eitaa logo
🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ بله، می‌گذره... «بر هرکه هست چون خوش و ناخوش گُذشتنی‌ست»، منتها «خُرّم کسی که با دل آگاه بگذرد» ‌ ‌•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110┈•
قیصر امین‌ پور: ناودانها شر شر بارانِ بی‌صبری‌ست آسمان بی‌حوصله، حجمِ هوا ابری‌ست کفش‌هائی منتظر در چارچوبِ در کوله‌باری مختصر لبریزِ بی‌صبری‌ست پشت شیشه می‌تپد پیشانیِ یک مرد در تبِ دردی که مثل زندگی جبری‌ست و سرانگشتی به روی شیشه های مات بارِ دیگر می‌نویسد: خانه‌ام ابری‌ست. ‌•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
روز و شب با گریه سر کردم که بی‌تاثیر بود دیده را با اشک تر کردم که بی‌تاثیر بود رفتی و بال و پرم در آتش عشق تو سوخت بی‌تو فکر بال و پر کردم که بی‌تاثیر بود سرزمین خاطراتت دست و پایم را شکست بارها عزم سفر کردم که بی‌تاثیر بود خواستم از فکر تو بیرون رَوم اما نشد از تو و عشقت گذر کردم که بی‌تاثیر بود در درون سینه‌ از تو خنجری جا مانده است! سینه‌ام را چون سپر کردم که بی‌تاثیر بود نیستی و خاطراتت همچو سروی استوار آمدم فکر تبر کردم که بی‌تاثیر بود.... •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند همتم تا می رود ساز غزل گیرد به دست طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می کند بلبلی در سینه مینالد هنوزم کاین چمن با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند ما به داغ عشق بازی ها نشستیم و هنوز چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند نای ما خامش ولی این زهره ی شیطان هنوز با همان شور و نوا دارد شبانی می کند گر زمین دود هوا گردد همانا آسمان با همین نخوت که دارد آسمانی می کند سالها شد رفته دمسازم ز دست، اما هنوز در درونم زنده است و زندگانی می کند با همه نسیان تو گویی از پی آزار من خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند بی ثمر هرساله در فکر بهارانم ولی چون بهاران می رسد با من خزانی می کند طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان دفتر دوران ما هم بایگانی می کند شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
ای مسلمانان! برسانید خبر را به یعقوب که بوی خونین پیراهن کسی می آید با چهره ی گریان دیدم هلال ماه محرم را که در راه غم و اندوه بسی می آید شهر را دیدم همه مشکی را به تن کردن که از کرب و بلا دادرسی می آید خیمه ها بر پا کردند برایت! جان مادر درحیرتم که بنی هاشم رسی می آید نشستم من در عزایت تا که بدانم از دور تک و تنها چه کسی می آید •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
🌼🌼 باز امدم. به پرسش حال تو ای امید ای مادری که هر نفسم گفتگوی  تست باز امدم که بوسه زنم بر مزار تو ای مادری که هر نفسم گفتگوی تست                       🥀    🥀      🥀 باز امدم شکوه کنم از غم فراق وزبانک ناله ، روح تو را با خبر کنم ؟ مادر غم تو همنفسم شد بجای تو بااین غم بزرگ چه خاکی بسر کنم ؟                 ‌‌.       🥀      🥀       🥀 جان پسر فدای تو ای مادر عزیز که دانی از فراق چها بسر گذشت؟ هر لحظه که در غم مرگت زره رسیده باسوز آه آمدو باچشم تر گذشت                          🥀       🥀        🥀 غمخانه است سینه ی من در فراق تو آنکس که هست.، از غم من باخبر، خداست اگه نبودم از  غم بی مادری ولی... مرگت پیام داد که بی مادری بلاست                    🥀         🥀         🥀 وقتی زدست ما و نماند ازبرای ما غیر از غمی شکسته ودلی جان خسته ای تو مرغ جاودان بهشتی شدی ولی داند خدا که پشت پسر را شکسته ای                    🥀       🥀          🥀 مادر! بخواب خوش که زیادم نمیروی جانم فدای تو....  منزل مبارک مادر بخواب کعبه ی من خاک کوی توست قربان خاک کوی تو ...منزل مبارک                         🥀       🥀          🥀 شعر استاد. مهدی سهیلی در.  فراق  بر سر مزار مادر 🥀•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
ای کـاش که منـت به ســـــرِ  ما  بِگُــــذاری بـر خانـه ی  ویـــــــرانه ی ما پا بِگُـــــذاری بر کـوی خـــراباتی و ایـــن بُــوم فقیــــران یک رد و نشـانــــی ز خـودت جا بِگـُـــذاری تا بارِ غـــم از سینـه ی احــزان به در آیـــد میثـــــاق  وفـاداریـت  اجـــــرا  بِگُـــــذاری در خلــوت دل نیسـت بجــــــز یاد رُخ  تـو رُخســاره  نمـــا  تا بــه  تسلــــیٰ  بِگُـــذری چـون مهلت امروزِ مـرا وقت  دگـــر نیست خواهــم که جمیلـت بـه  تمـاشــا بِگُـــذاری ترســــم که اجـــل  فرصـت دیـدار بگیـــرد بر تُــربَتـــم آن قامــــت  رعنـــــا بِگُـــذاری پس تا که مـــرا مهلـت عمــر دگـری هسـت ایثــــارِ  لقــا کــن کـه  به  ایفــــا بِگُـــذاری ای مظهر عشق و کَرَم این  واله  نظـر کـــن تا کـــی دل و ایــن دیـــده تمنــا بِگُــــذاری این درد فــراق تو در ایــن خانه  مرا  بــس این خانه خــــرابت ز چــه تنهـــا بِگُـــذاری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‎‌‌‎‌•┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈••┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110
شعری بسیار زیبا و پرمعنا با تمام حروف الفبا برای خدا (ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم (ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم (پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم (ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم (ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم (ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم (چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم (ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم (خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه هاکردم (د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم (ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم (ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم (ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم (س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم (ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم (ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم (ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم (ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کرد (ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم (ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم (غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم (ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم (ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم (ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم (گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم (ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم (م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم (ن) نرانی از درگهت یا رب که الله راصدا کردم (و) ولی را من تو می دانم تورا هم مقتدا کردم (ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم (ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈•
•••┈✾~☹️~✾┈••• چندی‌است دل مرا نمی‌رنجانی از دست تو انتظار دارد دل من.. :)
بزن خنک شی😍😋
در غمت، گر جان به دشواری دهم، معذور دار زآنکه دل تنگ است و آسان بر نمی‌آید نفس