#حضرت_رقیه سلام الله علیها
این ترانه رو سال ۹۸برای اجرای بچه های مهدالرضا نوشتم اولین کار کودکم هست
یه دختر سه ساله
شکل گلای لاله
خیلی عزیز باباست
چون که شبیه زهراست
دلش می گیره وقتی
که بابا جون نباشه
عین کبوتری که
توآسمون نباشه
اونروز تو کربلا دید
باباش رفت ونیومد
ازهمه خیمه ها
صدای گریه اومد
میگن که خیمه هارو
آتیش زدن دشمنا
دامن اون گر گرفت
پاش میومدرو خارا
گهواره اصغرو
تکون میداده خالی
لالالالا لالایی
داداش من کجایی
سر باباشو بردن
بی انصافا روبروش
دلش خیلی گرفت و
خونش میومدبه جوش
سرش روسربابا
گذاشت ورفت تاخدا
دوتاییشون پرزدن
باهم تو آسمونا
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
چگونه سر بگذارم به شانه ای که نداری
نشانت از که بگیرم نشانه ای که نداری
چگونه شانه کنم خاک و خون بسته به مو را
جدا کنم سرت از روی شانه ای که نداری
چگونه تن بسپارم به دامنی که نداری
چگونه ناز بیارم به بردنی که نداری
نشسته بر غم آن خیزران خم شده در تشت
نخست نخل تناور سپس تنی که نداری
چگونه عمه بگوید به مادری که نداری
غم اسارت خود بر برادری که نداری
نشسته خوانده که امشب نماز نافله اش را
یقین شده است به زودی تو خواهری که نداری
به مادری که نداری برادری که نداری
به جان آن همه یاور به لشکری که نداری
ببر مرا به بهشتت سه سال من شده سی سال
ببر به روضه آخر به دختری که نداری
زینت کریمی نیا_کرمان
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
چگونه سر بگذارم به شانه ای که نداری
نشانت از که بگیرم نشانه ای که نداری
چگونه شانه کنم خاک و خون بسته به مو را
جدا کنم سرت از روی شانه ای که نداری
چگونه سر بسپارم به دامنی که نداری
چگونه ناز بیارم به بردنی که نداری
نشسته بر غم آن خیزران خم شده در تشت
چگونه نخل تناور بر آن تنی که نداری
چگونه عمه بگوید به مادری که نداری
غم اسارت خود بر برادری که نداری
نشسته خوانده که امشب نماز نافله اش را
یقین شده است به زودی تو خواهری که نداری
به مادری که نداری برادری که نداری
به جان آن همه یاور به لشکری که نداری
ببر مرا به بهشتت سه سال من شده سی سال
ببر به روضه آخر به دختری که نداری
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
نذر#حضرت_رقیه سلام الله علیها
این ترانه رو سال ۹۸برای اجرای بچه های مهدالرضا نوشتم اولین کار کودکم هست
یه دختر سه ساله
شکل گلای لاله
خیلی عزیز باباست
چون که شبیه زهراست
دلش می گیره وقتی
که بابا جون نباشه
عین کبوتری که
توآسمون نباشه
اونروز تو کربلا دید
باباش رفت ونیومد
ازهمه خیمه ها
صدای گریه اومد
میگن که خیمه هارو
آتیش زدن دشمنا
دامن اون گر گرفت
پاش میومدرو خارا
گهواره اصغرو
تکون میداده خالی
لالالالا لالایی
داداش من کجایی
سر باباشو بردن
بی انصافا روبروش
دلش خیلی گرفت و
خونش میومدبه جوش
سرش روسربابا
گذاشت ورفت تاخدا
دوتاییشون پرزدن
باهم تو آسمونا
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#ترانه
#نوحه
بابا سلام دلتنگتم درد دلم زیاده
نمی دونی چقده من راه اومدم پیاده
ببخش من و جون ندارم پاشم توانم کمه
قد خمیده م شده مثل مادرت فاطمه
بابا همش مادرت و من می دیدم کنارم
از وقتی دیدمش به عشقش دیگه بی قرارم
خسته شده دختر تو پشت سر قافله
ببخش دیگه بیشتر ازین نمیذاره حوصله
حالا تو از خودت بگو بابای مهربونم
سرت چرا جدا شده درد سرت به جونم
موهات چرا پریشونه چشات چرا خونیه
بابا به من بگو تو این خرابه مهمونیه؟
خوراکمون روزا شده نهیب و تازیانه
شبم که میشه نداریم یه گوشه اشیانه
از تو چه پنهون که دلم میسوزه واسه عمه
نگاه بکن کنار من سوخته لباس عمه
راستش دیگه طاقت موندن نداره دخترت
می خواد بیاد پیش تو جون بگیره از کوثرت
شما رو خوب نمی بینم دیگه چشام تاریکه
گمون کنم که لحظه وصال ما نزدیکه
عزیز من ، من و به همرات ببری چی میشه
دوباره ناز دخترات و بخری چی میشه
با تو بیام مزاحم همه دیگه نباشم
باعث غصه و غم عمه دیگه نباشم
من می دونم عمه رو دوست داری تو خیلی زیاد
به جون زینبت بابا بذار رقیه ت بیاد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۴
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
گهواره هم شبیه دلم تاب می خورد
وقتی مسیرمان به کمی آب می خورد
وقتی که پشت بوته ای از ترس ساکتم
چشمم به چشم تیره مهتاب می خورد
آن وقت می شود سر صحبت به ماه باز
وقتی که رنگ ماه به مرداب می خورد
دیشب به ماه درد دلم کرده بود گل
دیدم نمایشی که به یک خواب می خورد
یکباره ماه روشن وشکل عمو شد و
دیدم که چشم ماه به سیلاب می خورد
فرمود صبر کن گل نازم که روز بعد
هر نازدانه از لب تو آب می خورد
نذر نگاه لطف تو کف می زند به شعر
شاعر که جام عشق از ارباب می خورد
من مانده ام عموم چه فرموده عمه جان؟💦
معنای آن به گویش کودک بکن بیان💦
زینت کریمی نیا
کانال اشعار شیدای زینب
http://eitaa.com/sheydayezeynab
هدایت شده از ایمانور | آموزش معارف اسلامی
26.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠تصویری نادر از سنگ مزار حضرت رقیه سلام الله علیها😭❤️
التماس دعا 🥺
#حضرت_رقیه
#رقیه_خاتون
#شهادت_رقیه_خاتون
...............
👈ایمانور | آموزش معارف اسلامی
🆔 @imanoor_com
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
چگونه سر بگذارم به شانه ای که نداری
نشانت از که بگیرم نشانه ای که نداری
چگونه شانه کنم خاک و خون بسته به مو را
جدا کنم سرت از روی شانه ای که نداری
چگونه سر بسپارم به دامنی که نداری
چگونه ناز بیارم به بردنی که نداری
نشسته بر غم آن خیزران خم شده در تشت
چگونه نخل تناور بر آن تنی که نداری
چگونه عمه بگوید به مادری که نداری
غم اسارت خود بر برادری که نداری
نشسته خوانده که امشب نماز نافله اش را
یقین شده است به زودی تو خواهری که نداری
به مادری که نداری برادری که نداری
به جان آن همه یاور به لشکری که نداری
ببر مرا به بهشتت سه سال من شده سی سال
ببر به روضه آخر به دختری که نداری
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
چگونه سر بگذارم به شانه ای که نداری
نشانت از که بگیرم نشانه ای که نداری
چگونه شانه کنم خاک و خون بسته به مو را
جدا کنم سرت از روی شانه ای که نداری
چگونه سر بسپارم به دامنی که نداری
چگونه ناز بیارم به بردنی که نداری
نشسته بر غم آن خیزران خم شده در تشت
چگونه نخل تناور بر آن تنی که نداری
چگونه عمه بگوید به مادری که نداری
غم اسارت خود بر برادری که نداری
نشسته خوانده که امشب نماز نافله اش را
یقین شده است به زودی تو خواهری که نداری
به مادری که نداری برادری که نداری
به جان آن همه یاور به لشکری که نداری
ببر مرا به بهشتت سه سال من شده سی سال
ببر به روضه آخر به دختری که نداری
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
چگونه سر بگذارم به شانه ای که نداری
نشانت از که بگیرم نشانه ای که نداری
چگونه شانه کنم خاک و خون بسته به مو را
جدا کنم سرت از روی شانه ای که نداری
چگونه سر بسپارم به دامنی که نداری
چگونه ناز بیارم به بردنی که نداری
نشسته بر غم آن خیزران خم شده در تشت
چگونه نخل تناور بر آن تنی که نداری
چگونه عمه بگوید به مادری که نداری
غم اسارت خود بر برادری که نداری
نشسته خوانده که امشب نماز نافله اش را
یقین شده است به زودی تو خواهری که نداری
به مادری که نداری برادری که نداری
به جان آن همه یاور به لشکری که نداری
ببر مرا به بهشتت سه سال من شده سی سال
ببر به روضه آخر به دختری که نداری
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#ترکیب_بند_روزهای_اسارت
#بند_۵
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
گهواره هم شبیه دلم تاب می خورد
وقتی مسیرمان به کمی آب می خورد
وقتی که پشت بوته ای از ترس ساکتم
چشمم به چشم اشکی مهتاب می خورد
آن وقت می شود سر صحبت به ماه باز
ماهی که ماه نیست به مرداب می خورد
دیشب به ماه درد دلم کرده بود گل
دیدم حقیقتی که به یک خواب می خورد
یکباره ماه روشن وشکل عمو شد و
با طرز گویشی که به آداب می خورد
فرمود صبر کن گل نازم که روز بعد
هر نازدانه از لب تو آب می خورد
نذر نگاه لطف تو کف می زند به شعر
هر شاعری که جیره از ارباب می خورد
من مانده ام عموم چه فرموده عمه جان؟
معنای آن به گویش کودک بکن بیان
زینت کریمی نیا
کانال اشعار شیدای زینب
http://eitaa.com/sheydayezeynab
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#نوحه
بابا سلام /دلتنگتم /درد دلم زیاده
نمی دونی/ چقده من/ راه اومدم پیاده
ببخش من و جون ندارم پاشم توانم کمه
قد خمیده م شده مثل مادرت فاطمه
بابا همش مادرت و من می دیدم کنارم
از وقتی دیدمش به عشقش دیگه بی قرارم
خسته شده دختر تو پشت سر قافله
ببخش دیگه بیشتر ازین نمیذاره حوصله
حالا تو از خودت بگو بابای مهربونم
سرت چرا جدا شده درد سرت به جونم
موهات چرا پریشونه چشات چرا خونیه
بابا به من بگو تو این خرابه مهمونیه؟
خوراکمون روزا شده نهیب و تازیانه
شبم که میشه نداریم یه گوشه اشیانه
از تو چه پنهون که دلم میسوزه واسه عمه
نگاه بکن کنار من سوخته لباس عمه
راستش دیگه طاقت موندن نداره دخترت
می خواد بیاد پیش تو جون بگیره از کوثرت
شما رو خوب نمی بینم دیگه چشام تاریکه
گمون کنم که لحظه وصال ما نزدیکه
عزیز من ، من و به همرات ببری چی میشه
دوباره ناز دخترات و بخری چی میشه
با تو بیام مزاحم همه دیگه نباشم
باعث غصه و غم عمه دیگه نباشم
من می دونم عمه رو دوست داری تو خیلی زیاد
به جون زینبت بابا بذار رقیه ت بیاد
زینت کریمی نیا
http://eitaa.com/sheydayezeynab