلك بگشاى كه آغاز من و جان منى...!
#هما_کشتگر
تو گاهی، قندتر از قند هستی
و گاهی، گندتر از گند هستی
تو ای خورشیدِخندان گاه اخمو
به چه سامانه ای پابند هستی؟!
#صفیه_قومنجانی
سلام بر تو کتاب ای که آفتاب تویی
گرانترین و گرامیترین کتاب تویی
کتابهای جهان از بدایتِ تاریخ
تمام مشق تو هستند اگر کتاب تویی
سلام بر تو که همصحبتم به بیداری
سلام بر تو که بیداریام ز خواب تویی
نه شعر، ای همه حکمت که در فضیلت تو
بس است اینکه خدا را کلام ناب تویی
همان تجلیِ اعظم که از نهایتِ مهر
خدا نمود به انسانِ خود خطاب تویی
بدون نور تو عالم کویر ظلمت بود
که در زمان و زمین روشنی و آب تویی
وَ در هبوط زمین، تشنگی انسان را
به هر سؤال گواراترین جواب تویی
گواهِ آنچه رسولان رفته آوردند!
میان آن همه خود حُسن انتخاب، تویی...
امانتی که نبی همطراز عترت خویش
به جا گذاشته تا موعد حساب تویی
تو را به گریه ببوسم، به سینه بگذارم
که آن کریمِ همیشه گشوده باب، تویی...
#محمدسعید_میرزایی
به تو ای عشق می دانی همه نامرد می گویند؟!
و گاهی بهترین بیماری یک فرد می گویند...
نترس از آتش نفرین این عاشق جماعت که...
به داغ سینه های خسته،آه سرد می گویند!
تو را از دست دادم،گرچه عاشق های بسیاری
به حال آدمِ دلتنگ،دستآورد می گویند!
همان هایی که عشقت را به رنگ دیگری دیدند،
به قرمز سبز میگویند،به آبی زرد می گویند!
چنان علم پزشکی را بهم زد چشمهایت که
روان کاوان به چشمانت،علاج درد می گویند!
تو دورِ یار می گردی،و من دورِ تو می گردم
به تو ،توریستِ جنتلمن، به من ولگرد می گویند!
پریشان گشته می فهمد،چرا دارند همواره
تمامِ کائنات امشب،به تو "برگرد" می گویند...
#مینا_بیگ_زاده
خواستم با شعر شیدایت کنم اما نشد
با غزلها غرق رؤیایت کنم اما نشد
خواستم تا عشق برچینی فقط از چشم من
چون کبوتر جَلد اینجایت کنم اما نشد
زیر باران آمدم با چتر بسته خیس خیس
تا تهِ کوچه تماشایت کنم اما نشد
با نسیم صبح آمد عطر مخصوصت که من
آمدم در دشت پیدایت کنم اما نشد
زیر رگبار نگاه طعنهدار دیگران
با خودم گفتم که حاشایت کنم اما نشد
هیچکس مانند تو غم را برای من نخواست
خواستم تا ترک غمهایت کنم اما نشد
#مهدی_ملک
گـه گاه سـری به من دلتنــگ بزن
بـر زنگ کــدورت دلــم رنگ بـزن
ور دست نداد و یاد من در تو گرفت
انـدازه یک فـاتــحه آهنــگ بـزن
* * * *
من عشـق تـو نازنیـن نمیدانستـم
دل را ز دل آفریــن نمیدانستــم
روزی که دلم هلاک شـد دانستم
عاشق شده بود و این نمیدانستـم
* * * *
چـو نتوان از جهـان ره توشـه بردن
چه سود از حرص بی اندازه خوردن
منـه پا را ز حـدّ بیـرون که آسـان
کِشی دست از جهان هنگام مردن
استاد #پریش_شهرضائی
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••
در حسرت مرگ زیستی تا آخر
مجبور شدی بایستی تا آخر
ای تعزیهخوانِ بیتماشاگرِ من
خود خواندی و خود گریستی تا آخر
#جعفر_مقیمیان
از جفای زمانه یار غریب
شده دلخسته در دیار غریب
چون نشانی ز آشنایی نیست
میخورد خون دل نگار غریب
همه دنبال یار میگردند
غافل از اینکه اوست یار غریب
همه دنبال کار خود هستند
هیچکس نیست پای کار غریب
به زبان بیقرار آمدنش
خود فریبان بیقرار غریب
ما که یکعمر ادا در آوردیم
اینکه هستیم همقطار غریب
کاش میشد که بیریا باشیم
در دعا بهر انتظار غریب
کاش هنگام العجل گفتن
چون علی بن مهزیار غریب
سر و جان را فدای دوست کنیم
کاش باشیم سربدار غریب
من ندیدم غریبتر از او
همه عمرم به روزگار غریب
همه عالم شده غریبستان
آه از درد بیشمار غریب
سیصدوسیزده نفر تا کی
جمع گردند در کنار غریب؟
سیزده قرن بگذرد اما
کی شود وقت کارزار غریب؟
به خدا در نیام طاق شده
طاقت و صبر ذوالفقار غریب
کاش در صبح جمعهای نزدیک
آید از راه تکسوار غریب
#امام_زمان
#جواد_کریمزاده
🌺💫💞
حالم از دوری تو ،در حال حاضر خوب نیست!
خوبم اما ظاهرا این حفظِ ظاهر خوب نیست...
برکه بودم، رود بودی ... ما ندانستیم که
ارتباط یک غریبه با مسافر، خوب نیست!
دکترت بی پرده گفت از یار غمگین دور باش،
زندگی دیگر برایت پیشِ شاعر خوب نیست...
زخم هایم یک به یک درمان شدند افسوس که
حالِ زخمی که نشسته توی خاطر خوب نیست!
فاش میگویم که چشمت را پرستیدم ... ولی
اعتراف یک مسلمان پیش کافر، خوب نیست
بعد تو این کوچه دیگر، کوچهی سابق نشد...
حال و روز ساکنینش این اواخر خوب نیست!
#مینا_بیگ_زاده
در حسرت مرگ زیستی تا آخر
مجبور شدی بایستی تا آخر
ای تعزیهخوانِ بیتماشاگرِ من
خود خواندی و خود گریستی تا آخر
#جعفر_مقیمیان
آغاز و
ختم ماجرا
لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من
در مردمکهای تو بود
من عاشق چشمت
شدم ...
#افشین_یداللهی
خالی کاشانهها
از مرتضی امیری اسفندقه
من نیز مانند شما، آهی ندارم در بساط
با شمع خلوت میکنم، در خالیِ کاشانهها
وَرَمشور، غزلوارهها، ص ۱۸۷.
#شمع
#مرتضیامیریاسفندقه